اگر چه امروز ترامپ در مخمصه ای بزرگ قرار گرفته، دوبار استیضاح شده و چهارمین رئیس جمهور آمریکا است که در دور دوم شکست خورده است.
ولی هنوز بعد از ۴ سال بیش از ۷۰ میلیون طرفدار سرسخت فقط در آمریکا دارد، اکثر ایرانیان هم به دلایل بسیار قابل فهم او را دوست داشتند .البته نوع وانگیزه دوست داشتن ها گاه کاملا با هم متفاوت است.
بقولی هر کسی ازظن خود شد یار او !
عده ای در آمریکا بواسطه منافع اقتصادی خاص خود و تعداد زیادی هم که تاب ورود به دنیای جدید را ندارند ونگران از دست دادن موقعیت امروز و بی استفاده شدن در دنیای هوشمند مصنوعی فردا هستند او را قهرمان ونماینده خود می دانند. آری این دوست داشتن ها، گاه کاملا متفاوت است در ایران.ترامپ برای مردم کوچه بازار امید و تکیه گاه وبرای نیروهای سرنگونی طلب یک فرصت.برای سرنگون کردن جمهوری اسلامی بود.برای نیروهای جهان وطنی و م- ل سنتی نیز که هنوز بدنبال متحد کردن کارگران جهان هستند، درخواست جفتک های جمهوری اسلامی را مبارزات ضد امپریالیستی ارزیابی میکنند یا هیچ فرقی نداشت یا حتی منفی بود !
و صد البته برای جمهوری اسلامی در تمامیتش یک کابوس، هولناک بود.
گرچه، ترامپ خود بارها وبارها هدفش را از تحریم نه سرنگونی ، بلکه کشیدن رژیم جمهوری اسلامی به پای میز مذاکره وتغییر رفتار آنها عنوان کرده بود، ولی نتایج این فشار وتحریم های حداکثری می توانست به راه ها ونتایج دیگری در صورت تداوم وطولانی تر شدن زمان تحریم ها بیانجامد.فشار های دوران ترامپ دو سال ونیم بیشتر طول نکشید واحتمالا پیروزی در دور دوم وادامه تحریم ها و فشار حداکثری می توانست صحنه سیاسی ایران و حتی منطقه را به طور اساسی تغییر دهد.
خامی سیاسی، خودشیفتگی ،منش و رفتارهای عجولانه و غلط ترامپ با همراهان و هم حزبی های خودش، کم توجهی به مشکل جهانی کرونا ومحیط زیست، بی شک نقش تعیین کننده ای در شکست او وناتمام ماندن پروژه فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی داشت.می گویند آب که سر بالا می رود ، قورباغه هم ابو عطا می خواند.
حال که ترامپ انتخاب نشده، سربازان گمنام امام زمان فرصت را برای ادب کردن مردم و تخطئه نیروهای سرنگونی طلب وهمواره کردن برجام نا فرجام دیگری مناسب می بینند.و ذوق زده از سوراخ هایشان بیرون خزیده ، تو گویی بوی کباب به مشامشان می آید. شکنندگی رژیم و موقعیت انقلابی جامعه ایران البته بیشر خبر از بوی خر داغ کردن میدهد تا بوی کباب.
باید منتظر بود، تا مماشاتگران حرفه ای داخلی وخارجی با بهم بافتن تئوری های رنگارنگ کارخانه آلترناتیو سازی هایشان را جلا دهند. و با روش های مختلف بخواهند خلق را متقاعد کننند هنوز نیم دنگی از شب باقی است.تا شاید خلق را از سرنگونی نظام جهل وجنایت نا امید ومنصرف کنند.از جدید ترین وداغ ترین ترفند ها و شعبده بازی ها، کشف پدیده نو ظهور ” تحول طلبی بدون خشونت ” به جای” اصلاح طلبی” است در این طرح یا ترفند جدید با زیرکی ضمن اینکه به اصلاح ناپذیری جمهوری اسلامی اشاره می شود ،در کارگاه رنگ رزی کشف می شود که “تحول طلبی بدون خشونت” سنتز !!!! اصلاح طلبی وانقلاب قهر آمیز است!!!!
بعد از گفتگوی تمدن ها ” گفتار درمانی” خاتمی وکلید سحر آمیز روحانی نوبت به سنتز که ” تحول بدون خشونت” باشد رسیده !!!
هر دم از این باغ بری میرسد ، طوفان خنده ها !
برای مردم، نخود سیاه “تحول بدون خشونت” را نسخه پیچی می کنند.این جماعت بخوبی میدانند که هرگز در هیچ کجای دنیا وایران مردم آزاده وحق طلب آغاز گر خشونت نبوده اند و تنها رژیم های استبدادی هستند که تظاهرات ها وتجمعات اعتراضی برای کسب مطالبات بر حق را به خاک وخون وخشونت می کشانند وراهی جز انقلابات قهر آمیز برای مردم عاصی نمی گذارند این جماعت اگر چه ماحصل خیانت ، ورشکستگی وتسلیم را در زرورق” تحول طلبی بدون خشونت” از تینگ تنگ های جمهوری اسلامی عاریه گرفته اند ،
خود را از تنگ وتاب نمی اندازند و فیلسوفانه ژست متمدنانه بخود میگیرند و خشنوت را محکوم می کنند. آنهم نه خشونت از جانب رژیم بلکه با طرح این موضوع که انقلاباتی که با خشونت ( بخوانید مقاومت انقلابی )پیروز می شوند به صلح وسازنده گی منجر نمی شوند!!! .این جماعت انحراف جنبش ها را اصلا مشکل در فقدان رهبری ذیصلاح نمیدانند!!!! که اگر بدانند ساحت امام خمینی وامام خامنه ای آسیب می یبیند .آنها بین مجرم وقربانی، قربانی را شلاق کش می کنند.البته وقتی بدنبال سر نخ می روید می بینید اکثر این افراد، ابتدا خود در سرکوب مردم نقش مستقیم داشته اند، سپس اصلاح طلب شده اند، وحالا که حنای اصول گرایی واصلاح طلبی کاملأ رنگ باخته، با ترفند جدید” تحول طلبی بدور از خشونت” باماسک دیگری میخواهند میدان دار صحنه شده ، وچند صباحی دیگر بر عمر ننگین جمهوری اسلامی بیافزایند.از سر دامداران این ترفند ها که بگذریم ، هم صدائی قلم بمزدان ونفس بریدگان راه دشوار سرنگونی، یاد آور سپر انداختگان در دوران خاتمی است ، که فکر می کردند یا می خواستند این فکر را به مردم القا کنند که گورباچفی دیگر یا میرزا تقی خانی دیگر آمده است.
ولی واقعیت وتجربه چهل واندی سال حاکمیت جمهوری اسلامی، راه ودرس های دیگری به ما می دهند.
درس اول، این رژیم و ولایت مطلقه اش کمترین استعداد و قابلیت اصلاح ندارد. خانه از پای بست ویران است.
درس دوم، در تمامیتش ضد بشری است و تفاوت ها در تقسیم نقش و سهم وشیوه های دزدی، چپاول وسرکوب است.
درس سوم ، این حاکمیت مطلقه زبان اصلی گفتگویش با مردم زبان زور است، وتنها زبان زور را خوب می فهمد.عقب نشینی هایش هم تنها وصرفا نتیجه مقاومت های انقلابی مردم وفشار های قاطعانه بینالمللی بوده است.
درس آخر، این رژیم اهل خود زنی نیست وبقول خودش اهل خدعه است و به هیچ قول و اصولی پایبندی ندارد .در مقابل این رژیم منحط و تماما فاسد وسرکوبگر، انتخاب بین تسلیم کامل است ویا نبرد ومقاومت تمام عیار تا پیروزی واستقرار یک جامعه سکولار ودموکراتیک.تاریخ چهل واند سال گذشته حکایت از انتخاب دوم دارد. در این مسیر، راه بسیار ناهمواری پیموده شده ودر خانه های آخر این راه جز پیروزی محتوم برای ملت بزرگ ایران چشم انداز دیگری نیست . مردم ایران هوشیارانه با مقاومت و نیروی قهر ناگریز خود قطعا در اولین فرصت داخلی وبین المللی این رژیم منحط و زوار در رفته را سرنگون خواهند کرد .آشکار است که هر نسخه ای کمتر از سرنگونی وخلع ید تمامیت جمهوری اسلامی از هر دکانی ارائه شود ترفندی در راستای بقای ننگین جمهوری اسلامی وادامه وضعیت کنونی است. در انتها با توجه به موقعیت وشرایط متحول کنونی ورابطه حاکمیت ومردم در ایران و شکست برجام ۱ ، بعید می نماید که دولت بایدن بخواهد یا بتواند چون اوباما با استمالت از جمهوری اسلامی برجام نافرجام دیگری را بر مردم ایران و منطقه تحمیل کند. بقولی آن سبو بشکست آن پیمانه ریخت !
مجید آریا
Jan, 22, 2021