خشکسالی در ایران پدیدۀ تازهای نیست. این کشور در تاریخ دور و دراز خود بارها دچار خشکسالی شده است. بنابراین، علت اصلیِ خشک شدن رودهایی مانند کارون و زاینده رود یا دریاچههایی مانند ارومیه و بختگان خشکسالی نیست. کم و بیش همۀ کارشناسان، ناکارآمدی دولتهای پیاپی و مدیریت نادرست منابع آبی را علت اصلی خشک شدن آن رودها و دریاچهها میدانند.
یکشنبۀ گذشته پانزدهم خرداد برابر با پنجم ژوئن «روز جهانی محیط زیست» برگزار شد. مراسم اصلی این روز هر سال با شعاری معین در یکی از کشورهای جهان برگزار میشود. شعار امسال «تنها یک زمین» و میزبان مراسم اصلی کشور سوئد بود. روز جهانی محیط زیست در سال ۱۹۷۲ به ابتکار سازمان ملل بنیان گذاشته شد. از سال ۱۹۷۴ هر سال مراسم بزرگداشت آن بر محور «برنامۀ محیط زیستِ سازمان ملل» برگزار میشود. در ۵۰ سالی که از عمر این روز میگذرد، محیط زیست ایران بسیار آسیب دیده است. از این نظر، کارنامۀ ایرانیان به طور کلی و کارنامۀ دولتهایی که بر کشور حکومت کردهاند، کارنامۀ سیاهی است.
مسئولان کشور به سبب ندانمکاری و سیاستهای نادرست، آسیبهای جبران ناپذیری به محیط زیست کشور زدهاند. کارشناسان یکی از عوامل اصلیِ تخریب محیط زیست ایران را افزایش بیحسابِ جمعیت پس از انقلاب میدانند. در ۱۹۷۷ یعنی دو سال پیش از انقلاب، جمعیت ایران کمتر از ۳۴ میلیون نفر بود. در سال ۲۰۲۰ به حدود ۸۴ میلیون نفر رسیده بود.
از حدود ۵۰ هزار تُن زبالهای که این جمعیت روزانه تولید میکند، کمتر از ۱۰ درصد بازیافت میشود. بقیه یا در طبیعت رها میشود و یا زیر خاک دفن میشود. به گفتۀ شهردار تهران، شهرداری هر روز ۹ هزار تُن زباله از خانهها و سطلهای آشغالِ خیابانهای تهران جمعآوری میکند و به جنوبیترین مناطق تهران یعنی آرادکوه منتقل میکند. یک خانوادۀ ایرانی به اندازۀ ۲ یا ۳ برابرِ یک خانوادۀ آلمانی زباله تولید میکند. در حالی که میزان بازیافتِ زباله در آلمان بسیار بالاست و برپایۀ آمارهای رسمی در مجموع بیش از ۹۰ درصد است.
عامل اصلی دیگرِ تخریبِ محیط زیست در ایران، افزایش خودروها و، درنتیجه، میزان بسیار بالای مصرف بنزین و گازوئیل است. برپایۀ آمارهای مرکز آمار ایران، در سال ۱۹۷۹ شُمار خودروهای ایران کمی بیش از ۹۶۰ هزار، میزان مصرف بنزین پنج میلیارد لیتر و میزان مصرف گازوئیل نُه و نیم میلیارد لیتر بود. ۳۳ سال بعد یعنی در سال ۲۰۱۲ شُمار خودروها به ۱۶ میلیون، میزان مصرف بنزین به بیش از ۲۳ میلیارد لیتر و میزان مصرف گازوئیل به ۳۴ میلیارد لیتر رسیده بود.
سالانه ۴۵ هزار ایرانی بر اثر آلودگی هوا جان خود را از دست میدهند. در ۳۵ درصد کودکان تهران نشانههای بیماری آسم و دیگر آلرژیهای مربوط به آلودگی هوا دیده میشود. در بعضی مناطق ایران مردم از آلودگی هوا با منشأ طبیعی نیز رنج میبرند. در خوزستان ریزگردها و در آذربایجان طوفان نمک آلودگی هوا را دو چندان کرده است.
خشکسالی در ایران پدیدۀ تازهای نیست. این کشور در تاریخ دور و دراز خود بارها دچار خشکسالی شده است. بنابراین، علت اصلیِ خشک شدن رودهایی مانند کارون و زاینده رود یا دریاچههایی مانند ارومیه و بختگان خشکسالی نیست. کم و بیش همۀ کارشناسان، ناکارآمدی دولتهای پیاپی و مدیریت نادرست منابع آبی را علت اصلی خشک شدن آن رودها و دریاچهها میدانند.
به گزارش سازمان جهانی خوار و بار (فائو)، در سال ۱۹۷۹ یعنی در نخستین سال انقلاب مساحت عرصههای جنگلی ایران بیش از ۱۸ میلیون هکتار بود. در سال ۲۰۰۵ بانک جهانی فاش کرد که سالانه ۱۲۵ هزار هکتار از جنگلهای ایران از میان میرود. با این آهنگ نابودی پیشبینی میکنند در ۵۰ سال آینده جنگلی در ایران باقی نخواهد ماند. در فاصلۀ سالهای ۱۹۸۶ و ۲۰۱۲ یعنی در عرض ۲۵ سال نزدیک به ۱۸ هزار مورد آتشسوزی عمدی و غیرعمدی در جنگلهای ایران روی داده است.
یک سال پیش از انقلاب ۵ میلیون هکتار از مساحت کشور به صورت پارک ملی و پناهگاه حیات وحشْ منطقۀ حفاظت شده بود. اسکندر فیروز، بنیانگذار «سازمان حفاظت محیط زیست ایران»، در خاطرات خود از آموزش ۲۳۰۰ محیط بان و ۱۴۰۰ افسر محیط بان سخن گفته است.
اگرچه آمارهای رسمی اکنون از افزایش وسعت مناطق حفاظت شده خبر میدهند، اما بر نیروی انسانی حفاظت کننده افزوده نشده است، چنان که بعضی از مناطق ارزش حفاظتی خود را از دست دادهاند و حیات وحش در آنها به کل نابود شده است. برای مثال، یک سال پیش از انقلاب در منطقۀ حفاظت شدۀ بیستون ده هزار رأس «کَل- و- بُز» وجود داشت. بیست سال بعد اثری از این گونۀ بُز کوهی در آن منطقه یافت نمیشد. بر پایۀ آمار سازمان محیط زیست، یک سال پیش از انقلاب در پارک ملی کویر ۲۰۰ گونۀ کمیابِ گور ایرانی وجود داشت. بیست سال بعد حتی یک گور هم در آن پارک دیده نشد.
تحقیقات بیطرفانۀ کارشناسان نشان میدهد که رهبران جمهوری اسلامی حفظ محیط زیست کشور را وظیفهای فوری و جدّی نمیدانند، حتی زمانی که سلامتی و جان مردم در خطر است. آنان در زمینۀ حفظ محیط زیست به کوششهای ایرانیان دلسوز و سازمانهای غیردولتی نیز با نگاه امنیتی مینگرند و نمیگذارند دستکم آن کوششها به نتیجه برسد.