خانه / مقالات / حکایت سعدی و خیالات اتمیِ رژیم : محمد هادی!

حکایت سعدی و خیالات اتمیِ رژیم : محمد هادی!


در میان ملل و اقوام مختلف دنیا شاید ایرانیان تنها ملتی باشند که به زیارت قبور شاعران خود میروند و شاعران بزرگ ایران در نزد مردم، مقامی والا و همطراز با مقدسات مذهبی دارند و سعدی، شاعر شیرین سخن شیراز بیشک یکی از برجسته ترین آنهاست

سعدی در یکی از حکایت های خود از منجم و ستاره شناسی میگوید که شبی در بام خانه اش مشغول رصد و ردیابی ستارگان در آسمان بود غافل از اینکه همزمان همسر او در زیر زمین یا در یکی از اطاقها مشغول معاشقه با مردی غریبه بود و سعدی با ریشخند و کنایه به او میگوید:

تو بر اوج فلک چه دانی چیست؟ که ندانی در سرای تو کیست؟

یعنی اینکه تو که در روی زمین از چهاردیواری خانه ات بیخبری، تو را چکار به گردش ستارگان آسمان! حال حکایت فعلی رژیم آخوندهاست که از سویی در پی دستیابی به بمب اتم و موشک های قاره پیما و خیال فرستادن اولین سفینه اسلامی به فضا و دیگر توهماتی از این قبیل هستند در حالیکه در اوج ضعف و غفلت در روز روشن دانشمند مسئول پروژه اتمی رژیم را بدرک واصل میکنند و آخوندهای توسری خورده تنها در حد خالی بندی و دادن وعدۀ سرخرمنِ انتقام از سوی سرداران شکم گندۀ سپاه واکنش نشان میدهند: سرداری میگوید انتقام میگیریم، سرداری دیگر با تاکید و تشدید میگوید انتقام خیلی سختی میگیریم و سردار آخری در مسابقه خالی بندی نعره میزند که دشمنان ما بدانند که ما انتقام خیلی خیلی سختی خواهیم گرفت! و حتی خود خامنه ای از فرط گیج گیجه خوردن از هلاکت نوبتی سرداران جنگی و هسته ای خود، در جوانمرگ شدن آخوند یزدی در سن 89 سالگی با حواس پرتی به همسر او که قبل از یزدی مرده بود تسلیت میگوید! (با توجه به میانگین عرض و طول عمر آخوندها مرگ قبل از صد سال آنها جوانمرگ و ناکام مردن محسوب میشود!)

بدتر و مسخره تر اینکه در خیابانها مشتی از لات و لوت ها و جیره خواران ردۀ پائین رژیم با مشتهای گره کرده راه افتاده و شعار میدهند : تا قصاص نگیریم آرام نمی نشینیم! و یا وای اگر خامنه ای حکم قصاصم دهد! عکس العملی مسخره تر از این نمیتوان تصور کرد که از یک طرف بزرگترین مهرۀ هسته ای رژیم با پیشرفته ترین سلاح و تکنیک و بقول خودشان از طریق سیستم هوشمند ماهواره در قلب تهران ترور شده و در طرف دیگر عده ای لات و لوت با زنجیر و پنجه بوکس و قمه میخواهند

ترورکنندگان را قصاص کنند! وعده انتقام و شاخ و شانه کشیدن آخوندها بیشتر شبیه مثال پسری بود که در حضور پدرش با کسی قصد دعوا و کتکاری داشت و در حالیکه با مشت گره کرده یقه طرف مقابل را گرفته بود، از پدرش میپرسید: بابا اجازه میدی با مشت بزنم و لت و پارش کنم! و پدر با پوزخندی به پسر میگوید: پسر جان تو اگر اهل کتک و مشت زدن بودی هیچ موقع منتظر اجازه من نمی شدی! براستی اگر رژیم جرئت انتقام و تلافی داشت در پی ترور قاسم سلیمانی از سوی آمریکا بیخودی بیابانهای بی آب و علف و مملو از مار و عقرب عراق را موشک باران نمیکرد! به اعتراف خود آخوندها واقعیت نهفته در لابلای عکس العمل های رژیم این است که در سیستم امنیتی و اطلاعاتی رژیم حفره ها و سوراخ ها و دسته بندی و باند هایی وجود دارند که درست انعکاس و عکس بردان سیستم ملوک الطوایفی و مافیایی و باند های حاکم بر نظام ولایت فقیه است که بطور موازی و همزمان هر کس و هر نهادی برای خود عوامل اطلاعاتی و زندان و دستک و دنبک خود را دارند و بهمین دلیل که رژیم آخوندها حتی بعد از چهل سال لم دادن در منبر قدرت، شکل و شمایل یک رژیم عادی و معمولی را نداشته و بدون استحکام و اقتدار، همواره و هنوز نگران سرنگونی است! و از کوچکترین اعتراضات حتی صنفی، طنین سرنگونی می شنود و بهمین دلیل است که در ظاهر برای قدرتها خالی بندی میکند و در پس پرده از آنها تضمین و بیمه نامه بقاء گدایی میکند! اساساً رژیم بخاطر شرایط انفجاری داخل است که از خارج میترسد! و در برابر ترس و زبونی در مقابل قدرتها، علی الحساب و بطور مقطعی فقط زورش به مردم بی سلاح و بی دفاع میرسد ولی در عین حال بخوبی میداند که این عدم تعادل قوا بین مردم و رژیم موقتی و شکننده است و اگر آن لحظه موعد و فرصت استثنایی فرا رسد نرخ سوراخ موش برای قایم شدن آخوندها سر به آسمان میزند! بهمین دلیل است که آخوندها کوچکترین اعتراضات را-از ترس گسترش و شعله ور شدن آنها- با بالاترین میزان خشونت سرکوب میکنند چرا که خوب میدانند اگر گربه معترض را در جا نکشند این گربه به سرعت تبدیل به شیری میشود با اشتهای بلعیدن و براندازی کل نظام!

                                               محمد هادی-آمریکا