خانه / مقالات / مسابقۀ گُرگها و تماشاگران آمادۀ :انفجارمحمد هادی

مسابقۀ گُرگها و تماشاگران آمادۀ :انفجارمحمد هادی

گرگهای درون نظام

در باغ وحش آخوندها، در قفس ها باز ولی در باغ بسته است!
*********************************************
بحثِ-واقعی یا ساختگی و سرکاری بودن-جنگ گرگهای درون نظام، از جمله مسائلی است که بخصوص در مواقع انتخابات رژیم، حساسیت و توجه بیشتری را جلب میکند. در اینمورد همان قدر که منافع مادی –بعنوان یکی از قویترین انگیزه و موتور حرکت در زندگی، واقعی و طبیعی است بهمین نسبت و دلیل، تضادها و جنگ میان گرگهای همیشه گرسنۀ رژیم نیز واقعی و مادی است! کلاً در روابط فردی و اجتماعی، آدم های عادی-تا چه رسد به گرگ های رژیم- بیشتر با عینک منافع به بیرون از خود نگاه و تنظیم  رابطه میکنند و اگر در تشخیص بسیاری مسائل و موضوعات، اشتباه کنند معمولاً در بویایی و حس و لمس منافع خود کمتر دچار خطا میشوند! بهمین دلیل در برخورد با جنگ گرگها، از آنجا که همه گرگها در موقعیت یکسان و هم وزن برای کسب قدرت و منافع فردی و باند و محفل خود نیستند اختلافات و کنش و واکنشهای آنان برای کسب منفعت بیشتر و موقعیت بهتر، واقعی و طبیعی به نظر میرسد داشتن قدرت و حفظ آن و یا تلاش برای کسب آن در نظامهای معمولی دنیا-تا چه رسد به باغ وحش نظام آخوندها- دارای دینامیزم و قانومندیهای خاصی است که در آن داشتن چهار چشم برای حفظ خود ناکافی و گاهاً اگر نزنی میزنندت و اغلب بهترین دفاع حمله است!  بهمین دلیل اختلافات و منازعات درونی رژیم-از ترور حجاریان گرفته تا حصر خانگی  موسوی و کروبی، از واجبین خوراندن سعید امامی گرفته تا  سکته دادن فرزند امام و یا سرانجام از مصلحت نظام در مرگ مشکوک رئیس تشخیص مصلحت نظام، همه و همه حاکی از جدیت و واقعی بودن جنگ گرگهاست!  در بررسی تضادهای های دورنی رژیم و برای گم و گور نشدن در دعوای گرگها، بایستی در نظر داشت که:
1-منافع و مصلحت کلی نظام لزوماً در برگیرنده و جمع عددی منافع تمامی و تک تک نفرات رژیم نیست بلکه بیشتر بعنوان حاصل جمع ارگانیک و سیستماتیک، خود بطور مجزا میتواند سود و زیان و مصلحت نظام را تعیین کند! بهمین دلیل ضرورت و الزامات حفظ نظام-بعنوان شمشیری برهنه و تشنۀ خون- میتواند تا فروپاشی و سرنگونی کل نظام، همچنان در بالای سرِ سرانِ ریز و درشت نظام- بعنوان تهدیدی دائمی-در گردش باشد! بهمین دلیل بعید است از عمامه به سر ها و کله گنده های رژیم، اینروزها کسی شبها سر راحت به بالش بگذارد!
2-در واقعی و سرکاری نبودن اختلافات درونی رژیم بعید است که طبق سناریویی از پیش نوشته شده و در تقسیم کاری تعیین شده قرار است مثلاً  عده ای از اعوان و انصار رژیم، زندانی و فلج و کشته شوند تا بقیه گرگها در مصادر قدرت حال و  خوشگذرانی کنند! رژیم در برزخ و محاصرۀ مردم در داخل و فشارهای روز افزون خارجی چاره ای جز پیشبرد پروسۀ حذف و جراحی و رژیم لاغری ندارد! بعنوان مثالی دم دست، بعید است مثلاً قرار بوده که در انتخابات اخیر ریاست جمهوری رژیم و برای سرکار گذاشتن مردم و داغ نمودن تنور انتخابات، خود شیفتۀ مریضی مانند احمدی نژاد-برغم مخالفت خامنه ای-بیاید خود را سنگ روی یخ و مسخرۀ عام و خاص کند!
3-در باغ وحش آخوندها علیرغم باز بودن در قفس ها وحوش و درندگان درون رژیم همه با همه و با گوشت و پوست میدانند که درهای باغ وحش نظام برای همیشه بسته و  مناطق ممنوعه و خطرناک نظام کجا هستند برای گرگهای رژیم سوت و علامت آتش بس موقت، خطر به صحنه آمدن مردم برای جارو نمودن کل نظام میباشد بعبارت دیگر تضاد و اختلاف گرگها با یکدیگر در احتمال تهدید سرنگونی از سوی مردم بسرعت به اتحاد موقت آنها در زیر عبای ولایت منجر میشود تضاد  آخوندها با یکدیگر همواره تحت الشعاع تضاد کل نظام با مردم میباشد و اختلافات آنها در مواجهه با به جبهۀ مردم کمرنگ و فریز میشود تمامی خادمین داخلی نظام-چه در قدرت و چه در شکل اپوزیسیون خودی-مانند گربه های مرتضی علی از هر طرف که به بالا پرتاب شوند در روز مبادا، باز در حیاط بیت رهبری پائین می آیند! از روشنفکران دینی و اصلاح طلبان از قدرت رانده شده تا سرداران مستِ مصادرِ قدرت،  همگی بخوبی میدانند که اگر قرار بر رفتن باشد همه با همه باید بروند و حنای هیچیک از آنان در فردای نبود آخوندها در نزد مردم رنگی نخواهند داشت و از ریز و درشت باید جوابگوی سهم خود در ویرانی ایران و تجاوز به جان و مال مردم در حکومت آخوندها باشند! آخر اینکه دعوای گرگها، کوچکترین ربطی اصلاً و ابداً به مسائل و مشکلات مردم و حقوق اساسی آنان ندارد و آمدن و یا نیامدن مردم به صحنه در مواقع مختلف از ظن خودِ مردم و تنها از زاویه استفاده از روزنه های تنفسی در انتخابات و دیگر فرصت ها برای اعمال فشار  هر چه بیشتر به رژیم میباشد و تا آنجا که به خواست واقعی و قلبی و به حق مردم مربوط است میخواهند سر به تن هیچیک از عوامل رژیم-با عمامه و ریش و یا بی عمامه و ته ریش نباشد!
محمد هادی-آمریکا