خانه / مقالات / سالها طول کشید تا فهمیدم که فریب خورده ام : ع. خدا بنده

سالها طول کشید تا فهمیدم که فریب خورده ام : ع. خدا بنده


وقتی سینما رکس سوخت ، من مدرسه نمی‌رفتم ، ولی یادمه که عمیقاً از اینکه شاه چنین کاری رو کرده ،ناراحت بودم.

سالها طول کشید تا فهمیدم فریب خوردم و آتش سوزی سینما رکس کار شاه نبوده.

ایام نوجوونی به خاطر فضای مدرسه و جامعه ، طرفدار آقای خمینی بودم و جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم … اعتقاد داشتم امکان نداره در زندان ج.ا.ا ، شکنجه باشه و این دروغ دشمنه … اعتماد داشتم.

سالها طول کشید تا فهمیدم در مورد شروع جنگ و ادامه ی اون فریب خوردم.

و البته در زندان آقای خمینی هم شدیدترین شکنجه ها در جریان بوده و من فریب خوردم.

سالهای آخر دبیرستان و توی مسافرت جهادی بودیم که آقای منتظری برکنار شد ، با خوندن کتاب رنج نامه ی احمد خمینی و کتاب ری شهری ، به این نتیجه رسیدم که منتظری ساده لوح بوده و فریب خورده…

سال ۸۴ که دوباره رفتم موضوع رو کامل بررسی کردم فهمیدم که اشتباه میکردم و فریب خوردم …
اتفاقا منتظری داشته تمام مسائل مهم رو به خمینی میگفته.

سال ۷۳ با یکی از رفقا قرار گذاشتیم برای یه تحقیق علوم اجتماعی ، چند روزی رو تکدی گری کنیم و نتایج رو بررسی کنیم ، یه نفر هم دورادور پشتیبانی کنه ما رو …

مهدی نحوی ، حرم امام رضا رو منفجر کرد و فضا امنیتی شد و برای اینکه یه موقعی ما رو متهم به جاسوسی نکنن ، طرحمون رو عقب انداختیم و دیگه هیچ وقت نشد اجراش کنیم.. ( هنوز حسرتش به دلم مونده )

اون موقع به مخیله م هم خطور نمی‌کرد که انفجار حرم، ممکنه کار مجاهدین نباشه ، سالها بعد فهمیدم فریب خوردم.

سعید امامی وقتی با داروی نظافت خودکشی کرد ، فکر نمی‌کردم چیزی بیشتر از یه نیروی خودسر باشه ولی بعدش فهمیدم که فریب خوردم و تمام اون کارها کار خودشون بوده.

جالب اینه که حتی کشته شدن احمد خمینی رو هم ، سعید امامی گردن گرفته و حسن خمینی تایید کرده که بهش گفتن ولی من باورم نمیشد که ممکن باشه این موضوع.

سال ۷۸ فکر میکردم واقعه ی کوی دانشگاه یه اتفاق بوده و وقتی رهبر میگه قلبش جریحه دار شده ، قطعا تا انتها پیگیری میشه ، ولی وقتی فقط اروجعلی ببرزاده برای دزدیدن ریش تراش ، محکوم شد ، فهمیدم فریب خوردم..

این سیاهه طولانیه و من اونقدر فریب خوردم که دیگه یه کم یاد گرفتم فریب نخورم ، از ۸۸ به بعد فهمیدم که نه تنها بهتره فریب نخورم بلکه بهتره یه گزینه ی فریب دادن رو هم پررنگ ببینم..

برای همین موقع سقوط هواپیمای ۷۵۲ منتظر بودم تا معلوم بشه که کار خودشون بوده و بود …

یا هنوز منتظرم یه روزی معلوم بشه تو استخر فرح چه اتفاقی افتاد.

روح عزیزانی که توی شاهچراغ کشته شدن ، شاد خون اونها هم مظلومانه ریخته شده و دریغ و درد بر ما …

ولی من به این فکر میکنم با چه فاصله ای معلوم میشه که مسبب این ترور کی بوده؟

واقعیتش الان برام مهم نیست که این موضوع ثابت بشه ، من اونقدر فریب خوردم که نیازی به دونستن حقیقت این ماجرا نداشته باشم …

یعنی میدونید من اعتمادم رو یه روزه و یه ساله و ده ساله از دست ندادم ، به اعتماد من ، به ایمان من ، طی یک عمر حمله شده و وقتی اعتماد از بین بره ، دیگه قسم حضرت عباس بخور که اون خودش مرده ، اون یکی خودکشی کرده ، اینو دشمن حمله کرده و …

اونقدر دروغ شنیدیم تا حالا که دیگه هیچ اعتمادی به حکومت باقی نمونده…

ما با دروغگویانی حرفه ای و کثیف مواجه هستیم که بارها و بارها ما رو فریب دادن.