احساس آشفتگی یا سرخوردگی بزرگ عنوان مطلب سرمقالهنویس روزنامۀ لوموند، آلن فراشون، در شمارۀ امروز این نشریه است که در آن میخوانیم : چهرۀ به ظاهر قوّی که جمهوری اسلامی ایران در آستانۀ مذاکرات وین میخواهد در صحنۀ بینالمللی از خود نشان بدهد، هیچ ارتباطی با وضعیت داخلی آن ندارد. به نوشتۀ آلن فراشون، جمهوری اسلامی همچنان در کنسرواتیسمی سترون گرفتار است، در حالی که با نارضایتیهای بی سابقۀ اجتماعی روبرو است.
به نوشتۀ لوموند رژیم اسلامی میخواهد از موضع قدرت در مقابل آمریکا وارد مذاکرات وین شود. اما، وضعیتاش در داخل متفاوت است. آلن فراشون در ادامه مینویسد : ابراهیم رئیسی که عملاً به ریاست جمهوری منصوب شد و نه انتخاب، صد روز بعد از روی کار آمدن و از خلال سفرهای استانیاش با اقتصادی ویران شده روبرو است که منشاء آن نه تحریمهای دونالد ترامپ به تنهایی یا نوسانات بهای نفت، بلکه سوءمدیریت اقتصادی جمهوری اسلامی، فساد، انحصار، رانت، نابرابری، صرف سرمایههای هنگفت کشور به اقدامهای سیاسی-نظامی رژیم در منطقه و عدم سرمایهگذاری در داخل است.
سرمقاله نویس لوموند سپس یادآور میشود که نارضایتیهای اجتماعی در ایران به طرز بی سابقهای شدت یافتهاند. تورم از مرز ۴۵ درصد گذشته است. بیکاری به مرحلۀ انفجار رسیده است. فرار مغزها شتاب یافته است. ایران به بزرگترین کانون بیماری کرونا در منطقه تبدیل شده و علی خامنهای با ممنوع کردن واردات واکسن از غرب در به وجود آمدن این وضع نقش داشته است.
در چنین وضعیتی، به نوشتۀ ستوننویس لوموند، ابراهیم رئیسی به طور اضطراری نیازمند رفع سریع تحریمها و در نتیجه دستیابی به توافقی جدید در مذاکرات وین است. اما، علی خامنهای موضعی کاملاً متفاوت دارد.
به نوشتۀ لوموند علی خامنهای هیچ عجله ای برای دستیابی به توافق در مذاکرات وین ندارد. خامنهای، به نوشتۀ لوموند، میخواهد با پیروی از سرمشق کره شمالی ایران را با ٨۳ میلیون نفر جمعیت به یک “اقتصاد جنگی خودکفا” تجهیز کند. به نوشتۀ لوموند، به دلیل این خط متفاوت، جناحهای حکومت اسلامی ایران، قادر به انتخاب و اجماع با یکدیگر و دستیابی به یک موضع مصلحتاندیشانه نیستند.
لوموند می افزاید : در حالی که کل موازنۀ راهبردی قدرت در منطقه تغییر کرده است، جمهوری اسلامی ایران قادر نیست از فعالیت قلابی-انقلابی خود در منطقه که به یکی از عناصر هویتی آن بدل شده، دست بردارد. به گفتۀ سرمقالهنویس لوموند، خامنهای نمیخواهد یا نمیتواند از این “محور مقاومت علیه اسرائیل” دست بردارد که ترجیعبند خطبههای نماز جمعه کشور و توجیه دخالتهای جمهوری اسلامی در امور لبنان، عراق و سوریه است.
آلن فراشون در ادامه نوشته است که ترس از غرب علی خامنه ای و متحدانش را در قدرت در خود فشرده است. خامنهای و متحدانش در پس هر گشایش اقتصادی “تهاجم فرهنگی غرب” را می بینند و در نتیجه ادامۀ رکود و بحران کنونی کشور را به تغییر آن ترجیح میدهند، چون ادامۀ وضع موجود بیشتر مساعد حال و منافع آنان است. به نوشتۀ لوموند، خامنهای و متحدانش در قدرت میخواهند در خارج مذاکرات وین را کش بدهند و در داخل سلطۀ اجتماعی غیرقابل تحمل خود را از طریق هنجارهای اسلامی قرون وسطایی علیه مردم ایران به ویژه علیه زنان، تقویت کنند.
سرمقاله نویس لوموند در پایان می نویسد : در فقدان یک اپوزیسیون معتبر، برای جامعۀ عمیقاً تغییر یافتۀ ایران، راهی جز تبعید، انزواطلبی و تلاش برای بقاء اقتصادی باقی نمانده است. هر سال حدود دو میلیون جوان وارد بازار کار می شوند و جمهوری اسلامی هیچ پاسخی برای آنان ندارد.