خانه / اخبار مهم روز / هراس جمهوری اسلامی از پایداری خیزش انقلابی مردم از زبان نظریه پردازان آن

هراس جمهوری اسلامی از پایداری خیزش انقلابی مردم از زبان نظریه پردازان آن

در صدمین روز خیزش انقلابی مردم ایران رسانه‌های وابسته به رژیم دربارۀ چند و چون این خیزش به نظرپردازی‌های دور و دراز و به طبع، مغرضانه‌ پرداختند. با کمی تأمل در آن‌ها به وضع روحی رژیم در کلیت آن می‌توان پی برد. سخنانی که تحلیل‌گران رژیم به این مناسبت بر زبان راندند و مطالبی که روزنامه نگاران و نظریه پردازانِ جمهوری اسلامی دربارۀ خیزش سراسری مردم نوشتند، شنونده و خوانندۀ کنجکاو را متوجه دلهره‌ای می‌‌کند که این خیزش در دل رژیم افکنده است.حمیدرضا شاه نظری از نظریه پردازان جمهوری اسلامی، در روزنامۀ «جوان» یادداشتی نوشته است که جدا از لحنِ کینه توزانه و ستیزه گرانه‌اش نشان‌دهندۀ پریشانی، هراس و اضطرابی است که هستی رژیم را فرا گرفته است.

روزنامۀ جوان روزنامه‌ای است سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که خود را «اصولگرا» می‌خواند و از سال ۱۳۷۷ منتشر می‌شود. این روزنامه وابسته به «بنیاد تعاون بسیج» است. دولت کانادا نزدیک به یک ماه پیش در ششمین بستۀ تحریمی خود این روزنامه را همراه با چهار نهاد دیگر جمهوری اسلامی و چهار تن از مسئولان امنیتی، قضایی و نظامی رژیم به سبب «نقض آشکار و سیستماتیک حقوق بشر» و «به خطر انداختن صلح و امنیت بین‌المللی» تحریم کرد.

نظریه پرداز رژیم یادداشت خود را با عنوانِ «ناکامی دشمنان در جنگ ترکیبیِ صد روزه» منتشر کرده است. او با انتخاب همین عنوان چندین حقیقت را دربارۀ خیزش سراسری مردم بر زبان آورده است. نخست اینکه جنگی میان مردم و رژیم از صد روز پیش در شهرهای کشور آغاز شده و هم‌چنان ادامه دارد. او این جنگ را «جنگ ترکیبی» خوانده است. پیش از او این اصطلاح را علی خامنه‌ای در نخستین سخنرانی‌اش پس از آغاز خیزش انقلابی مردم برای توصیف این خیزش به کار برد.

جنگ ترکیبی، چنان که از نامش پیداست، آمیخته‌ای است از جنگ‌های گوناگون. کارشناسان این جنگ را استراتژی پیچیدۀ نظامی توصیف می‌کنند، زیرا آمیخته‌ای است از جنگ کلاسیک، جنگ نامنظم، جنگ مجازی، جنگ خبررسانی، جنگ دیپلماتیک، دروغ پراکنی و دیگر شیوه‌های جنگی.نظریه پرداز رژیم نوشته‌اش را با اشارۀ کوتاهی به جنبش سال ۱۳۸۸ آغاز کرده است. آن جنبش در اعتراض به تقلب در دهمین انتخابات ریاست جمهوری و نتایج جعلیِ آن به راه افتاد و با خشونت تمام سرکوب شد. رهبران رژیم آن جنبش را همواره «فتنۀ ۸۸» خوانده‌اند. نویسنده نیز آن را فتنه بزرگ ۸۸ نامیده که به زعم او «با هدایت و حمایت آمریکا و غربی‌ها و نقش‌آفرینی برخی جریان‌های سیاسی شکست‌خورده رخ داد».

جمهوری اسلامی از همان آغاز برقراری‌اش در ایران هیچ‌گاه جنبش‌های اعتراضی مردم را به رسمیت نشناخته و هربار کوشیده است آن جنبش‌ها را به توطئۀ قدرت‌های خارجی نسبت دهد. به عقیدۀ کارشناسان، این احساس «قربانی شدگی» که بهانه‌ای بیش نیست، سبب شده است که رژیم برای فرونشاندن آن جنبش‌ها از به کار بردن بدترین خشونت‌ها کوتاهی نکند.

این احساس «قربانی شدگی» در یادداشت نظریه پرداز رژیم در روزنامۀ جوان آشکارا دیده می‌شود. به عقیدۀ او، «دشمنان جمهوری اسلامی پس از شکست جنبش سبز به این نتیجه رسیدند که برای به زانو درآوردن انقلاب اسلامی و از بین بردن ایران نیرومند ‌باید فراتر از حوزۀ سیاسی، به دیگر حوزه‌های جامعۀ ایران نیز حمله ور شوند تا به اهدافشان برسند و با همین تحلیل بود که جنگ ترکیبی تمام عیاری را به مدت بیش از یک دهه برضد ملت ایران و نظام برآمده از ملت آغاز کردند».

به این ترتیب، نظریه پرداز رژیم خیزش سراسری کنونی مردم را ادامۀ جنبش‌هایی می‌داند که پس از جنبش سبز در ۱۳۸۸ به راه افتاد. به گفتۀ او، پایه و اساسِ جنگ ترکیبی جنگ اقتصادی بود که به مدت بیش از یک دهه جمهوری اسلامی را درگیر کرد و در طی آن «سهمگین‌ترین تحریم‌های تاریخ بشری بر ایران اعمال شد».

نویسنده سپس افزوده است: «در این مدت همزمان با جنگ اقتصادی، جنگ شناختی با محوریت جنگ رسانه‌ای، جنگ فرهنگی به محوریت فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی و نفوذ در نظام تربیتی، جنگ امنیتی به محوریت رژیم صهیونیستی و سایر سطوح جنگ ترکیبی با قوت ادامه پیدا کرد و در مقاطعی مانند دی‌ماه ۹۶ و آبان‌ماه ۹۸ به اغتشاشاتی گذرا در ایران انجامید».

به عقیدۀ نویسنده، «اما آمریکا و هم‌پیمانانش نتوانستند با تحریم‌های سهمگین هزاران بلکه میلیون‌ها مرد و زن ایرانیِ آسیب‌دیده و خشمگین از مشکلات مالی را به خیابان‌ها بکشانند. به همین سبب، فتنۀ ۱۴۰۱ را طراحی کردند و آن، ایجاد آشوب با محوریت موضوعات فرهنگی و اجتماعی بر بستر شبکه‌های اجتماعی و استفاده از آخرین شیوه‌های جنگ شناختی بود».

از نظر نویسنده، «مرگ یک دختر جوان در یک مرکز دولتی واجد بهترین عناصر لازم برای شروع یک آشوب بزرگ بود که در بستر بی‌سابقه‌ترین جنگ شناختی و جنگ رسانه‌ای آغاز شد». ابعاد دلهره‌ای را که خیزش سراسری مردم در دل رژیم افکنده است در بند بند نوشتۀ این نظریه پرداز به خوبی می‌بینیم.

نویسنده از نیروی عظیم شبکه‌های ماهواره‌ای و رسانه‌های بین‌المللی و همکاران داخلی آن‌ها و هزاران اپراتور مجازی و لشکر سایبری که در این جنگ بسیج شده‌اند، سخن گفته و افزوده است:

به عرصه آمدن توان میدانیِ همۀ گروه‌های به ظاهر متضاد و دشمن، از گروه‌های چپ و سلطنت‌طلب تا گروه‌های تجزیه‌طلب همچون کومله و دموکرات و جیش‌الظلم، فعالیت ضد امنیت ‌ملیِ بی‌سابقۀ سلبریتی‌های وابسته و وطن‌فروش تا میدان‌داری رسانه‌ایِ برخی سلبریتی‌ها و مدیریت کامل محتوای حساب‌های مجازی آنان برای دمیدن بر اغتشاشات و جنگ خیابانی توسط سرویس‌های اطلاعاتی دشمنان، … تنها بخش اندکی از توانی بود که دشمنان ایران برای پیشبرد آشوب‌های اخیر به کار گرفتند.

نتیجه گیری نویسنده از خیزش سراسری نیز بسیار پرمعناست. به گفتۀ او، «اگرچه این فتنه با وارد کردن خسارت‌های مادی و معنوی به ایران کاملاً شکست خورده و نتوانسته دشمن را به اهدافش برساند، ولی زمینه‌های تکرار آن همچنان وجود دارد و ابزارهای استفاده شدۀ دشمن در آن همچنان تا حد زیادی فعال و دست نخورده باقی مانده است. دشمن این بار می‌کوشد به بهانۀ مسائل معیشتی و اقتصادی دوباره زمینۀ شعله ‌ور شدن آشوب را فراهم کند و آن را به خرده فرهنگ غربگرای ضد هویت ایرانی و اسلامی پیوند بزند».

حقیقت این است که نظریه پرداز جمهوری اسلامی با این یادداشت خدمت بزرگی به جوانان معترض و فعالان خیزش سراسری کرده است. زیرا دلهره‌ای را که این خیزش در دل رژیم افکنده به خوبی آشکار کرده است.