حجتیکرمانی نوشت: اشارهوار بگویم که یک اشتباه بسیار مهم و خطرناک در انقلاب ما رخ داد و آن اینکه از آغاز خیال کردیم میتوانیم اسلام و احکام اسلام را- به قول شهید نواب صفوی- «مو به مو» عمل کنیم اما در عمل دیدیم «نمیتوانیم». ما میخواستیم به «سقف» برسیم ولی «کف» را هم از دست دادیم و روز به روز بیشتر از کف میدهیم… «کل شی جاوز حده انقلب الی ضده» یعنی هرچه از حد بگذرد به ضد خود تبدیل میشود.
اعتمادآنلاین| محمدجواد حجتیکرمانی، در یادداشتی نوشت: از قدیم گفتهاند «خواستن توانستن است» و چندی هم بر در و دیوار کشور شعار «ما میتوانیم» نقش میبست. چیزی از این ضربالمثل و این شعار، امیدوارکنندهتر و برانگیزانندهتر نیست. (البته پس از توکل بر خدا و استمداد از درگاه الهی) اما بشرطها و شروطها… شرط و شروطش چیزی نیست جز به کارگیری خرد و مشورت و همکاری و همدلی و اتحاد و انفاق… اینها را همه ما میدانیم. ولی فرمودند: «اذا علمتم فاعملوا…» و در قرآن تلاوت میکنیم: «کبر مقتا عندالله ان تقولوا ما لا تفعلون» اینکه آدم چیزی بگوید که به آن عمل نکند- یا «نتواند» به آن عمل کند- غضب الهی را در پی دارد… در قرآن دو آیه داریم که هر یک، یک مدلول خاص دارد.
- یک آیه این است: «اتقوالله حق تقاته» یعنی «تقوای الهی پیشه کنید، آنگونه که حق تقوای الهی است».
- در آیه دیگر تلاوت میکنیم: «فاتقواالله ما استطعتم» یعنی «تا آنجا که میتوانید تقوای الهی داشته باشید».
واژه «تقوا» را هم همه ما پرهیز از گناه معنی میکنیم که شامل عمل به واجبات هم میشود. چون ترک واجبات هم گناه است. حالا تا فرق عمل به دو آیه بالا را بگویم این را یادآوری کنم که ما وقتی میگوییم «گناه»- از قدیم این تصور در ما بوده- فوری در ذهنمان کارهای زشت، بیشتر آلودگیهای جنسی میآید و گاهی هم ظلم و تعدی و مال مردمخواری. اما گناهان بزرگ اجتماعی مانند «غیبت» و «تهمت» و «افترا» و «اشاعه فحشا» (دقت کنید اشاعه فحشا نه خود فحشا) که در قرآن و روایات مورد نکوهشهای فراوان قرار گرفتهاند، مانند نقل و نبات در بین ما رواج دارد و کسی هم ککش نمیگزد که این گناهان است که ما را به این روز سیاه نشانده است. در قرآن، «غیبت» مساوی با خوردن گوشت مرده برادر مسلمان خوانده شده و در روایت هم آمده: «الغیبه اشد من الزنا» یعنی غیبت از زنا سختتر است. و نیز در مورد «اشاعه فحشا» وعده عذاب الیم داده شده و از «تجسس» یعنی سردر آوردن از زندگی خصوصی و شخصی افراد نهی شده؛ در روایات «حرمت مومن» از «حرمت کعبه» بالاتر شمرده شده و هلم جرا…
حالا برسیم به تقوای الهی. قرآن در یکجا میگوید: حق تقوا را به جا آورید و در جای دیگر میگوید: تا میتوانید تقوا پیشه کنید. مفسرین آوردهاند که «حق تقوای الهی» را جز «اوحدی از ناس» یعنی تعدادی انگشتشمار که پیامبران الهی و معصومان باشند، نمیتوانند به جا آورند و به اصطلاح امروز، این آیه «سقف» تقوا را بیان میکند. اما در آیه دیگر از «کف» تقوا سخن میگوید یعنی تا آنجا که در توان شماست و قدرت و استطاعت دارید تقوا داشته باشید. حالا برگردیم به شعار «ما» میتوانیم یا «خواستن توانستن است».
- اولا باید بین «سقف» و «کف» خواستن و توانستن فرق بگذاریم. ما باید تا آنجا که «میتوانیم»، «بخواهیم» وگرنه هر خواستنی توانستن نیست.
به اصطلاح باید لقمه را اندازه دهانمان برداریم وگرنه گلوگیر میشویم! (که شدهایم!).
«لا یکلف الله نفسا الا وسعها…»
- ثانیا راه رسیدن به آنچه را که «میخواهیم»، «بدانیم» و از آن راه برویم.
باید توجه کنیم که هم اسلام و هم انقلاب، هم سقف دارد هم کف؛ یا به تعبیر روشنتر: هم حداقل دارد و هم حداکثر و هم مراحل وسط و بینابین.
اشارهوار بگویم که یک اشتباه بسیار مهم و خطرناک در انقلاب ما رخ داد و آن اینکه از آغاز خیال کردیم میتوانیم اسلام و احکام اسلام را- به قول شهید نواب صفوی- «مو به مو» عمل کنیم اما در عمل دیدیم «نمیتوانیم». ما میخواستیم به «سقف» برسیم ولی «کف» را هم از دست دادیم و روز به روز بیشتر از کف میدهیم… «کل شی جاوز حده انقلب الی ضده» یعنی هرچه از حد بگذرد به ضد خود تبدیل میشود.
- دست از شعارهای دستنیافتنی برداریم و از سقف به کف آییم!
نکته :
فریب پارهای از پیشرفتهای علمی و نظامی را نخوریم که دنیا خیلی جلوتر از ماست… به فکر نان شب مردم باشیم و به فکر «آشتی ملی»…