خانه / مقالات / جنایت‌های هولناک و مشترک خامنه‌ای و بشار اسد علیه مردم سوریه :بدیع یونس

جنایت‌های هولناک و مشترک خامنه‌ای و بشار اسد علیه مردم سوریه :بدیع یونس

قاسم سلیمانی، بشار اسد را متقاعد کرد که تسلیم خواسته‌های مردم سوریه نشود

سرنوشت مردم ایران و سوریه یکسان است

«دوست عزیزم! شما اشتباه می‌کنید. مداخله رژیم ایران در سوریه پیش از سال ۲۰۱۲ آغاز شده است.»

وقتی‌ دوستم جملات بالا را به من گفت، هنگام غروب بود و من و او در حالی‌ که قهوه می‌نوشیدیم، به مناسبت دهمین سالگرد انقلاب سوریه با هم صحبت می‌کردیم و مهم‌ترین فرازهای این انقلاب را که به جنگ خونین داخلی تبدیل شد، به یاد می‌آوردیم. ناامیدی و بدبینی بر محفل ما سایه افکنده بود، زیرا به خاطر آوردیم که به‌رغم این همه فراز و نشیب‌ها، باز هم رژیم پوشالی و در حال سرنگونی سوریه تا به حال پابرجا است و بشار اسد با وجود آن همه جنایات هولناک و کشتارها و ویرانی‌ها، باز هم بر کرسی ریاست‌جمهوری این رژیم تکیه زده است.

من و دوستم هر گاه درباره انقلاب سوریه به صحبت می‌نشینیم و این مرحله تاریخی را بررسی و ارزیابی می‌کنیم، می‌کوشیم اشتباهات جبهه مخالف رژیم سوریه را نیز مورد نقد و بررسی قرار دهیم.

دوست من، رژیم سوریه را به خوبی می‌شناسد؛ زیرا خودش در گذشته یکی از مقامات بلندپایه و تصمیم‌گیرنده در این رژیم بوده اما پس از انقلاب، رژیم را ترک کرده و به صف مخالفان پیوسته است. او هنوز هم از راهی که برگزیده، پشیمان نیست. اگر به او بگویید که با توجه به نتیجه معکوس انقلاب، شما همه چیز را باخته‌اید چون هم سمتتان را در رژیم از دست دادید و هم انقلاب به نتیجه دلخواه نرسید، در پاسخ خواهد گفت:«من بر اساس مسئولیت اخلاقی این تصمیم را گرفتم؛ از این جهت هیچ‌گاه پشیمان نبودم و نخواهم بود.»

به هر صورت، موضوع این مقاله تعریف و بیان بحران سوریه نیست. همه می‌دانند که بحران سوریه بزرگ‌ترین فاجعه انسانی بعد از جنگ جهانی دوم است. رنج‌ها و دردهایی که در این سال‌ها بر مردم سوریه گذشت، با آمارهای تکان‌دهنده، عکس‌ها و فیلم‌های فجیع و هولناک، مستند شده است. از این جهت بحران سوریه به مقدمه‌ نیاز ندارد، بلکه تنها نیازمند یک نقطه پایان است تا این فاجعه انسانی را تمام کند.

آنچه می‌خواهم در این مقاله به آن بپردازم، نقش ایران در بحران سوریه است. نخستین مسئله در این خصوص، مداخله و نقش رژیم ایران در انقلاب سوریه است. البته روس‌ها هم در سال ۲۰۱۵ در سوریه مداخله کردند؛ به همین ترتیب آمریکایی‌ها و ترک‌ها هم به میزان‌ متفاوت در سوریه دخالت کردند، اما نقش ویرانگر ایران در تحولات انقلاب سوریه، نسبت به دیگران، محوری و سرنوشت‌سازتر بود.

من در گذشته مصاحبه‌ای با یک فرد سوری که قبلا سرباز ارتش سوریه بود و سپس از عوامل «داعش» شد، انجام داده بودم. وی به من گفته بود که آموزش نظامی را پیش از انقلاب در سال ۲۰۱۰ در ایران فرا گرفته است. وقتی این اطلاعات را برای دوستم حکایت کردم، به من گفت: این طبیعی است زیرا همکاری میان اسد و ایرانی‌ها در بخش‌های مختلف و از جمله بخش نظامی، پیش از انقلاب سوریه آغاز شده است.

دوست دیگری داشتم که در «دیده‌بان حقوق بشر سوریه» کار می‌کرد. از وی خواستم درباره مداخله ایران در سوریه برای من اطلاعاتی تهیه کند و از او پرسیدم آیا درست است که مداخله نظامی ایران از زمانی آغاز شد که حسن نصرالله، دبیر کل حزب‌الله در سال ۲۰۱۳ اعلام کرد که نیروهای ما در سوریه می‌جنگند؟ وی تاکید کرد که این روایت نادرست است؛ بلکه قبل از آن و در ماه مه ۲۰۱۲، قاسم سلیمانی، بشار اسد را متقاعد کرده بود که تسلیم خواسته‌های مردم سوریه نشود و راه‌حل امنیتی را برگزیند و به وی وعده داد که ایران تا آخر در کنار دولت سوریه است و به گونه کامل و همه‌جانبه به او کمک خواهد کرد.

پس از آن و بر اساس طرح سلیمانی، «نیروهای دفاع میهنی» در سوریه تشکیل شد که افراد آن در ایران آموزش می‌دیدند. سپس نیروهای نظامی ایران به سوریه فرستاده شدند و با نام نیروهای دفاع میهنی، جنگ را در سوریه آغاز کردند و پیش بردند.

منبع دیگری به من گفت که افراد نیروی قدس متعلق به سپاه پاسداران ایران و شبه‌نظامیان ایرانی، بر زندان‌ها در سوریه هم تسلط داشتند و بر شکنجه و اعدام زندانی‌های مخالف رژیم سوریه نظارت می‌کردند. بر اساس روایت این منبع، از مه ۲۰۱۳ تا اکتبر ۲۰۱۵ که پرونده زندانیان در اختیار ایرانی‌ها بود، ۸۳ درصد از زندانیان در داخل زندان‌ها اعدام شدند. به گفته این منبع، استفاده از تک‌تیراندازها در آغاز انقلاب نیز طرح قاسم سلیمانی بود.

به این ترتیب نیروهای نظامی ایران در استان‌های مختلف سوریه در دفاع از رژیم بشار اسد و بر ضد مردم سوریه، جنگ خونین و ویرانگری به راه انداختند که به قتل صدها هزار نفر و آوارگی میلیون‌ها تن از مردم مظلوم سوریه منجر شد. در این مدت، نیروهای ایرانی دارایی‌ها و املاک مردم سوریه را نیز غارت کردند. آن‌ها پس از اینکه اراضی وسیعی را در سوریه به تصرف درآوردند، به خرید اراضی و املاک پرداختند و جوانان سوری را زیر چتر شبه‌نظامیان خود به سربازی گرفتند و در کل، بافت اجتماعی را در مناطق زیر سیطره خود تغییر دادند.

من همه این اطلاعات را با همان دوستم که از مقامات بلندپایه پیشین رژیم اسد بود و اکنون در صف مخالفان قرار دارد، در میان گذاشتم. وی در حالی‌ که سرش را تکان می‌داد، گفت:«همه آنچه گفتی درست و راست است، اما بگذار این را نیز بیفزایم که زمانی که عضو دستگاه رژیم بودم، یکی از مقامات بلندپایه حزب‌الله به من گفت تصمیم ایران برای مداخله در سوریه و کمک به رژیم اسد که به‌ وسیله نیروی قدس و حزب‌الله جامه عمل پوشید، تنها سه هفته پس از آغاز انقلاب سوریه و در ماه آوریل ۲۰۱۱ گرفته شده بود.

کوتاه سخن آنکه بر اساس منابع موثق یاد شده در بالا، مداخله نظامی ایران در سوریه و کمک به رژیم اسد تا آخر خط و با همه امکانات، از روزهای اول انقلاب سوریه آغاز شده و پس از آن با همه قساوت و بی‌رحمی، تا امروز ادامه یافته است. از این جهت شکی وجود ندارد که رژیم آخوندی ایران صددرصد در جنایات رژیم بشار اسد علیه مردم سوریه شریک است.

در فرجام باید به خاطر سپرد که سرنوشت مردم ایران و سوریه یکسان است و جلادی که فرزندان هر دو ملت را به قتل رسانده و شکنجه کرده است، نیز یکی است.