خانه / مقالات / هادی خرسندی: شعر عاشقانه، سر پیری!که عشق آسان نِمود اول؟ خدا او را نیامرزد!

هادی خرسندی: شعر عاشقانه، سر پیری!که عشق آسان نِمود اول؟ خدا او را نیامرزد!

شاید در تاریخ بنویسند اگر در زمان سعدی چنان قحط سالی در دمشق شده بود که یاران عشق را فراموش کرده بودند، در هفتصد سال بعدش چنان قحط سالی در دنیا شده بود که بعضی یاران به عشق و عاشقی پناه برده بودند! از جمله سراینده‌ای گمنام شرح ناکامی‌ها و سرگردانی خود را در رو برویی با اوضاع زمانه‌اش، در قالب غزلی عاشقانه می‌نویسد:

فکر شما هستم
میان عاشقان من عاشقی بی دست و پا هستم
بنابراین بطور کلی از دلبر جدا هستم

اگر از کوچه معشوقه من رد شود شخصی
من آنجا پشت دیواری بحال اختفا هستم

گهی مانند یک فرهاد هستم فکر یک شیرین
ولی از ترس یک خسرو به او بی اعتنا هستم

که عشق آسان نِمود اول؟ خدا او را نیامرزد!
بیا حافظ که من دنبال یک مشکل گشا هستم

نمی‌دانم اصول مخ-زنی را و سیاست را
قَر و قاطی، پریشان، ساده، یُخلا، بی ریا هستم

هرآنچه دلبر نازم ز من پرسیده، سه کردم
برای اینکه از قید زبانبازی رها هستم

ز من پرسید دلبر خوانده‌ای اشعار لامارتین
بگفتم من طرفدار الکساندِر دوما هستم

بگفتا شعر سهراب سپهری دوست می‌داری؟
بگفتم دوستدار شعر ایرج میرزا هستم

ز من پرسید دلبر می‌شناسی «چه گوارا» را؟
بگفتم من ز عشّاق شهید کربلا هستم

بگفتا کیست ورزشکار محبوبت در این دنیا؟
بگفتم عاشق یک گاو در اسپانیا هستم

به او گفتم که یک شب در هتل مهمان من باشد
قمیش آمد: فقط اهل تآتر و سینما هستم

بگفتا روز جمعه می‌روم پیک نیک، میآئی؟
بگفتم جمعه‌ها درگیر خانم بچه‌ها هستم

بگفتا پس تو همسر داری و فرزند هم بعله؟
بگفتم بعله اما یک کمی اهل صفا هستم

بگفتا خاک عالم بر سرت، لطفاً برو گمشو
بگفتم حیف من که اینهمه فکر شما هستم!


به شعر عاشقانه کرده‌ام رو آخر عمری
برای اینکه با وضع جهان ناآشنا هستم

منِ «پنجاه و هفتی» در جوانی بر خطا رفتم
و حالا سخت در وحشت ز تکرار خطا هستم

نه بودم بین چپ‌ها و نه بین راست‌ها بودم
ولی فرزند دردم، مستقلاً چپگرا هستم

و حالا با دمکراسی خردمندانه همراهم
وزان نابخردی‌های جوانانه جدا هستم

فوراگزامپل: به هرکس می‌دهم حق سخن گفتن
به همراه مبارزهای بی عور و ادا هستم

ز هر سو دوست می‌دارم صداهای مخالف را
اگرچه واقف از فرق صدائی با صدا هستم

نه نفی تاجزاده می‌کنم نه نفی شهزاده
طرفدار تز ضد رژیم هر دو تا هستم

براندازم، براندازم، براندازم، براندازم
گریزان از رژیم نکبت آل عبا هستم

دلم تنگ است و خلقم تنگ و جانم خسته، البته
همینطوری ولی زنده بَلا، مرده بَلا، هستم

وطن را و زبان فارسی را دوست می‌دارم
بله هم-میهنان در خدمتم، البته تا هستم!