.
بیستم ماه اوت برابر با ۲۹ امرداد ۱۴۰۱ «داریا دوگینا»، دختر «الکساندر دوگین»، فیلسوف و نظریه پرداز سیاسیِ روس، بر اثر انفجار بُمبی در اتومبیل پدرش در حومۀ مسکو کشته شد.
بیستم ماه اوت برابر با ۲۹ امرداد ۱۴۰۱ «داریا دوگینا»، دختر «الکساندر دوگین»، فیلسوف و نظریه پرداز سیاسیِ روس، بر اثر انفجار بُمبی در اتومبیل پدرش در حومۀ مسکو کشته شد. گفته میشود هدف اصلی این ترور الکساندر دوگین بود، اما او در آخرین لحظه اتومبیلش را در اختیار دخترش قرار داده بود و خود با اتومبیل دیگری پشت سر او حرکت میکرد. داریا دوگینا روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی بود.
و اما الکساندر دوگین کیست و چرا قصد جان او را کرده بودند؟ «دوگین» زادۀ روسیه است و اکنون ۶۰ سال دارد. او را نامآورترین و بانفوذترین ایدئولوگِ ناسیونالیسم افراطی در میان روسها میدانند. به همین سبب، سرآمدانِ سیاسیِ روسیه در سی سال گذشته کوشیدهاند رابطۀ نزدیک با او نداشته باشند. اما دوگین مدعی است که در این مدت کرملین راهی را پیموده که ایدههای او گشوده است. «یهودستیزی»، «رویگردانی از غرب» و «توسعۀ سرزمینی روسیه» از مهمترین ایدههای او هستند.
دوگین ادعاهای دیگر نیز دارد. از جمله اینکه سالهاست مشاور یکی از اعضایِ حلقۀ نزدیک پوتین است و ارتش روسیه از کتابچهای که او در زمینۀ ژئوپُلیتیک فراهم آورده، استفاده میکند. اما دوگین تاکنون مقامی رسمی در دستگاه دولتی روسیه نداشته است. تنها در سال ۲۰۱۴ برای مدتی به ریاست دانشکدۀ «جامعه شناسیِ روابط بینالملل» دانشگاه دولتی مسکو منصوب شد، اما پس از چند ماه هنگامی که خواهان قتل عام اوکراینیهای مخالف روسیه شد، دانشگاه عذر او را خواست و این نشان میدهد که در آن زمان کسی در رأس قدرتِ اجرایی پشتیبان او نبود.
دوگین از همان فردای فروپاشیِ اتحاد جماهیر شوروی و در سالهای دهۀ ۹۰ میلادی جریانی فکری بر پایۀ یهودستیزی، «رقابتِ تمدنی» و برتری «اوُراسیا» بر تمدن مدرن غربی به راه انداخت که امروز از آن زیر عنوانِ «نوُاوُراسیایی» یاد میکنند. در مرکز اوُراسیای دوگین روسیه قرار دارد. اوُراسیا، چنان که از نامش پیداست، دوقارۀ اروپا و آسیا را در بر میگیرد. این «اَبَرقاره» دربرگیرندۀ مساحتی است نزدیک به ۵۵ میلیون کیلومترمربع میان اقیانوس اطلس در غرب و اقیانوس آرام در شرق.
دوگین در سال ۱۹۹۳ با «ادوارد لیموُنوُف»، نویسندۀ روس، حزب ناسیونال- بُلشویک را بنیان گذاشت که اتحادی بود میان فاشیستها و کمونیستها با هدف برانداختن قدرت بوُریس یلتسین. اما آن حزب نتوانست کاری از پیش ببرد. به همین سبب، الکساندر دوگین در سال ۱۹۹۸ راهش را از همپیمان کمونیستش جدا کرد و جریان فکری «اوُراسیایی» را به امید پیروزی در عرصۀ ایدهها به راه انداخت و از ارجاعهایش به رایش سوم، موسوُلینی و کیشهای پیش از مسیحیت کاست.
دوگین این بار به منظور نشان دادن سازگاریاش با نگرشِ رسمیِ کرملین به کلیسای اُرتُدکس پیوست. با این حال، در سال ۲۰۰۸ رئیس جمهور روسیه را به سبب آنکه در جنگ با گرجستان تمامی خاک آن جمهوری را اشغال نکرد، به باد انتقاد گرفت. اما از سال ۲۰۱۲ پس از جنبش اعتراضی گستردۀ مردم برضد بازگشت پوتین برای سومین بار به قدرت، انتقاد از قدرت حاکم را فروگذاشت و به سرزنشِ «ستون پنجم لیبرال» در دستگاه دولت پرداخت.
جریان لیبرالی در بطن قدرت در روسیه پس از نخستین حملۀ آن کشور به اوکراین و الحاق کریمه در سال ۲۰۱۴ رفته رفته از میان رفت. دوگین این بار به منظور یاری رساندن به پوتین کوشید شبکهای جهانی از غربستیزها و ضد لیبرالها در کشورهای گوناگون ایجاد کند. در این شبکۀ جهانی از راستگرایان نزدیک به ترامپ تا اسلامگرایانی مانند اردوغان جای دارند. در «اوُراسیا»ی الکساندر دوگین، روسیه متحد دنیای اسلام و حتی چین است.
دوگین همۀ نیروهایی را که میتوانند برضد جهان مدرن وارد کارزار شوند، متحد خود میداند. در فرانسه شاخهای از راست افراطی روابط نزدیکی با دوگین دارد. پس از درگذشت دختر او تنی چند از سیاستمداران راست افراطی پیام تسلیت فرستادند. «الن دوُ بُنوا» و «الن سوُرال»، از شناخته ترین نظریه پردازان راست افراطی فرانسه، دیدارها و گفت و گوهایی با دوگین داشتهاند.
دوگین بارها به ایران سفر کرده و در نشستهای گوناگونی که دانشگاهیان و نظریه پردازان حکومتی ترتیب دادهاند شرکت کرده است. او ایران را شریک روسیه در سیاست «اوُراسیایی» و بازگشت «عظمت دوران شوروی» میداند. دوگین چند روز پس از کشته شدن قاسم سلیمانی در یک سخنرانی در دانشگاه تهران، سلیمانی را قهرمان ایدۀ «اوراسیا» خواند.
او در ژانویۀ ۲۰۱۶ در چهارمین «شب علوم انسانی» با موضوع «تئوری چهارم سیاست» که در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد، سخنرانی کرد و گفت: نگاه ایرانیان و روسها هستیشناختی و مشترک است. ایرانیان منتظر امام مهدی و روسهایِ ارتدوکس در انتظار بازگشتِ مسیح اند و این مفهومی است مشترک در میان آنها. در آن همایشِ حکومتی، دوگین همچنین دلایل ضدیتاش را با غرب و اهمیت همگامیِ ایران را با ایدۀ «اوُراسیا» توضیح داد.
دوگین در ۲۱ بهمن ۱۳۹۵ در شب سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در سفری به قم با آیتالله محمدمهدی میرباقری، رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم، دیدار کرد و با او از لزوم دینی کردن علوم طبیعی سخن گفت. در آن دیدار دوگین در پاسخ به پرسش آیتالله میرباقری مذهب پوتین را «اُرتدُکس روسی» اعلام کرد و گفت پوتین سخت زیر تأثیر روحانیان سنتگرای روسیه است.گفته میشود فلسفۀ دوگین الهام بخش رهبر جمهوری اسلامی است. دوگین راهی را که ایران با انقلاب اسلامی گشوده، مدلی برای روسیه میداند و معتقد است که مسیحیان اُرتُدکس روسی با سرمشق قرار دادن این مدل میتوانند پیروز شوند.
اما در میان کارگزاران جمهوری اسلامی دیرباورانی از خود میپرسند: چرا در ایران اینهمه به اندیشههای یک اندیشهگر روسی اهمیت داده میشود؟ دوگین بارها در صدا و سیما ظاهر شده و به توضیح اندیشههای خود پرداخته است. آیا در این نبرد هویتی میان مسیحیتِ اُرتُدکس و کاتولیک و جنگ برتری جویانه میان روسیه و غرب سهمی نیز برای ایران در نظر گرفتهاند؟ آیا ممکن است ایران ناخواسته وارد جنگی شود که ربطی به آن ندارد؟
بیستم ماه اوت برابر با ۲۹ امرداد ۱۴۰۱ «داریا دوگینا»، دختر «الکساندر دوگین»، فیلسوف و نظریه پرداز سیاسیِ روس، بر اثر انفجار بُمبی در اتومبیل پدرش در حومۀ مسکو کشته شد.
بیستم ماه اوت برابر با ۲۹ امرداد ۱۴۰۱ «داریا دوگینا»، دختر «الکساندر دوگین»، فیلسوف و نظریه پرداز سیاسیِ روس، بر اثر انفجار بُمبی در اتومبیل پدرش در حومۀ مسکو کشته شد.
بیستم ماه اوت برابر با ۲۹ امرداد ۱۴۰۱ «داریا دوگینا»، دختر «الکساندر دوگین»، فیلسوف و نظریه پرداز سیاسیِ روس، بر اثر انفجار بُمبی در اتومبیل پدرش در حومۀ مسکو کشته شد. گفته میشود هدف اصلی این ترور الکساندر دوگین بود، اما او در آخرین لحظه اتومبیلش را در اختیار دخترش قرار داده بود و خود با اتومبیل دیگری پشت سر او حرکت میکرد. داریا دوگینا روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی بود.
و اما الکساندر دوگین کیست و چرا قصد جان او را کرده بودند؟ «دوگین» زادۀ روسیه است و اکنون ۶۰ سال دارد. او را نامآورترین و بانفوذترین ایدئولوگِ ناسیونالیسم افراطی در میان روسها میدانند. به همین سبب، سرآمدانِ سیاسیِ روسیه در سی سال گذشته کوشیدهاند رابطۀ نزدیک با او نداشته باشند. اما دوگین مدعی است که در این مدت کرملین راهی را پیموده که ایدههای او گشوده است. «یهودستیزی»، «رویگردانی از غرب» و «توسعۀ سرزمینی روسیه» از مهمترین ایدههای او هستند.
دوگین ادعاهای دیگر نیز دارد. از جمله اینکه سالهاست مشاور یکی از اعضایِ حلقۀ نزدیک پوتین است و ارتش روسیه از کتابچهای که او در زمینۀ ژئوپُلیتیک فراهم آورده، استفاده میکند. اما دوگین تاکنون مقامی رسمی در دستگاه دولتی روسیه نداشته است. تنها در سال ۲۰۱۴ برای مدتی به ریاست دانشکدۀ «جامعه شناسیِ روابط بینالملل» دانشگاه دولتی مسکو منصوب شد، اما پس از چند ماه هنگامی که خواهان قتل عام اوکراینیهای مخالف روسیه شد، دانشگاه عذر او را خواست و این نشان میدهد که در آن زمان کسی در رأس قدرتِ اجرایی پشتیبان او نبود.
دوگین از همان فردای فروپاشیِ اتحاد جماهیر شوروی و در سالهای دهۀ ۹۰ میلادی جریانی فکری بر پایۀ یهودستیزی، «رقابتِ تمدنی» و برتری «اوُراسیا» بر تمدن مدرن غربی به راه انداخت که امروز از آن زیر عنوانِ «نوُاوُراسیایی» یاد میکنند. در مرکز اوُراسیای دوگین روسیه قرار دارد. اوُراسیا، چنان که از نامش پیداست، دوقارۀ اروپا و آسیا را در بر میگیرد. این «اَبَرقاره» دربرگیرندۀ مساحتی است نزدیک به ۵۵ میلیون کیلومترمربع میان اقیانوس اطلس در غرب و اقیانوس آرام در شرق.
دوگین در سال ۱۹۹۳ با «ادوارد لیموُنوُف»، نویسندۀ روس، حزب ناسیونال- بُلشویک را بنیان گذاشت که اتحادی بود میان فاشیستها و کمونیستها با هدف برانداختن قدرت بوُریس یلتسین. اما آن حزب نتوانست کاری از پیش ببرد. به همین سبب، الکساندر دوگین در سال ۱۹۹۸ راهش را از همپیمان کمونیستش جدا کرد و جریان فکری «اوُراسیایی» را به امید پیروزی در عرصۀ ایدهها به راه انداخت و از ارجاعهایش به رایش سوم، موسوُلینی و کیشهای پیش از مسیحیت کاست.
دوگین این بار به منظور نشان دادن سازگاریاش با نگرشِ رسمیِ کرملین به کلیسای اُرتُدکس پیوست. با این حال، در سال ۲۰۰۸ رئیس جمهور روسیه را به سبب آنکه در جنگ با گرجستان تمامی خاک آن جمهوری را اشغال نکرد، به باد انتقاد گرفت. اما از سال ۲۰۱۲ پس از جنبش اعتراضی گستردۀ مردم برضد بازگشت پوتین برای سومین بار به قدرت، انتقاد از قدرت حاکم را فروگذاشت و به سرزنشِ «ستون پنجم لیبرال» در دستگاه دولت پرداخت.
جریان لیبرالی در بطن قدرت در روسیه پس از نخستین حملۀ آن کشور به اوکراین و الحاق کریمه در سال ۲۰۱۴ رفته رفته از میان رفت. دوگین این بار به منظور یاری رساندن به پوتین کوشید شبکهای جهانی از غربستیزها و ضد لیبرالها در کشورهای گوناگون ایجاد کند. در این شبکۀ جهانی از راستگرایان نزدیک به ترامپ تا اسلامگرایانی مانند اردوغان جای دارند. در «اوُراسیا»ی الکساندر دوگین، روسیه متحد دنیای اسلام و حتی چین است.
دوگین همۀ نیروهایی را که میتوانند برضد جهان مدرن وارد کارزار شوند، متحد خود میداند. در فرانسه شاخهای از راست افراطی روابط نزدیکی با دوگین دارد. پس از درگذشت دختر او تنی چند از سیاستمداران راست افراطی پیام تسلیت فرستادند. «الن دوُ بُنوا» و «الن سوُرال»، از شناخته ترین نظریه پردازان راست افراطی فرانسه، دیدارها و گفت و گوهایی با دوگین داشتهاند.
دوگین بارها به ایران سفر کرده و در نشستهای گوناگونی که دانشگاهیان و نظریه پردازان حکومتی ترتیب دادهاند شرکت کرده است. او ایران را شریک روسیه در سیاست «اوُراسیایی» و بازگشت «عظمت دوران شوروی» میداند. دوگین چند روز پس از کشته شدن قاسم سلیمانی در یک سخنرانی در دانشگاه تهران، سلیمانی را قهرمان ایدۀ «اوراسیا» خواند.
او در ژانویۀ ۲۰۱۶ در چهارمین «شب علوم انسانی» با موضوع «تئوری چهارم سیاست» که در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد، سخنرانی کرد و گفت: نگاه ایرانیان و روسها هستیشناختی و مشترک است. ایرانیان منتظر امام مهدی و روسهایِ ارتدوکس در انتظار بازگشتِ مسیح اند و این مفهومی است مشترک در میان آنها. در آن همایشِ حکومتی، دوگین همچنین دلایل ضدیتاش را با غرب و اهمیت همگامیِ ایران را با ایدۀ «اوُراسیا» توضیح داد.
دوگین در ۲۱ بهمن ۱۳۹۵ در شب سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در سفری به قم با آیتالله محمدمهدی میرباقری، رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم، دیدار کرد و با او از لزوم دینی کردن علوم طبیعی سخن گفت. در آن دیدار دوگین در پاسخ به پرسش آیتالله میرباقری مذهب پوتین را «اُرتدُکس روسی» اعلام کرد و گفت پوتین سخت زیر تأثیر روحانیان سنتگرای روسیه است.گفته میشود فلسفۀ دوگین الهام بخش رهبر جمهوری اسلامی است. دوگین راهی را که ایران با انقلاب اسلامی گشوده، مدلی برای روسیه میداند و معتقد است که مسیحیان اُرتُدکس روسی با سرمشق قرار دادن این مدل میتوانند پیروز شوند.
اما در میان کارگزاران جمهوری اسلامی دیرباورانی از خود میپرسند: چرا در ایران اینهمه به اندیشههای یک اندیشهگر روسی اهمیت داده میشود؟ دوگین بارها در صدا و سیما ظاهر شده و به توضیح اندیشههای خود پرداخته است. آیا در این نبرد هویتی میان مسیحیتِ اُرتُدکس و کاتولیک و جنگ برتری جویانه میان روسیه و غرب سهمی نیز برای ایران در نظر گرفتهاند؟ آیا ممکن است ایران ناخواسته وارد جنگی شود که ربطی به آن ندارد؟