خانه / مقالات / وزیر اسبق ارشاد و گشت معلق ارشاد : هادی خرسندی

وزیر اسبق ارشاد و گشت معلق ارشاد : هادی خرسندی


نعمت وقاحت را خداوند به بندگان خاص خودش داده است

ا‌ین‌طور نوشتن ابزاری می‌خواهد که هرکسی ندارد-

وقتی حال و حوصله نوشتن نداری٬ به حیرتی که بعضی ها چطور در این حال و هوا می‌توانند بنویسند؟ یک مورد را می‌خوانم تا یاد بگیرم:

«در محله خانه پدری و مادری‌ام در اراک، در محله ابوذر، همسایه‌ای داشتیم که کانون شادی و محبت در محله بود. مرحوم غلامرضا کفاش، خدا رحمتش کند، ستاره همه عروسی‌های محله و نیز عزاداری‌ها بود. در خدمت سر از پا نمی‌شناخت و صدای خنده‌اش خاموش نمی‌شد. همان اوایل انقلاب دخترش را به بهانه بدحجابی گرفته و شلاق زده بودند. آن دختر دیگر از خانه‌شان بیرون نمی‌آمد. مغموم و افسرده شده بود. مادرش برای مادرم تعریف کرده بود که وقتی مهمان هم به خانه‌شان می‌آید، دختر می‌رود در گوشه حمام می‌نشیند و بیرون نمی‌آید. شادی از خانه غلامرضا کفاش و محله رخت بربسته بود. خانه‌شان را عوض کردند. زندگی یک خانواده فدای فهم غلط و جهالتی شد که دختری را به بهانه بدحجابی شلاق زده بودند. مگر این تصویر تا ابد از ذهن و زندگی آن دختر و خانواده و دوستانش پاک می‌شود؟ مرحوم مادرم همیشه این قصه تلخ را با چشم پر از اشک روایت می‌کرد.»

یاد گرفتم! یاد گرفتم! وقتی در جمهوری آدمکش‌ها وزیر ارشاد بوده‌ای٬ وقتی در اثر اختلافات داخلی٬ حکومت تو را به خارج فرستاده٬ وقتی در همه سال‌های تبعید؟ یا مأموریت در خارج؟٬ دایم برای حکومت دم تکان داده‌ای و جنایت‌هایش را تأیید یا «تبیین» کرده‌ای٬ حالا که هوا دارد پس می‌شود، باید بلد باشی مقاله در «لزوم بازنگری در سیاست‌های مربوط به حجاب» بنویسی و حرف از «انعطاف و تجدید نظر» بزنی و آرام آرام به موازات اوضاع بچرخی تا ببینی از کدام طرف فرفره شوی!

بعد از این همه سال فراموشی٬ شلاق برای حجاب یادت بیاید و خاطره غلامرضا کفاش را زنده کنی و به یاد اشک‌های مادرت بیفتی٬ – مثل یک‌جور ننه من غریبم!- و حالا٬ یک تیر و دو نشان٬ حرف از جمع کردن گشت ارشاد بزنی. برای این طرف دم تکان بدهی و در عین حال٬ فدای آن‌طرف٬ به رقیق کردن خواست معترضان بپردازی. خدا را چه دیدی؟ یک جور ماله کشی دو طرفه.

یاد گرفتم٬ ولی مواد لازم را ندارم!


ماله کش

ماله کش تا ماله‌ی ماله کشی مال تو است

کش کش انواع کش‌ها جزو افعال تو است

آفرین بر تو که هم می‌مالی و هم می‌کشی

می‌کِشی و زین کشیدن خوش بر احوال تو است

می‌شناسیمت همه از دور با پسوند «کش»

زانکه هرجا می‌روی یک «کش» به دنبال تو است.