محسن رنانی، اقتصاددان و استاد دانشگاه، در مقالهای نوشته است که جمهوری اسلامی «سه مرحله اول» از «رخداد سقوط» را طی کرده و مشخص نیست دیگر تا چه اندازه میتواند با «مقاومت، خشونت و امنیتی کردن جامعه»، مانع تحقق آخرین مرحله سقوط شود.
وی در این مقاله که روز پنجشنبه، ۲۷ بهمنماه، در وبسایت خود منتشر کرده، میگوید ابتدا در انتشار این متن که دو ماه پیش نوشته شده، مردد بوده و آن را برای محمدجواد ظریف، وزیر خارجه پیشین جمهوری اسلامی، فرستاده تا به دست علی خامنهای برساند، اما پس از ناکامی ظریف در رساندن این متن به دست خامنهای، تصمیم به انتشار عمومی آن گرفته است.
محسن رنانی نوشته است: «سقوط هر سیستم اجتماعی، دو بُعد و چهار مرحله دارد که پیدرپی و به نوبت رخ میدهند. بُعد اول، سقوطِ ذهنی است که دو مرحله دارد: سقوط کارآمدی و سقوط شایستگی؛ و بُعد دوم، سقوط عینی است که آنهم شامل دو مرحله است: سقوط نمادها و سقوط ساختارها».
این استاد دانشگاه تأکید کرده که «اکنون معتقدم جمهوری اسلامی سه مرحله اول سقوط را طی کرده و در آستانه مرحله چهارم ایستاده است.»آقای رنانی نوشته است: «این که ایران به سوی تجربه شیلی و آفریقای جنوبی برود یا به سوی تجربه لیبی و سوریه، ابتدا به رفتار حکومت بستگی دارد و پس از آن به رفتار جامعه.»
وی تأکید کرده که فرصت «اصلاحات از بالا» دیگر از دست رفته، اما هنوز امکان «انقلاب از بالا» وجود دارد.
این استاد دانشگاه علت از دست رفتن فرصت «اصلاحات از بالا» را نیز چنین شرح داده است: «پیشْشرط موفقیتِ اصلاح از بالا، باورپذیر بودن نظام سیاسی است و اکنون نظام سیاسی، باورپذیری خود را در ذهن بخش بزرگی از جامعه از دست داده است.»
او خطاب به حکومت هشدار داده است: «باید بداند که با ثبات کنونی اوضاع، غره نشود و رجز نخواند، که فرصتش اندکتر از آنی است که گمان میکند؛ و بداند که حتی اگر با روشهای سرکوب خشن این نسل را از نظر روانشناختی ناامید کند، اما این نسل بهمرحله امید وجودی رسیده و هر لحظه میتواند افقهای امیدبخش تازهای را خلق کند.»
در بیش از پنج ماهی که از اعتراضات سراسری مردم در ایران میگذرد، چندین استاد دانشگاه از جمله در رشتههای اقتصاد و جامعهشناسی تلاش کردهاند با تکیه بر مشاهدات خود و اصول رشته تخصصی خود به سران حکومت هشدار دهند که ایران به پیش از جنبش «زن، زندگی، آزادی» قابل بازگشت نیست.
با این حال مقامات جمهوری اسلامی از بالا تا پایین، بهویژه شخص خامنهای، در پاسخ تنها معترضان را «اغتشاشگر» خوانده و آنها را «بازیچه رسانههای معاند» خارج از کشور و دولتهای غربی خطاب کردهاند.
در خیابان نیز پاسخ حکومت به مردم معترض تنها سرکوب خشن و بازداشت و در موارد متعدد شلیک گلوله و مرگ بوده است.
اما آقای رنانی در تحلیل رفتار حکومت، اعتراضات «زن زندگی آزادی» را «جنبش مهسا» نامیده و میگوید: «مهمترین کاری که جنبش مهسا کرد وارد کردن نظام به مرحله سقوط نمادها بود. معتقدم در میان پانزده دستاورد تاریخی جنبش مهسا، سقوط نمادها فراگیرترین و فوریترین دستاورد بود.»
به اعتقاد این استاد اقتصاد در دانشگاه اصفهان، «این که گروههای مختلف اجتماعی از دانشجو، ورزشکار، هنرمند و فعالان مدنی، همگی نمادهای حکومت را به سخره گرفتهاند و بسیاری از گروههای مردم به پیروی از آنها دیگر، نمادهای رسمی حکومت را به نمایش نمیگذارند، نشانه ورود جامعه به مرحله سقوط نمادهاست.»
به نوشته رنانی، «در یک کلام، اهمیت و احترام نمادهای حکومتی در ذهن و دل بخش بزرگی از مردم فروریخته است. نمادهایی که در قلبها نباشند، بر دیوارها هیچ ارزشی ندارند. هماینک در جنگ نمادها، حکومت بازی را واگذار کرده است.»وی اصلیترین نشانه ورود یک نظام به مرحله چهارم و آخر سقوط را به این صورت توضیح داده که «سیستم وارد مرحله رفتارهای کاریکاتوری میشود، یعنی شروع میکند فعالیتهای شکستخورده قبلی خود را دوباره با نام دیگری و به شکل دیگری از سر بگیرد.»
محسن رنانی شاخص این دوره را نیز کاهش همزمان «کنترلپذیری» سیستم بر اوضاع و کاهش «انعطافپذیری»اش عنوان کرده و نوشته «شواهد فراوانی حاکی است که اکنون نظام به صورت آشکار این ویژگیها را از خود بروز داده است.»
وی با این حال افزوده اینکه «سقوط نهایی ساختار کی رخ خواهد داد، بستگی به حوادثی دارد که فراوانند اما اکنون نمیتوان پیشبینی کرد که کدام یک و دقیقاً چه زمانی رخ میدهند.»
او این حوادث را از جمله، سرنوشت جنگ اوکراین، میزان حمایتهای جهانی از اعتراضات ایران، شروع دوباره اعتراضات، تاثیر فشارهای اقتصادی بر مردم و نوع واکنش آنها و موارد دیگری عنوان کرده و نوشته «اینها همه از دست ما خارج است، اما هر کدامشان میتواند مرحله سقوط نهایی ساختار را کلید بزند.»
مقاله آقای رنانی با واکنشهای گستردهای در فضای مجازی فارسیزبان مواجه شده و در کلابهاوس فارسی نیز ساعتها درباره آن بحث و گفتوگو شده است.