در انگستان رسم بود که هر سال یکی از نقاشان بنام کشور پرترهای از کویین الیزابت دوم بکشد. در سال ۲۰۰۰، به خاطر اهمیت همین دوهزار بودنش، چهرهپردازی ملکه به بزرگترین نقاش حاضر کشور واگذار شد.
به مدت یک سال و نیم، علیا حضرت ملکه بریتانیای کبیر وقت و بیوقت روی صندلی رو به روی آقای لوسین فروید مینشست و تکان نمیخورد تا ایشان یک تابلوی فسقلی ۱۵ در ۲۴ سانت، از صورت ایشان بکشد.
اواخر سال ۲۰۰۱ که تابلو رونمایی شد، انگار سطل آب سرد ریختند روی سر جماعت. نوه مرحوم زیگموند فروید، کویین را زشت کشیده بود. شهر شلوغ شد. کشور شلوغ شد!
یکی گفت این کویین ماست یا پرزیدنت ریگان؟ یکی گفت آلفرد هیچکاک را کشیده. یکی گفت جک نیکلسون. یکی گفت مستر کله سیب زمینی را روی بوم آورده. یکی گفت این تابلو شبیه یکی از سگهای ملکه است که سکته کرده. یکی گفت چانهاش مثل سایه عدد ۶ است روی صفحه ساعت!
منتقدان و کارشناسان مطبوعاتی نظرات مختلف داشتند. روزنامه عامیانه «سان» نوشت آقای نقاش کویین را دست انداخته، او را باید در قلعه قدیمی زندانی کرد. منتقد روزنامه گاردین نوشت مثل قیافه قبل از عمل در آگهیهای «قبل از عمل، بعد از عمل» است. او ضمناً گفت این تابلو را دوست میدارد و این احتمالاً بهترین پرتره سلطنتی در ۱۵۰ سال گذشته است.
روزنامه ایندپندنت نوشت تابلوی دلربایی نیست اما صادقانه چهره امروز سلطنت ما را نمایندگی میکند. تایم نوشت: دردناک، متهورانه، صادقانه و از همه مهمتر روشنبینانه. سرپرست گالری ملی پرتره گفت که این تابلو تاثیری روانکاوانه دارد. دیلی تلگراف نوشت نقاش احساس وظیفه و اصالت تباری ملکه را بیرون آورده است.
کریستین فور، نقاش معروف انگلستان نوشت: پنج سال پیش من هم پرتره ملکه را کشیدم. فروید نقاش بخصوصی است و با همه سوژههاش یکجور رفتار میکند. کویین هم مستثنا نیست. او سعی میکند از روی پوست برود به درون روان صاحب چهره.
چند تن از منتقدان گفتند نقاش، عکاسی نکرده بلکه نظر خودش را روی بوم آورده. گفتند او ملکه را اینجوری میبیند، چاپلوسانه کار نکرده.
در عین حال که موافق و مخالف همه تصدیق کردند تابلوی بدنمایی است و ملکه را زشت نشان داده، مقامات امنیتی نقاش را دستگیر نکردند. بسیجیها کتکش نزدند. به سلول انفرادی نینداختندش و قاضی ممنوع الملاقاتش نکرد. نمایندگان مجلس انگلستان نگفتند این فتنه را باید اعدام کرد. پرنس چارلز در مصاحبه مطبوعاتی نگفت که من مادر این نقاش را یکجوری روی بوم میآورم که خودش حظ کند! شوهر ملکه دستور نداد نیروهای اطلاعاتی به خانه نقاش بریزند و لپتاپ خودش و سشوار همسرش را ضبط کنند و ببرند!
علیاحضرت ملکه نگفت بشکنید این قلمها را. نگفت این نقاش با افرادی در خارج از انگلیس در تماس است! نگفت این تابلو را به تشویق رسانههای معاند کشیده. نگفت شتر در خواب بیند پنبه دانه!
آقای فروید به قید وثیقه آزاد نشد، بلکه آزاد بود. او خودش با نهایت شهامت تابلو را به حضور ملکه تقیدم کرد. کویین گفت «خیلی متشکرم. وقتی با قلم مویت رنگها را بهم میزدی و قاطی میکردی خیلی حال میکردم.» (از قول ویلیام فیوور، شرح حال نویس ملکه آمده است.)
کشیشها و کاردینالها در نیایش روز یکشنبه نقاش را نفرین نکردند. اصلاح طلب و اصولگرا حرمت نقاش بزرگ کشور را نگه داشتند. چتر گسترده آزادی بیان بر روی تابلو و خالقش سایه انداخت و اثر جنجالی چشم و چراغ موزه ملی پرتره انگلستان شد.
لوسین فروید تا ده سال بعد با عزت و امنیت و ثروت در کشورش زیست. الله کرم نرفت تابلو را جر بدهد و هیچ مداحی برایش هفت تیر نکشید. او کارهایش را گران گران میفروخت و از جمله تابلویی را که از یک زن خیکی کشیده بود به ۳۳ میلیون دلار فروخت که بالاترین و بی سابقهترین بهاست در زمان زنده بودن یک آرتیست. بعد از مرگش فروشهای سی، چهل، پنجاه میلیونی گیر بازماندگانش آمد. پرتره ملکه هیچ اثر مثبت یا منفی روی قیمت کارهایش نگذاشت.
لوسین فروید ۸۸ ساله را در ۲۰۱۱ به گورستان های-گیت لندن سپردند. هنوز سنگ قبرش را نشکستهاند.