-خاویر سولانا مسئول پیشین سیاست خارجی اتحادیه اروپا و کارل بیلدت نخستوزیر پیشین سوئد در مقالهای در «واشنگتن پست» که گویا آن را در ضدیت با دوران دولت ترامپ تنظیم کردهاند، به دولت بایدن هشدار میدهند، معامله نکردن با جمهوری اسلامی، پیروزی اراده دونالد ترامپ و شکست دموکراتهاست!
-آنها که جزو معماران دوگانهی کاذب «یا معامله یا جنگ» هستند ادعا کردند هزینه سیاسی که کاخ سفید و حزب دموکرات ممکن است به خاطر حذف سپاه از فهرست سازمانهای تروریستی و توافق با جمهوری اسلامی متحمل شوند، به مراتب کمتر از پیامدهای عدم توافق با جمهوری اسلامی است.
-نویسندگان این مقاله که از بازیگران کنونی سیاست غرب نیستند، معلوم نیست با چه انگیزهای فکر کردهاند اکنون باید درباره ضرورت توافق اتمی با رژیمی بنویسند که مردم در خیابانهای ایران فریاد میزنند که آن را نمیخواهند، به این نکته مهم اشاره نمیکنند که بخش عمده برنامههای اتمی جمهوری اسلامی را سپاه پاسداران پیش میبرد. به اعتراف مقامات رژیم محسن فخریزاده برای سلاح هستهای سیستم ایجاد کرد!
- موافقان احیای توافق اتمی با جمهوری اسلامی نادیده میگیرند که پس از برجام در سال ۲۰۱۵ میلیاردها دلار پولهای آزادشده ایران بجای اینکه صرف بهبود وضعیت زندگی مردم شود به جیب همین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و «سپاه قدس»اش سرازیر شد تا شبهنظامیان منطقه را پروار کنند و با گسترش تروریسم و تهدید امنیت در خاورمیانه از آن به عنوان کارت بازی در معاملات با غرب بازی کنند. این توصیهها نشان میدهد که بازی با این کارت به سود جمهوری اسلامی جواب میدهد!
حامیان معامله اتمی با جمهوری اسلامی به ویژه اروپاییها برای ترغیب آمریکا به «احیای برجام» بر دولت جو بایدن جهت خارج کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از فهرست تروریستی فشار میآورند.
رزمایش نیروهای امنیتی سپاه و بسیج برای سرکوب اعتراضات
اروپاییهایی که پس از حمله روسیه به اوکراین با بحران کمبود نفت و گاز روبرو شدند بیش از هر زمان دیگری چشم به توافق با جمهوری اسلامی و لغو تحریمهای نفتی ایران دوختهاند و باقی ماندن سپاه پاسداران در فهرست سازمانهای تروریستی را مانع «احیای برجام» میدانند و ادعا میکنند در صورت عدم توافق احتمال بروز یک درگیری در منطقه اجتنابناپذیر است. این همان سیاست دوگانهی کاذب و تصنعی «یا معامله یا جنگ» است که کشورهای غربی سالها آن را پیش میبرند و بر همین اساس نیز اعتراضات و ایستادگی مردم ایران در برابر جمهوری اسلامی را نادیده میگیرند.
خاویر سولانا مسئول پیشین سیاست خارجی اتحادیه اروپا و کارل بیلدت نخستوزیر پیشین سوئد در مقالهای که ۱۷ ماه مه (۲۷ اردیبهشت) در «واشنگتن پست» منتشر شد به مقامات غربی توصیه میکنند که توجه حداکثری به جنگ اوکراین نباید منجر به غفلت آنان از ضرورت توافق با جمهوری اسلامی برای احیای برجام شود.
در این مقاله نویسندگان برای ترساندن بایدن از وقوع یک جنگ مینویسند اگر ما نتوانیم توافق اتمی ۲۰۱۵ را دوباره احیا کنیم، در مسیر یک درگیری جدید با تهران قرار خواهیم گرفت.
آنها که جزو معماران دوگانه کاذب «یا معامله یا جنگ» هستند ادعا میکنند که معامله نکردن با جمهوری اسلامی، پیروزی اراده دونالد ترامپ و شکست دموکراتها است و میگویند هرگونه هزینه سیاسی که کاخ سفید و حزب دموکرات ممکن است به خاطر حذف سپاه پاسداران از فهرست سازمانهای تروریستی و توافق با جمهوری اسلامی متحمل شوند، به مراتب کمتر از پیامدهای عدم توافق با جمهوری اسلامی است.
در این مقاله آمده است در حالی که جنگ اوکراین در قلب اروپا بیداد می کند، ما نباید نقطه اشتعال دیگری که میتواند بحران امنیتی برای غرب باشد را فراموش کنیم: ایران و برنامه اتمی در حال گسترش آن.
سولانا و بیلدت میگویند تا وقتی نتوانیم توافق اتمی را به مسیر خود بازگردانیم، به سمت درگیری جدیدی با تهران در حال پیشروی هستیم.
نویسندگان تأکید کردهاند رغبت [در جمهوری اسلامی] برای توافق در حال کاهش است، چرا که ابراهیم رئیسی رئیس دولت جمهوری اسلامی با وجود تحریمهای ایالات متحده، از دو برابر شدن فروش نفت از زمان روی کار آمدنش به خود میبالد.
آنها که گویا مطلب خود را در ضدیت با دوران دولت ترامپ تنظیم کردهاند ادعا میکنند «قرار دادن سپاه در فهرست سازمانهای تروریستی یک اقدام تا حد زیادی نمادین است که ارتباط کمی با مناقشه بر سر برنامه هستهای دارد یا اساساً هیچ ارتباطی ندارد. دیوانگی خواهد بود که واشنگتن و تهران اجازه دهند که مواضع ایدئولوژیک داخلی این توافق اتمی را خراب کند، توافقی که توانست با وجود شرایط سنگین در مقابل آن، از دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ جان سالم به در ببرد.»
نویسندگان مقاله «واشنگتن پست» که از بازیگران سیاست کنونی غرب نیستند و معلوم نیست با چه انگیزهای فکر کردهاندکه اکنون باید درباره ضرورت توافق اتمی با رژیمی بنویسند که مردم در خیابانهای ایران فریاد میزنند که آن را نمیخواهند، به این نکته مهم اشاره نکردهاند بخش عمده برنامههای اتمی جمهوری اسلامی را سپاه پاسداران پیش میبرد. به اعتراف مقامات رژیم محسن فخریزاده برای سلاح هستهای سیستم ایجاد کرد!
سولانا و بیلدت در ادامه مینویسند «گیج کننده است که بایدن پس از شتاب برای بازگشت به توافق هستهای و وعده اینکه آمریکا به توافق بازخواهد گشت، روند دیپلماتیکی را که متحدان ایالات متحده قویاً از آن حمایت میکنند، کُند پیش میبرد… الان بحث اصلی این است که بایدن در حال «بازی محتاطانه» در مورد ایران پیش از انتخابات میاندورهای آینده است. اما صادقانه بگوییم، رئیس جمهوری که تحت نظارت او تلاشها برای مهار تلاشهای هستهای ایران به نتیجه نرسد، بسیار آسیبپذیرتر خواهد بود و دموکراتها در آستانه انتخابات ۲۰۲۴ متحمل ضربه بسیار بزرگتری خواهند شد. فرار از دردسر مخالفتهای داخلی نباید عامل حرکت به سوی درگیری خارجی باشد.»
نویسندگان برای خالی نبودن عریضه در مورد جمهوری اسلامی نیز نوشتهاند: «ناسازگاری تهران نیز یک مشکل مداوم است. اگرچه رئیسی به افزایش صادرات نفت میبالد، اما مردم ایران همچنان تحت فشار اقتصادی فزاینده هستند. موضع منطقهای جمهوری اسلامی نیز همچنان به تضعیف منافع امنیتی غرب ادامه میدهد. با این حال، با ایرانی که تابع محدودیتهای توافق هستهای نیست، مدیریت همه این مشکلات دشوارتر میشود.»
سولانا و بیلدت در ادامه مثال میزنند که «غرب با عقد موافقتنامههای کنترل تسلیحات با اتحاد جماهیر شوروی، سیاستهای آن را تأیید نکرد و به دنبال عادیسازی روابط نبود. ما این کار را انجام دادیم زیرا به نفع امنیت ملی ما بود. در مورد ایران هم همینطور است.«
آنان تأکید کردند «بایدن باید بطور جدی هزینههای انفعال خود در برابر ایران را در نظر بگیرد و راهی به جلو بیابد در غیر اینصورت ممکن است در کشمکش دیگری قرار بگیریم که هیچکس آن را نمیخواهد.»
توصیههای این مقاله در حالیست که شماری از مقامات اروپا از جمله جوزپ بورل مسئول فعلی سیاست خارجی اتحادیه اروپا به جمهوری اسلامی توصیه میکنند برای دستیابی به توافق اتمی فعلاً دنبال خارج شدن سپاه از فهرست سازمانهای تروریستی نباشد و شمار دیگری از آنها بایدن را ترغیب میکنند تا سپاه را از فهرست سیاه خارج کند!
از جایت بلند شو و توافقنامه را امضاء کن!
پیش از این دنیل دی پتریس تحلیلگر سیاستخارجی در مقالهای با عنوان «یک تصمیم اساسی در مورد ایران در دست بایدن است» که در «واشنگتناگزمینر» منتشر شده عنوان کرده بود «از اوایل ماه مارس، مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا مانند ماهی بیرون افتاده از آب، در حال جان کندن است». او گفت از آن زمان تا کنون هیچ مذاکرهای در وین صورت نگرفته است. مقامات ایالات متحده و ایران دو ماه گذشته را صرف ارسال پیامهایی از طریق رسانهها به یکدیگر کردهاند و این پیامها را میتوان اینطور خلاصه کرد: «از جایت بلند شو و توافقنامه را امضاء کن!»
پتریس در ادامه نوشت: کدام یک از این دو گزینه برای منافع امنیت ملی ایالات متحده بهتر است: گزینه نخست، «نگه داشتن سپاه در فهرست تروریستی و خطر از قطع شدن روند مذاکرات، که منجر به پیشروی بدون محدودیت برنامه اتمی ایران میشود»، یا گزینه دوم، «حذف سپاه از لیست تروریستی (اما نگه داشتن آن در لیست مشابه وزارت خزانهداری موسوم به SDGT) و مقابله با پیامدهای سیاسی آن در کنگره، در ازای بازگرداندن محدودیتها و آژانس به برنامههای ایران؟»
او با اشاره به فشارهای داخلی به بایدن برای خارج کردن احتمالی سپاه پاسداران از فهرست سازمانهای تروریستی توصیه میکند بایدن این کار را انجام دهد و اطمینان میدهد «تحمل چند هفته درگیری سیاسی در خانه [داخل آمریکا] ارزش جلوگیری از یک درگیری دیگر در خاورمیانه را دارد.»
موافقان احیای توافق اتمی با جمهوری اسلامی نادیده میگیرند که پس از برجام در سال ۲۰۱۵ میلیاردها دلار پولهای آزادشده ایران بجای اینکه صرف بهبود وضعیت زندگی مردم شود به جیب همین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و «سپاه قدس»اش سرازیر شد تا شبهنظامیان منطقه را پروار کنند و با گسترش تروریسم و تهدید امنیت در خاورمیانه از آن به عنوان کارت بازی در معاملات با غرب بازی کنند. این توصیهها نشان میدهد که بازی با این کارت به سود جمهوری اسلامی جواب میدهد!