گروهی از زندانیان سیاسی دوره حکمرانی خاندان پهلوی با انتشار نامهای خواستار دادخواهی و محاکمه «پرویز ثابتی»، مسئول پیشین اداره سوم «سازمان اطلاعات و امنیت کشور» موسوم به «ساواک» شدند.
ثابتی، در یکی از تظاهرات ایرانیان خارج از کشور در آمریکا حضور یافت و دختر او در روز یکشنبه 23 بهمن عکسی از پدر خود در صفحه توییتر خویش منتشر کرد.
نامه زندانیان سیاسی پیشین در وبسایت «دادخواست» منتشر شده و حضور عمومی این مقام امنیتی در دوره سلطنت را «شکستن قبح شکنجه و قتل و عادیسازی جنایت» توصیف کرده و با انتقاد شدید از سلطنتطالبان حامی او، از آنها به عنوان «کسانی که شخصیت مورد تقدیرشان پرویز ثابتی است» و «همزمان از لزوم احیای ساواک سخن میگویند» نام برده است.
امضاکنندگان این دادخواست، ثابتی را «مقام امنیتی بنیانگذار شیوه اعترافگیری تلویزیونی» در ایران دانسته و او را دستکم مسئول مستقیم «قتل 9 زندانی سیاسی بر روی تپههای اوین در فروردین 1354» عنوان کردهاند.
اعترافات تلویزیونی از روزهای اول انقلاب توسط رژیم جمهوری اسلامی همانند رژیم شاهنشاهی سابق به عنوان ابزاری علیه مخالفان سیاسی مورد استفاده قرار گرفت و به مرور شامل منتقدان داخلی نظام هم شد.
این دادخواست اشاره کرده که انقلاب 1357 پایان کار ساواک نبوده و بهرغم فرار بسیاری از مقامات این نهاد امنیتی به خارج اما «ساواک، سنتی را از نظر پروندهسازی، شکنجه، سر به نیست کردن مخالفان، و نمایش اعتراف اجباری تلویزیونی بنیان گذاشت که رژیم خمینی آن را در ابعاد وسیعتری ادامه داد.»
زندانیان سیاسی سابق دلیل آمدن ثابتی بر روی صحنه را «افزایش تبهکاری و اختناق و شکنجهگری توسط رژیم جمهوری اسلامی» بهشمار آوردند که «قبح» حضور عناصر امنیتی سابق و دفاع از ساواک را از بین برده است.
امضاکنندگان این دادخواست با توضیح این که «جنایتهای رژیم جمهوری اسلامی نباید باعث تطهیر ساواک و جنایات آن گردد»، این پرسشها را مطرح کردند که «آیا جنایات ساواک و کسی چون پرویز ثابتی موضوع دادخواهی نیست؟ آیا قرار نیست با نفس شکنجه و با نفس اختناق مخالفت شود؟»
زندانیان سیاسی دوران شاهنشاهی با تاکید بر این که روند دادخواهی علیه نیروهای سرکوبگر و نمادهای شکنجه و اختناق صرفا «باری حقوقی و قضایی» نداشته و «میتواند نقشی سازنده در تاسیس یک نظام به راستی دموکراتیک ایفا کند»، اظهار داشتند: «پردهپوشی جنایات دوران سلطنت، و فراموشکردن نقش سنتساز ساواک در تداوم اختناق و سرکوب با اراده به آزادیخواهی و رفع ستم نمیخواند.»
تنظیمکنندگان این نامه بیان کردند که آزادی حضور همگان در تجمعات ایرانیان خارج از کشور «نباید به معنای نادیده گرفتن مصونیت افراد از جرایم سنگین نقض حقوق بشری تلقی شود.»
آنها با مخاطب قرار دادن «عموم مردم ایران»، بهویژه «از همه دادخواهان، از همه وجدانهای بیدار، از همه کسانی که با نفس شکنجه و سرکوب و تبعیض و اعدام مخالفاند» خواستند نامه مذکور را امضا کنند.