این بار، بر خلاف ضربالمثل شیرین «ارث خرس به کفتار میرسد»، ارث خرس به خودش رسید. سال 84، ارثیه هشت سال خاتمی تدارکاتچی ولی فقیه، به موجودی به نام احمدی نژاد رسید که از زیر عبای خامنهای سرک کشید و بر کرسی ریاست جمهوری نظام نشست. اما این بار، چنان ضربهیی به کمرگاه عمود خیمه نظام وارد آمده که کل خیمه بر سر نظام فرو خواهد ریخت:
1- روحانی پیروز نمایش انتخابات رژیم نشد، بلکه این ولی فقیه بود که به شکستی سنگین تن داد. شکست ولی فقیه، یعنی شکست تمامیت نظام آخوندی. پس شکست روحانی هم هست! خامنهای با تمام قوا و تمهیداتی که بکار گرفته بود، نتوانست در رقابت درون باندهای نظام از پس کنار زدن آخوند روحانی بر آید و به سنگینترین شکست دوران ولایت خود تن داد. پیامدهای این شکست برای خامنهای و تمامیت نظام ویرانگر خواهد بود. نقدترین پیامد ویرانگرش این است که آخوند رئیسی نه به عنوان کاندید ریاست جمهوری نظام، بلکه کاندید جدی جانشینی ولی فقیه ارتجاع، برای همیشه سوخت و از این گردونه خارج شد. با سوختن رئیسی، بحران در رأس نظام، بخصوص بحران جانشینی خامنهای که بیماری سرطانش مرگ او را در چشم انداز قرار داده، از هم اکنون آغاز شده است. همچنین شکست عمود خیمه نظام، پشت سپاه پاسداران، و دیگر نیروهای سرکوبگر و امنیتی تحت فرمان خامنهای را خالی میکند و دیگر همچون گذشته یارای مقابله با جنبشهای مردمی را نخواهند داشت. برآیند این دو وجه از شکست خفتبار خامنهای، اوج گیری بحران در رأس فاشیسم دینی، تا مرز مچاله کردن فتاوی و دستورات ولی فقیه و در نتیجه تا سرنگونی نظام، شتاب میگیرد. نیز، در هم شکستن هیمنه و طلسم ولی فقیه ضرب در تشدید بحران در رأس نظام و فرا روییدن مطالبات اجتماعی بخصوص در مقابل وعدههای شیادانه آخوند روحانی، از جمله از راه رسیدن سریال«برجام»ها تا برچیدن شدن «عمق استراتژیک» نظام، راه را برای جوشش و خیزشهای اجتماعی هموار میکند.
2-نه نالههای «دلواپسان» وارفته و در هم شکسته و نه نیشخندهای کریه باند «تدبیر و امید» این واقعیت را نمیپوشاند که فراتر از بیرون آمدن روحانی از پشت پرده خیمه شب بازی به عنوان پیروز، اکنون دو متهم «سی و هفت سال اعدام و زندان» ومیلیاردها «دزدی، اختلاس، رانتخواری» روی دست نظام مانده است و نمیداند که چه خاکی بر سر خود بکند. (در تعریف و عرف معمول قضایی در هرکشور دیگری، این هر دو باید به میز محاکمه کشیده میشدند. حتی در خود رژیم هم کم نیستند کسانی که در دعوای جناحی بر سر دزدی و چپاول، خیلی کمتر از این دو دست شان رو شده، هم اکنون در زندان به سر میبرند. دو نمونه: معاون سابق احمدی نژاد و پسر رفسنجانی). این بار مردم نه از سوی «دشمنان نظام» یعنی مقاومت ایران، بلکه مستقیم و با چشم و گوش از دهان کف کرده دو متهم باندهای رقیب دیدند و شنیدند. هر دو چنان پرده از فساد ریشه دار و منحط نظام دریدند که گویی خود تا کنون از کره مریخ نظاره گر بوده و همان شب مناظره از راه رسیدهاند! پرده دری از تاریکخانه سی و هشت سال جنایت و فساد و تباهی را یکی از هموطنان در شبکههای اجتماعی اینطور به سخره گرفت که: «وقتی مناظره کاندیداها را دیدم، گفتم به پلیس 110 زنگ بزنم تا بیاید اینها را که با سند و مدرک، جنایت و دزدی همدیگر را رو میکنند، بگیرد و ببرد زندان!».
3- خلق شگفتی جدید توسط مهندسی معجزه!. تمام خبرگزاریهای رژیم از هر دوباند (فارس و تسنیم از سپاه و باند ولی فقیه و ایلنا از باند رقیب) در ساعت پنج بعد از ظهر اعلام کردند که «تاکنون قریب به 20میلیون تعرفه استفاده شده و چیزی حدود 20میلیون نفر در انتخابات شرکت کردهاند». اگر همین ادعای قطعا دروغ رژیم را هم در نظر بگیریم، معنیاش این است که از ساعت 8صبح تا 5بعد از ظهر که 9ساعت فعال برای رأیگیری میشود، در هر ساعت چیزی حدود دو میلیون و دویست و بیست دو هزار نفر شرکت کردهاند. بسیار خوب! یعنی تا این ساعت، از تعداد اعلام رسمی شده «56میلیون 410هزار و 236نفر واجد شرایط رأی دادن» نزدیک به 37میلیون نفر شرکت نکرده بودند. از آنجا که ساعت اولیه مهلت پایان رأی گیری 6عصر اعلام شده بود، مهندسی رأی سازی میلیونی برای رسیدن به رقم مورد نظر در مدت یکساعت به معجزه «الهی» و «امدادهای» غیبی نیاز داشت که در دسترس نبودند! لذا مهندسی معجزه تصمیم گرفت، همانند وقتهای اضافی مسابقات فوتبال، شگفتیهای عجیبی خلق کند و هرچه به پایان نمایش و نیمه شب نزدیک میشد و خیابانها سوت و کورتر میشدند، رقم شرکت کنندگان بالاتر رود!: فقط چنین مهندسی معجزهگری بود که توانست، در ساعت 8شب به«30میلیون شرکت کننده»، در ساعت 10شب به «36میلیون شرکت کننده» و در ساعت 12شب، با سوت پایان نمایش و در تاریکی و خلوتی مطلق شبانه به «خلق حماسه40میلیونی»!!! برسد.
در عمق اما،کسادی و بی مشتری بودن خیمه شب بازی مهندسی شده به حدی دامن گستر و فضاحت بار بود که هر دو متهم یاد شده، با خط زرد کشیدن روی همه خط سرخهای نظام و لجن مالی همه توصیههای «امام راحل»، مجبور شدند برای کشاندن شماری مشتری به برخی حوزههای شاخص دوربین مستقر شده، یا به امثال لمپن-هنربندهای «زیر زمینی» بیاویزند و در فرودگاه پای شرح دگردیسی چندش آور «توبه» او بنشینند، یا امثال «شاعر» تودهای نود ساله پا به گور را لنگان لنگان به پای صندوق ببرند، تا او انگشت اشارهاش را در جوهر رذالت «بنفش» فرو کند، و به آنها مجال بدهند که با نیش کشیده تا بناگوش بگویند، که مثلا: «ما اینیم ها!».
4-فرا آمدن ابعاد جنایات نظام ولایت فقیه بخصوص قتل عام زندانیان مجاهد و مبارز به سطح مناظره در خیمه شب بازی، آنهم از زبان خود متهمان درجه یک! -که البته با«بی تدبیری!» ناخواسته و خارج از کنترل مهندسی صورت گرفت- قطعا با پایان نمایش، پایان نمیگیرد. امواج پیامدهای پرده برداشتن از جنایات و دزدی و فساد همراه با جنبش رو به فزاینده دادخواهی، تمام باندهای نظام را در مینوردد. برخلاف تصورات خام خیالانه، بعد از این نمایش، تمامیت نظام ولایت فقیه، طلسم شکستهتر، ناتوانتر، بیآبروتر شد و بحران در رأس نظام صدها بار شدیدتر خواهد شد. راه خیزش و خروشهای مردم به جان آمده هموارتر و نظام باید منتظر «سیلیهای» سنگین مردم ایران بر بناگوش ولی فقیه باشد. نمونه: تنها چند ساعت از اعلام پایان نمایش نگذشته بود که خروش مردم در تهران با شعار «سبز و بنفش نداره، جنبش ادامه داره» و در کرج «زندانی سیاسی (آتنا دائمی) آزاد باید گردد»، طنین انداز شد و شکفتگی خود را اعلام کرد.
سالی که خمینی مرد، مجاهدین به تعبیر رهبر مقاومت ایران، با مریم دوباره متولد شدند. این بار اما، مجاهدان آزادی یک سال قبل با پیشدستی هوشیارانه از «دامهای» دیکتاتوری آخوندی جهیدند و اکنون به مثابه سازمان یافتهترین، قویترین و اصلیترین مخالف سرنگونی طلب تمامیت نظام ولایت فقیه، هوشیار و آماده همچون شیر غران به شکار لحظه ایستاده است.