خانه / اخبار مهم روز / جمهوری اسلامی برای ساکت کردن مولوی عبدالحمید چه نقشه‌ای دارد؟

جمهوری اسلامی برای ساکت کردن مولوی عبدالحمید چه نقشه‌ای دارد؟

«محمدجواد لاریجانی»، رییس سابق ستاد حقوق‌بشر قوه‌قضاییه، و یکی از بدنام‌ترین چهره‌های حکومتی در حوزه حقوق‌بشر، ۱۶دی، در گفت‌وگویی با خبرگزاری «فارس»، وابسته به سپاه پاسداران، «مولوی عبدالحمید»، روحانی سرشناس و امام جمعه مسجد مکی در زاهدان را، به‌خاطر حمایت از معترضان و خطبه‌های انتقادی‌اش در مسجد مکی، به شدت مورد حمله قرار داد. 

او مولوی عبدالحمید را «فاقد حیثیت علمی» خواند که «پروژه دشمنان را پیش می‌برد.» او همچنین مسجد مکی، از بزرگترین مساجد جهان اسلام و مهم‌ترین بنای مذهبی اهل سنت در ایران را، «مصداق مسجد ضرار» نامید. لاریجانی سپس قصدش از این قیاس را توضیح داد: 

«مسجد مکی کاملا مصداق مسجد ضرار است؛ یعنی مسجد نیست و آنجا دقیقا محل توطئه است. برای پیامبر اسلام هم تخریب مسجد ضرار خیلی سخت بود، اما مسجد توسط عده‌ای درست شده بود برای اشاعه افکار انحرافی، و پیامبر دستور داد تا آن مسجد را خراب کنند. مسجد مکی امروز به مسجد ضرار تبدیل شده است. از آنجا حرف‌های متعفن بیرون می‌آید و حرف‌های اسلامی بیرون نمی‌آید و حرف‌های کسانی از این مسجد بیرون می‌آید که در بیرون مرز‌ها علیه اسلام توطئه می‌کنند. کار جبهه انقلاب در این‌باره کاملا روشن است.»

این آغاز رسمی پروژه‌ایست که حدود سه ماه پیش به صورت غیررسمی و با مهره‌های پیاده و کم اهمیت آغاز شده بود. نخستین استفاده حکومتی از «مسجد ضرار»، در بحبوحه قیام اخیر توسط حساب کاربری توییتر با نام «امینی آزاده»، که از حساب‌های پرطرفدار مبلغ جمهوری اسلامی است آغاز شد، اگرچه مصادیق مشخصی برای آن ذکر نشده بود و بازخورد زیادی هم نداشت. 

آزاده در چند توییت، مجموعه‌ای از رخدادها و شخصیت‌های صدر اسلام را به شکل معناداری در کنار هم قرار داده بود که به‌صورتی تلویحی، به توجیه ریزش‌های گسترده در میان حامیان حکومت و سرکوب خونین شهروندان می‌پرداخت. 
جمهوری اسلامی برای ساکت کردن مولوی عبدالحمید چه نقشه‌ای دارد؟

اما اولین کاربرد «مسجد ضرار» در قیاس مستقیم با اعتراضات به مرگ «مهسا امینی» را، «محمد پدرام»، از چهره‌های شناخته شده ارتش سایبری نظام در توییتر به ثبت رساند. او البته این قیاس را درباره شخص مولوی عبدالحمید به کار نبرد.
جمهوری اسلامی برای ساکت کردن مولوی عبدالحمید چه نقشه‌ای دارد؟

نخستین اطلاق این عبارت به مسجد مکی، توسط کاربری با عنوان «سرمست بهار»، در ۴آبان و در پاسخ به توییت سخنگوی دولت درباره حادثه شاهچراغ ثبت شد. از آن زمان این قیاس، از سوی طیف وسیعی از اکانت‌های امنیتی و پروپاگاندیست‌های شناخته شده حکومتی مورد استفاده قرار گرفت. 

پروژه‌ای که توسط سربازهای پیاده پروپاگاندای حکومت شروع شده بود، نهایتا توسط یکی از کهنه‌کارترین توجیه‌گران جنایات جمهوری اسلامی به‌صورت علنی و در رسانه‌های رسمی کشور آغاز شد. پیش‌تر بولتن‌های فاش شده از دستور «علی خامنه‌ای» برای «بی آبرو کردن» عبدالحمید پرده برداشته بودند، و حالا به نظر می‌رسد که رمز عملیات، «مسجد ضرار» است. اما هدف از این قیاس چیست؟ 

در مواجهه حکومت با مولوی عبدالحمید، ما یک بار دیگر شاهد صف‌آرایی روحانیت در برابر روحانیت هستیم. یک سو روحانیتی که در سمت مردم ایستاده و سوی دیگر، روحانیت حاکم که خود را صاحب بلامنازع مال و جان و همه چیز مردم می‌داند، و مشروعیت این ادعای خود را از ارجاع به دین و اتکا به جایگاه مقدس مذهبی خود می‌گیرد. اما سوی دیگر این منازعه نیز، توانایی ارجاع به دین و ادعای یک جایگاه مقدس مذهبی را دارد. مهم‌ترین پیچیدگی این وضعیت، شباهت شرایط عبدالحمید به شرایط روحانیون مخالف شاه در دوران انقلاب ۱۳۵۷ است. 

استفاده از مسجد و خطبه‌های نماز، برای بیان نظرات سیاسی سنتی است که روحانیون را در ایران به قدرت رساند، و مقابله با آن از مقابله با سایر شیوه‌های مبارزه سیاسی دشوارتر است. نخستین قدم برای سرکوب چنین رقیبی، تقدس‌زدایی از جایگاه اوست، چون در غیر این صورت هرگونه حمله به او، حمله به جایگاه مذهبی‌ست که او در اختیار دارد و در نتیجه، حمله به دین برای ابقای حکومتی با داعیه‌های دینی.

 به عبارت دیگر، حاکمیت ابتدا باید برای جامعه روایتی هرچند غیرقابل قبول بتراشد که در آن مولوی عبدالحمید از جایگاه ویژه مذهبی خود خلع شده باشد، و حمله به یک مکان مذهبی و سرکوب یک روحانی سرشناس به لحاظ مذهبی مجاز باشد. اما این نخستین باری نیست که جمهوری اسلامی از این حربه استفاده می‌کند.  

اساسا دیکتاتوری‌ها در طول تاریخ همواره از زبان به عنوان سلاحی علیه مخالفان خود استفاده کرده‌اند. یکی از رایج‌ترین کاربردهای زبان به مثابه ابزار سلطه و سلاح، سرکوب نامگذاری مجدد همه چیز، به‌ویژه مخالفان است. هگل می‌نویسد: «آنچه اربابیت آدم بر موجودات را محقق کرد، اختیار او در نامگذاری مخلوقات بود.»

او با این کار وجود یکپارچه آن‌ها را نابود کرد و «موجودات» جدا از هم را پدید آورد. این رایج‌ترین ابزار سلطه در میان دیکتاتوری‌هاست، تکه تکه کردن جامعه از طریق لقب سازی و نام گذاری.

 با دوباره نامگذاری کردن گروه‌های اجتماعی، حاکمیت از مخالفان خود هویت‌زدایی و بلکه انسان زدایی می‌کند و هویتی تازه به آن‌ها می‌دهد که مطلوب آن نظام زبانی است که در آن همه چیز از آن حاکمان است: خرابکاران، فتنه گران، اوباش، جاسوسان، خود فروخته‌ها، ورشکسته‌های سیاسی، وطن فروش‌ها، علف‌های هرز، خس و خاشاک، شپش‌ها، موریانه‌ها. این‌ها نام‌هایی است که حاکمان از طریق آن‌ها، کلیت یک جامعه را مثله می‌کنند، مخالفان را از هویت انسانی تهی یا از عضویت‌شان در جامعه خلع می‌کنند و راه را بر حمایت و دفاع از صاحبان این نام‌ها می‌بندند. 

اما جمهوری اسلامی از این مرحله فراتر رفته است. او مجموعه وسیعی از نمادها و روایت‌های مذهبی را برای دوباره نامگذاری کردن مخالفان و موافقان خود به کار می‌برد که کاربردهای متنوع و به مراتب ترسناک‌تری دارد. 

استفاده از القاب و روایت‌های مذهبی نه تنها همان کاربرد هویت‌زدایی و انسان‌زدایی را دارد، بلکه نوع مطلوب برخورد حکومت با مخالفانش را پیشاپیش توجیه می‌کند. مهم‌تر از همه، اینکه از طریق یادآوری روایات مذهبی و اشاره به آنچه پیش‌تر هم اتفاق افتاده، شیوه سرکوبی که برای مخالفانش در نظر گرفته را، قابل تصور و در نتیجه عادی سازی می‌کند. نهایتا با ارجاع به روایات مذهبی، خود را در قیاس با جایگاهی مقدس و غیرقابل نقد و مخالفانش را در جایگاه شری که نابودی‌اش ضرورت دارد قرار می‌دهد. 

جمهوری اسلامی در طول دوران حکومتش بارها از این سلاح علیه مخالفانش، به‌ویژه مخالفان مذهبی خود استفاده کرده است، تشبیه «حسینعلی منتظری» و بعدتر «هاشمی رفسنجانی» به «ابوموسی اشعری« (شیخ ساده لوح)، تشبیه گروه‌هایی چون مجاهدین خلق به منافقین، تشبیه اعتراضات سال ۱۳۸۸ به جنگ جمل، و تشبیه «میرحسین موسوی» و «مهدی کروبی» و استفاده از القابی چون ناکثین و مارقین و ساکتین برای توصیف ریزش‌های اعتراضات ۱۳۹۸، و امروز، مسجد ضرار برای توصیف یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های قیام مردمی اخیر. 

قیاس این روایات راه را برای تکمیل پروژه سرکوب با توجیه عمل به سنت پیامبر یا امامان دین باز می‌کند. ۱۲بهمن۱۳۹۳، روزنامه «کیهان» در مقاله‌ای با عنوان اراجیف رسانه ای از نظر قرآن، روزنامه‌نگاران منتقد و فعالان رسانه‌ای را «مرجفون» خطاب می‌کند: 

«گروه دوم، مرجفون یا همان خبرسازان دروغین و شایعه‌پراکنان هستند که با ایجاد شایعات و خبرهای دروغ و نادرست و بی‌اساس، جو امنیتی جامعه را به هم می‌ریزند و با جنگ روانی، جامعه و نظام اسلامی را تهدید می‌کنند. “مرجفون” از نظر قرآن، یک گروه سازمان یافته همچون منافقان هستند. همان‌طوری که منافقان به عنوان یک جریان اجتماعی و ستون پنجم دشمن عمل می‌کنند و از درون جامعه اسلامی به آن ضربه می‌زنند، مرجفون نیز یک گروه سازمان یافته هستند که می‌توانند افزون بر منافقان شامل گروه‌های مسلمانی باشند که خواسته و یا ناخواسته، در این حرکت و جریان مشارکت می‌کنند.»

نمونه‌ای از این مرجفون، خیل روزنامه‌نگارانی هستند که به اتهام انتظار عکس یا خبری از خانواده «مهسا امینی»، با اتهاماتی مشابه روبه‌رو شده‌اند و هنوز در زندان هستند. روزنامه کیهان سپس عقوبت روزنامه‌نگاران دردسرساز را در شش مرحله شرح می‌دهد: ۱- اتمام حجت و تهدید. ۲- تسلط همه‌جانبه و قلع و قمع مرجفون. ۳- طرد اجتماعی و تبعید. ۴- ایجاد ترس در مرجفان. ۵- ایجاد امنیت جامعه در برابر مرجفان. ۶- مهدورالدم بودن مرجفان.

این شش مرحله، عینا شرح بلایی است که بر سر جامعه روزنامه‌نگاری، رسانه‌ای و فرهنگی ایران آمده است. از ترس و ارعاب تا زندان و تبعید، تا شکنجه و قتل. 

روزنامه «کیهان» به صراحت درباره آن‌ها می‌نویسد: «خداوند می‌فرماید که هرگاه به این مرجفان دست یافتید، آنان را بکشید.»

سلاح زبانی که جمهوری اسلامی دهه‌هاست برای سرکوب مخالفانش استفاده کرده است، حالا به سمت مولوی عبدالحمید و مسجد مکی نشانه رفته است، یکی از معدود مکان‌هایی که در مرکز گسترده‌ترین تظاهرات مسالمت‌آمیز از زمان آغاز اعتراضات اخیر قرار دارد. اما به نظر می‌رسد این سلاح، چنان کهنه و از کارافتاده شده که حتی صدای خودی ها را هم درآورده است. 

واکنش‌های بسیار تند نمایندگان مجلس، یکی پس از دیگری به سخنان لاریجانی، نشان می‌دهد که این پروژه از همان آغاز با شکست مواجه شد. و در نهایت مردمی که با قتل‌عام بیش از ۱۰۰ تن مرد و زن و کودک عقب نشینی نکردند، بعید است که با حرف‌های کسی که حتی نمایندگان مجلس حکومتی او را به صراحت «ورشکسته سیاسی»، فریب خورده «صهیونیسم» و آلت دست وزارتخانه‌های خارجی می‌نامند، صحنه را خالی کنند.