خانه / مقالات / سقوط و ظهور طالبان! :مجید آریا

سقوط و ظهور طالبان! :مجید آریا



بقدرت رساندن یا به به قدرت رسیدن  برق آسای طالبان در افغانستان بعد از قریب ۲ سال مذاکره !!
*
محمد ناصر حقانی، از فرماندهان طالبان، مشاهدات خود را چنین بیان می کند:  ” ما حتی یک سرباز یا پلیس هم در کابل ندیدیم.نمی توانستیم احساساتمان را کنترل کنیم. خیلی خوشحال بودیم.اکثر رزمندگان ما از شادی اشک می ریختند. ما هرگز تصور نمی کردیم بتوانیم با چنین سرعتی کابل را فتح کنیم.”  
روی کار آمدن مجدد طالبان،گذاری بود ۲۰ ساله از توحش به توحش با دو  شکل متفاوت ولی با ماهیتی یکسان  که مورد شگفتی، خشم، تاثر و  بازنگری چرایی سیر تحولات در گذشته، حال و آینده افغانستان و تاثیرات منطقه‌ای وجهانی آن از جانب مختلف-بطور خاص صاحب نظران و بطور عام مردم افغانستان-منطقه وجهان گردیده است.  از یک طرف اخبار کنترل شده، واز طرف دیگر گمانه زنی های تحلیلگران  بطور چشمگیری نگرانی های عمومی را نسبت به چشم اندازی تیره وتار، حداقل در کوتاه مدت و محتمل در میان مدت ترسیم می کند.
آنچه که تا بحال توسط اغلب رسانه دیده و شنیده شده، حاکی از  فتوحات و ورود برق آسای طالبان های موتور سوار با کلاشینکف و شکست وخروج قویترین ارتش جهان از افغانستان آنهم ظرف چند روز! خروج شتابزده ای که حتی به آنها فرصت نداد تسلیحات بجا مانده ۸۰ میلیارد دلاری خود را با خود ببرند ویا حداقل منهدم اش کننند!!!
روی زمین گله هایی از بی کفایتی ارتش “ملی’ افغانستان شکل گرفته بدست آمریکا بود و از طرف دیگر هیبت طالبان ها وصد البته هزاران تروریست از بند رسته طالبان، داعش والقاعده بود .البته صحبتی از ناکارآمدی بزرگترین نیروی هوایی جهان در جلوگیری از ورود طالبان به افغانستان نشد که احتمالا هراس از تیر و کمان های این قوم وحشی در عدم پرواز جت های جنگی و بمب افکن های امریکائیان بی تاثیر نبوده است!
مقایسه خروج اجباری آمریکا از ویتنام با افغانستان و نتیجه گیری: که گویا آمریکا به اهدافش نرسیده و شکست را پذیرفته، بیشتر به یک شوخی تلخ شبیه است و بیشتر یک ساده سازی است! آمریکا همانطور که بایدن اعلام کرد برای ملت سازی وبرقراری دموکراسی راهی افغانستان نشده بود، که حالا نگران قومیت گرایی و حاکمیت وحوش طالبان باشد!  بایدن تنها بخشی از حقیقت-و نه همه- را گفت! و اضافه نمود که آمریکا بیشتر برای مبارزه با تروریسم به افغانستان رفته بودند! حال آزاد کردن ده ها و شاید صد ها  تروریست شناخته شده چه کمکی به مبارزه ضد تروریستی آمریکا میکند، امری است که آینده نشان خواهد داد!
بیخود نبود که از قدیم میگفتند، بیشتر دعوا ها سر لحاف ملا است! اگر افغانستان  بزرگترین معادن لیتیوم جهان را نداشت، اگر مسئولان پنتاگون اعلام نمی کردند که معادن کشف شده در افغانستان میتواند این کشور را-مانند عربستان سعودی که بزگترین صادر کننده نفت در جهان است-به بزرگترین صادر کننده لیتیوم در جهان تبدیل کند! بسختی قابل قبول و تامل بود که شاید مردم شریف افغانستان هنوز آمادگی و لیاقت دستیابی به دموکراسی را پیدا نکرده‌اند و آمریکا سر خورده از دولت فاسد افغانستان و بی کفایتی مردم افغانستان، عطا را به لقا بخشیده وافغانستان را ترک کرد!! تجربه به ما آموخته است که غارت ملت های عقب نگاه داشته شده بسیار کم هزینه تر از غارت مللی است که دولت  های کارآمد و مردم آگاه دارند. پس چه وحوشی بهتر از طالبان های حتی شهر ندیده- برای نابودی حرث ونسل ملتی که در آستانه دوران شکوفایی و پیشرفت بود ، چه  وحوشی بهتر از طالبان  که نا امنی را در منطقه گسترش دهند و  مفت خورده ومصرف کنندگان بی مصرف و موی دماغ کشورهای همسایه گردند واسلام ناب خود را در منطقه گسترش دهند !  در دنیای جدیدی که قرار است ربات ها و هوش مصنوعی باعث رفاه وپیشرفت خواص گردد متاسفانه آنچه بیشتر ازجان وحرمت انسانها  ارزشمند و کارایی دارد، مواد اولیه کمیاب و حیاتی چون لیتیوم است!  طالبان ظاهرا در طی مذاکرات قطر متعهد گردیده که فروشنده قابل اعتماد لیتیوم برای آمریکا و کشورهای غربی باشد، در اینصورت تا نقض تعهدات طالبان و یا خیزش ملی مردم غیور و شریف افغانستان، پاشنه بر ظلم و تباهی و نقض فاحش حقوق بشر در افغانستان خواهد چرخید! و از کشف ثروت عظیم
لیتیوم در افغانستان-که جان مایه ماشین های برقی، تلفن های همراه و  باطری های  ذخیره و… -است سهم مردم افغانستان چیزی جز مرگ، جهل وتباهی نیست!
در۱۴ نوامبر ۲۰۱۶ به قلم  پاتریشیا شوکر مقاله ای با عنوان
لیتیوم”تنها امید افغانستان” در نشریه “منافع ملی” منتشر شد که ضمن-پیش بینی گلدن سک مبنی بر ۳ برابر شدن بازار استفاده از لیتیوم- رقابت برای انحصاری کردن  بهره برداری از معادن لیتیوم را خاطر نشان نمود. از این رو قابل انتظار است که برای  مردم افغانستان تحت حاکمیت طالبان با اقتصاد از هم پاشیده، تنها امید فروش لیتیوم به ابر قدرت ها  در ازای غذا و دارو برای ادامه حیات مردم  و سلاح برای جنگ و نا امنی برای گسترش عمارت اسلامی طالبان در منطقه باشد . اگر بقول  احمد کسروی مردم ایران یک حکومت به  آخوندها بدهکار بودند، مردم ستمدیده افغانستان-تا رسیدن به حاکمیت عقل و مدنیت-دو حکومت به  طالبان ها بدهکار هستند. تقدیم غیرمترقبه و دو دستی افغانستان به طالبان توسط آمریکا ودولت فاسد افغانستان؛ تاکید و درسی  تلخ بر اصل ” کس نخارد پشت من” نیز بود. درسی نه فقط برای مردم افغان بلکه برای تمامی مردم منطقه که بیاموزند که هیچ دایه ای بهتر از مادر نحواهد بود و هیچ تضمینی قابل اعتماد تر از شعور وآگاهی وهمت ملی مردم نیست ودر پس همه کش و قوس های داخلی وخارجی، برای کشورهای خارجی حرف اول را منافع آنها میزند ولو این منافع درزرورق حقوق بشر ودمکراسی بسته بندی شده باشد، بدون کم بها دادن به حمایت های بین المللی  باید تاکید کرد که در کلام آخر اراده، شعور و همت ملی مردم است که  رهایی آنها را رقم خواهد زد و نهایتا سقف آزادی هر ملتی متناسب  با شعور و آگاهی و اراده و تلاش آنان و نیز انتخاب رهبرانی ذیصلاح است!
مجید آریا
یکم سپتامبر ۲۰۲۱