فعالان صنفی زندانی در زندان اوین تهران در دو نامه سرگشاده ضمن اعلام انزجار از خشونت سازمانیافته حکومت در سرکوب اعتراضات درباره پروندهسازی با اتهامات دروغین و وقایع شنبه سیاه اوین افشاگری کردند.
در نامه سرگشادهای که «رضا شهابی» عضو هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه از بند ۴ بازداشتگاه اوین منتشر کرده، این فعال کارگری به بررسی اتهامات ساختگی علیه خود پرداخته و از تلاشهای صدا و سیما برای انتشار دروغها پرده برداشته است. متن این نامه سرگشاده به این شرح است:
روشنگری برای افکار عمومی و مردم شریف و زحمتکش و تمام مزدبگیران
اولا: برساختههای دروغین و مشمئز کننده رسانه به اصطلاح ملی (صدا و سیمای جمهوری اسلامی) که تلاش داشت تا فعالیتهای بیچشم داشت و کاملا برآمده از دغدغهمندی هر انسان آزادهای در مورد مشکلات طبقه زحمتکشان (اعم از ایرانی و غیرایرانی) را به مقوله ارتباطات ناسالم خارج از کشور به افکارعمومی القا نماید، قویا مورد تکذیب و انزجار اینجانب است.
ثانیا: در پرونده مربوط به اینجانب رضا شهابی که از تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱ توسط نهاد امنیتی مفتوح و مورد تعقیب قرار گرفت، به هیچ عنوان تناسبی و یا اندک ارتباطی با رفتار مجرمانه نداشته است. صرفا سناریویی از پیش نوشته شده در جهت بدنامسازی تلاشهای سالم، کاملا مبتنی بر عقلانیت و بر آمده از دردی چند صد ساله پیرامون ظلم نهادینه شده نسبت به طبقه کارگر و زحمت کشان و فرودستان اقتصادی مثل من و امثال من است.
در نهایت این سناریوی افشا شده و از پیش شکست خورده که خروجی آن پیشتر مشخص و عیان بود، به صدور حکم ظالمانه ۵ سال حبس تعزیری به اتهام ناروای اجتماع و تبانی و یک سال حبس تعزیری به اتهام تبلیغ علیه نظام و تبعید دو ساله در خارج از تهران و استانهای مجاور و محرومیت دو ساله از فعالیتهای سندیکایی و ممنوع الخروجی منتهی شد.
ثالثا: ضمن محکوم کردن تلاشهای مذبوحانه حاکمیت در سرکوب خواستههای به حق مردم شریف ایران که این روزها ایستاده در برابر حجم غیرقابل توصیف دنائت و توحش سازمان یافته عوامل حاکمیت، همچنان استوار باقی ماندهاند و حتی یک قدم به عقب نگذاشتهاند، به اطلاع میرسانم که من رضا شهابی در کنار همه دوستان و عزیزانی که سالهاست در برابر چنین شقاوت سازمان یافته و بیملاحظه و خالی از هرگونه وجه انسانی روا داشته شده ایستادهایم و من بعد نیز، خواهیم ایستاد و دست از تلاشهای به حق خود بر نخواهیم داشت.
متاسفانه در شرایط کنونی، بنده و دوستان سندیکایی و صنفی همانند سایر اقشار مردم از هر گونه امکان اطلاع رسانی سراسری محروم هستیم. صدا و سیمای میلی به ناحق، بطور یکجانبه و بدون هیچگونه اسناد و مدارک معتبر از هر گونه اتهام واهی و دروغ پرهیز نکرده و حتی به خود اجازه میدهد پیش از تشکیل دادگاه فرمایشی، اتهامات واهی را بدون توجه به حقوق انسانی و قانونی متهمین در رسانههای سراسری منتشر کند.
از آنجاییکه هر گونه شکایت ما از صدا و سیما و مراجع قضایی و حاکمیتی به هیچ نتیجهای نخواهد رسید، شکایت، مظلومیت و بیگناهی خود را به پیشگاه ملت غیور و گذشت زمان واگذار مینمائیم.
چالش جدی شعار زن زندگی آزادی برای ساختار موجود
گروه دیگری از فعالان صنفی و زندانیان سیاسی حاضر در زندان اوین هم در بیانیه مشترک دیگری به اعتراضات سراسری و وقایع شنبه سیاه اوین واکنش نشان دادند. این گروه از فعالان صنفی و سیاسی در بیانیه خود مینویسند: «پیشروی، زنان با شعار “زن، زندگی، آزادی” بنیانهای ساختار موجود را با چالش جدی روبرو کرده است. این همه نشان از آن دارد که جنبش مترقی مردم ایران از مشروطه تاکنون وارد مرحله جدیدی شده است و تا تحقق آرمانها و حق خود، سر ایستادن ندارد.»
متن کامل این بیانیه را که به امضای جعفر ابراهیمی، میلاد ارسنجانی، رسول بداقی، عباس دهقان، محمد شریفی مقدم، حسین طیوری، مصطفی عبدی، حسین قشقایی، ابوالحسن منتظر، علی نوری رسیده است را در ادامه بخوانید:
در پی اعتراضات سراسری پس از قتل مهسا (ژینا) امینی، اینک جنبش اعتراضی مردم ایران وارد مرحله جدیدی شده است. امروز دانشآموزان، معلمان، کارگران، دانشجویان و اساتید دانشگاه دوشادوش سایر اقشار اجتماعی در حال خلق صحنههای درخشانی از مبارزه برای تحقق آزادی و برابری هستند. در این بین پیشروی، زنان با شعار “زن، زندگی، آزادی” بنیانهای ساختار موجود را با چالش جدی روبرو کرده است. این همه نشان از آن دارد که جنبش مترقی مردم ایران از مشروطه تا کنون وارد مرحله جدیدی شده است و تا تحقق آرمانها و حق خود، سر ایستادن ندارد.
بدون تردید این اعتراضات ناشی از اعمال سیاستهایی است که بیش از چهار دهه شرایطی نابرابر و غیرانسانی را بر مردم تحمیل کرده است. از طرفی تبعیض طبقاتی/جنسیتی/اتنیکی/مذهبی و نفی آزادیهای اجتماعی را به طور مداوم تئوریزه و عملیاتی میکنند که فقر، بیکاری، شکاف طبقاتی/فرودستی زنان/ نادیده گرفته شدن حقوق اقوام و اقلیتها/ سلب آزادی بیان و تحمیل سبک زندگی از پیامدهای این سیاستها است.
از طرف دیگر، هر شیوهای از تشکلیابی را به عنوان یگانه گزاره منطقی دگرگونی این نظم مسلط، از اساس نهی و سرکوب میکنند. در چنین شرایطی، سرکوب زندانیان و به خاک و خون کشیده شدن آنان در «شنبه سیاه اوین» نشان داد که حکومت حتی از پژواک صدای اعتراض مردم در زندان نیز هراسان است. تا جایی که با به میدان آوردن تمام قوای سرکوبگر خود (نیروهای یگان ویژه، گارد زندان، نیروهای لباس شخصی و کارمندان مسلح شدهی زندان) و با بکارگیری بیشترین ادوات سرکوب (باتوم، شوکر، گاز اشکآور، گلوله ساچمهای و گلوله جنگی) به مقابله با زندانیان روی میآورد.
اگر چه یک سوی صحنه، تصویر قلع و قمع زندانی بیدفاع بندهای ۷ و ۸ طی ساعات متمادی تا بامداد روز یکشنبه بود اما آن سوی دیگر، ایستادگی آنان را نشان میدهد که همراهی سایر بندها و سرکوب متعاقب آنها را به دنبال داشت.
رسانههای حاکمیتی قصد دارند همچون گذشته با سناریوسازی افکار عمومی را منحرف کنند تا جویِ خون اوین را به درگیری بین زندانیان جرائم مالی و سرقت منتسب کنند و با برجسته سازی عباراتی نظیر زندانیان اراذل و اوباش، سرکوب زندانیان را توجیه کنند.
اما پر واضح است که اراذل و اوباش، همان سلب مالکیت شدگان و مطرودین ساختار طبقاتی جامعه هستند. دستگاه پروپاگاندای حکومت هرگز نمیتواند با گفتمان ارعاب و برچسب از زیر بار مسئولیت سرکوب خونین زندانیان شانه خالی کند.
در حالی که بیش از یک هفته از سرکوب خونبار زندانیان میگذرد، همچنان آمار دقیقی از جانباختگان و مجروحان در دست نیست. بنا بر اطلاع، تعداد زیادی از مجروحان هیچگونه دسترسی به درمان مناسب ندارند و جانشان در خطر است و عده کثیری از آنها نیز به زندانهای تهران بزرگ و رجایی شهر کرج تبعید شده و در شرایط کاملا غیر انسانی و غیر بهداشتی محبوساند.
ما امضا کنندگان این بیانیه به عنوان جمعی از زندانیان سیاسی زندان اوین ضمن ابراز نگرانی شدید از وضعیت هم بندانمان و اعلام انزجار از عملکرد آمران و عاملان جنایت مذبور، این فاجعه خونین را محکوم کرده و خواستار رسیدگی فوری به وضعیت زندانیان و پاسخگویی به خانوادههایشان هستیم.