با انتشار آخرین گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی که بر افزایش سریع ذخائر اورانیوم غنیشدۀ ایران تأکید دارد و با معلق ماندن مذاکرات وین، یک بار دیگر این پروندۀ پایانناپذیر به مرحلۀ حساسی رسیده است. بار دیگر تهدیدهای نظامی به موازات فشار برای به نتیجه رساندن مذاکرات شدت گرفته است. در این میان، ایرانیان زیر بار مشکلات معیشتی و اختناق سیاسی از رمق افتادهاند.
“دو بحران بزرگ را نمیتوان همزمان مدیریت کرد”… این سخن یک دیپلمات فرانسوی است که روزنامۀ فیگارو در ارتباط با برنامۀ اتمی ایران نقل میکند. به نوشتۀ این روزنامۀ محافظهکار، از روز ۲۴ فوریه/پنجم اسفند که جنگ اوکراین شروع شد تا امروز، برنامۀ هستهای ایران پیشرفتهای سریعی داشته است. منظور از پیشرفت، افزایش ذخائر اورانیوم غنیشده است. به گفتۀ کارشناسان، ایران در حال حاضر به اندازۀ کافی اورانیوم ۶٠درصدی در اختیار دارد که بتواند آن را به سرعت به مرز٩٠درصد برساند و با آن سلاح اتمی بسازد.
فیگارو از قول دو کارشناس نقل میکند که ایران قادر است طی یک ماه، مواد لازم را برای ساخت دو بمب هستهای تولید کند. اما چندین سال است که این نوع برآوردها با عباراتی کم و بیش مشابه شنیده میشود. گاه “یک ماه”، گاه “چند هفته”، گاه “چند ماه”… تکرار افراطی این نوع حدسیات باعث شده که اخطارها از جانب افکار عمومی چندان جدی گرفته نشود. به نظر میرسد اطلاعاتی که از برنامۀ اتمی ایران به رسانهها میرسد بیشتر عملکرد تبلیغی و روانی داشته باشد. اطلاعات دقیقتر نزد دستگاههای اطلاعاتی غربیها، اسرائیلیها یا روسها و چینیها باقی میماند.
با اینهمه طی هفتۀ اخیر، بخصوص بعد از انتشار آخرین گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ابراز نگرانیها دوباره جدیتر شده است. از جمله آلن فراشون تحلیلگر برجستۀ روزنامۀ لوموند نوشته است که ایران روز به روز به نقطۀ “گریز هستهای”، یا به قولی به “درگاه اتمی” نزدیکتر میشود. البته فراشون که در مورد مسائل بینالمللی بسیار تیزبین است، از فاصلۀ “چند هفتهای” تهران با بمب اتمی با احتیاط و تردید سخن میگوید، اما بر لزوم توافق با ایران تأکید دارد.
روزنامهنگار لوموند حداقل در یک مورد با فیگارو موافق است و آن اینکه جمهوری اسلامی در عرصۀ سیاست بینالملل آنقدرها هم منزوی نیست. ایران همراه با متحدان و وابستگانش در جهان عرب به پشتیبانی صریح از روسیه برخاسته. چین نیز در قبال جنگ اوکراین، طرف مسکو را گرفته است. به قول آلن فراشون، وضعیت طوری است که حالا خیلیها از “محور مسکو – پکن – تهران” سخن میگویند.
اما از نظر آلن فراشون، چالش واقعی برای رژیم ایران، اوضاع داخلی کشور و موج خشم و نارضایتی مردم است. ادامۀ تحریمها، کمیاب شدن مواد غذایی، تورم ۴٠درصدی و البته سوءمدیریت، ایرانیان را فرسوده و خشمگین کرده. در برابر تمام این اعتراضات و شورشهای پراکنده، رژیم فقط یک پاسخ دارد: سرکوب قاطع و بیرحمانه.
جنگ اوکراین و برجام
مذاکرات احیای برجام که فعلاً بلاتکلیف مانده، بعد از شروع جنگ اوکراین با مخالفخوانی روسها همراه شد. سپس موضوع خروج سپاه پاسداران از فهرست سازمانهای تروریستی به گره کوری تبدیل شد که ظاهراً واشنگتن هنوز راهحلی برای آن نیافته است. از طرف دیگر، بحران گاز و نفت در دنیا، نگاهها را بیشتر متوجه ذخائر ایران کرد و صدور نفت برای تهران آسانتر شد. فیگارو مینویسد طی صد روزی که از جنگ اوکراین میگذرد، درآمد ایران از فروش نفت (عمدتاً به چین)، احتمالا چهار برابر شده است.
چنین است که به عقیدۀ همان “دیپلمات فرانسوی”، تهران دیگر منفعتی برای بازگشت به برجام ندارد و فعلاً وقتکشی را در وین ترجیح میدهد. اخیراً مقامات ایرانی بهانۀ دیگری پیدا کرده و گفتهاند که منتظر نتایج انتخابات میاندورهای آمریکا هستند. به باور خبرگزاری دولتی جمهوری اسلامی جو بایدن در”سراشیبی سقوط” قرار گرفته و بنابراین باید در قبال وعدههای احتمالی دولت وی محتاط بود… دیپلمات فرانسوی با اشاره به ایران میگوید: “اینجور کشورها وقت زیاد دارند. مثل ما نیستند که وابستۀ انتخابات باشیم”… او با بدبینی به روزنامۀ فیگارو میگوید: “برای نجات برجام دیر شده. برای دیپلماسی دیر شده”…
اما چه راهحلی باقی میماند؟ ادامۀ وضعیت بیثبات و خطرناک کنونی؟ یا جنگ تازهای در خاورمیانه؟ فیگارو گوشزد میکند که همین هفتۀ گذشته اسرائیل یک مانور نظامی در مدیترانه و دریای سرخ انجام داد. نفتالی بنت نیز صریحاً به آژانس بینالمللی انرژی اتمی هشدار داد که هرچند اسرائیل راهحل دیپلماتیک را ترجیح میدهد اما در هرصورت برای “دفاع از خود” آماده است و به هر ترتیب جلو پیشرفت اتمی ایران را خواهد گرفت.
بار دیگر تهدید نظامی
طی بیست سال کشاکش بر سر برنامۀ اتمی ایران، تهدیدهای نظامی به موازات مذاکره، تحریم و بده و بستانهای پنهانی بارها “روی میز” نهاده و برداشته شده است.
اینک به نظر میرسد که این پروندۀ دشوار، خستهکننده و در عین حال حیاتی به یکی دیگر از نقاط عطف خود نزدیک میشود. روشن است که افکار عمومی جهانی که سالها شنوندۀ منفعل تحولات این پرونده بوده، بعد از جنگ اوکراین برای شنیدن هر نوع خبر تازهای آمادگی دارد.
کمتر از سه هفته قبل، فستیوال سینمایی کن کار خود را با نمایش فیلم “تاپگان ۲” آغاز کرد. فیلم با بمباران پرهیجان و در نهایت موفقیتآمیز تأسیسات اتمی یک “کشور یاغی” تمام میشود؛ کشوری که در دل کوههای بلند مشغول غنیسازی اورانیوم بوده و تمامی منطقه را با خطر مواجه کرده بوده است. بدین ترتیب فیلم با انجام وظیفۀ جهانی آمریکا و لبخند اطمینانبخش تام کروز به پایانی خوش میرسد و تماشاگر را راضی از سالن سینما بیرون میفرستد.
در جهان واقعیات، چنان که آلن فراشون در روزنامۀ لوموند نوشته است، جمهوری اسلامی به کمک پاسداران و موشکها و گروههای وابستۀ شبهنظامیاش، همچنان خیال تسلط بر بخشی از جهان عرب را در سر دارد: جاهطلبیهایی که بهای گزاف آن را مردم ایران با فلاکت اقتصادی و اختناق سیاسی میپردازند.