در آغاز هفتهای که مسمومیتهای زنجیرهای مدارس و خوابگاههای عمدتا دخترانه در ایران ناگهان اوج گرفت، چهرههای حکومتی و تحلیلگران نزدیک به حکومت، با ادبیاتی مشترک، معترضان به جمهوری اسلامی در داخل و خارج را متهم به دست داشتن در حملات، و مسموم کردن دانشآموزان کردند. چند مقام حکومتی و تحلیلگرانی که به روشنی در نزدیکی با حکومت سخن میگویند، در دو روز گذشته، یعنی شنبه و یکشنبه، ۱۳ و ۱۴ اسفند، از واژه «خرابکاری شرافتمندانه» برای انتصاب این حملههای شیمیایی استفاده کردند.
تغییر جهت پس از سخنرانی ابراهیم رئیسی
مسوولان دولتی از سطح ملی تا محلی، در سه ماهی که از آغاز مسموم کردن دختران دانشآموز گذشت، اظهارنظرهای متفاوتی در مورد این حادثه داشتهاند؛ بهطوری که کنار هم قرار دادن آنها نشان میدهد این مسوولان ابتدا به دنبال انکار اصل موضوع مسمومیت بودهاند و در ادامه، با تردید به موضوع نگاه کرده و نظرات پراکنده و گاه متضادی ارائه دادهاند.
اما این پراکندگی اظهارنظرها از روز پنجشنبه۱۲بهمن که «ابراهیم رئیسی» در نخستین سخنانش درباره مسموم کردن دانشآموزان به «دشمن» اشاره کرد، جای خود را بهنوعی همسویی داد.
رییسجمهوری ایران در آن سخنان با اشاره به موج مسموم کردن دانشآموزان گفت: «دشمن با جنگ ترکیبی خود بهدنبال ایجاد ناامیدی در میان مردم بود و بهتازگی در جنگ روانی در یک موضوع امنیتی درباره برخی مدارس، ایجاد استرس و دلهره میان دانشآموزان و والدین کنند تا آشوب شکل بگیرد.»
سخنان او درباره «جنگ ترکیبی» و «دشمن»، در واقع اشاره به کلید واژههایی است که «علی خامنهای»، رهبر جمهوری اسلامی پس از آغاز اعتراضات اخیر و جنبش «زن، زندگی، آزادی» بهکار برد.
دو روز پس از این سخنان، در حالیکه موج مسمومیتها در مدارس ناگهان در شهرهای مختلف ایران گسترش پیدا کرد و اوج گرفت، «علی بهادری جهرمی»، سخنگو دولت، مسمومسازی را تلویحا به معترضان و طرفداران براندازی جمهوری اسلامی نسبت داد. او گفت: «اسم اقدام تروریستی را خرابکاری شرافتمندانه گذاشتند و میخواهند مدارس را به تعطیلی بکشانند. مساله مسمومیتهای سریالی دانشآموزان در ادامه پروژه شکستخورده آشوبآفرینی است.»
«خرابکاری شرافتمندانه»، اصطلاحی است که در جریان اعتراضات به مرگ «مهسا امینی» و گسترش آن مطرح شد. برخی از مخالفان جمهوری اسلامی بعد از سرکوب گسترده مخالفان، به جنبش ضد آپارتاید در آفریقای جنوبی و روی آوردن فعالان آن جنبش به خرابکاری شرافتمندانه اشاره کردند؛ رویکردی که اقداماتی نظیر از بین بردن نمادهای حکومتی و زیرساختهای حکومت را دربر میگیرد.
حمله به جنبش «زن، زندگی، آزادی»
همزمان با سخنان جهرمی، روزنامه «همشهری»، مصاحبهای از «عطاالله مهاجرانی»، وزیر ارشاد دولت «خاتمی» که در لندن ساکن است و به تازگی اظهارنظرهایی در طیف بسیار نزدیک به حاکمیت داشته است، منتشر کرد. مهاجرانی در آن سخنان به مخالفان جمهوری اسلامی اشاره کرد و گفت: «میگفتند زن زندگی آزادی! چرا؟ برای خرابکاری شرافتمندانه! از جنس شرافت خودشان بهسراغ مدارس دخترانه رفتند و دانشآموزان معصوم را در معرض مسمومیت قرار دادند.»
«محسن سازگارا»، عضو شورای مدیریت گذار، درباره این اظهارنظرهای مقامهای دولت و تحلیلگران نزدیک به آن، به «ایرانوایر» گفت که حکومت بهدنبال انتصاب این حملات شیمیایی به مخالفان است، اما این اقدام جمهوری اسلامی نزد مردم بیاعتبار خواهد شد.
او با بیان اینکه اطلاع دارد حکومت تصمیم گرفته این مسمومیت ها را به گردن مخالفان بیندازد، گفت که بر اساس اخباری که به دستش رسیده است، حکومت بهدنبال اخذ اعتراف تلویزیونی اجباری از تعدادی از بازداشت شدگان اعتراضات است، تا آنها بگویند این مسمومیتها کار آنها بوده و میخواستهاند مدارس تعطیل شود و دانشآموزان به خیابانها بریزند.
او توضیح داد که جمهوری اسلامی مدتهاست تبلیغ میکند که اگر این حکومت نباشد، امنیت هم نخواهد بود: «حالا هم قصد دارد با نسبت دادن مسموم کردن دانشآموزان به مخالفان، آن را نشانه ناامنی ایجاد شده از سوی معترضان عنوان کند.» اما به اعتقاد سازگارا، این ادعا و اعترافات اجباری احتمالی در این زمینه، مانند دیگر ادعاهای حکومت درباره مخالفان، نزد مردم بیاعتبار خواهد شد.
محسن سازگارا در توضیح این نظر خود گفت: «اقداماتی با چنین گستردگی، سازمان یافتگی و تداوم، اساسا در توان گروههای مبارز نیست. علاوهبر آن، حکومتی که همهجا دوربین کار گذاشته است و داخل و بیرون مدارس را رصد میکند، بعد از بیش از سه ماه نتوانسته است عاملان این حوادث را دستگیر و به موضوع پایان دهد.»
او بدون اشاره به سخنان عطاالله مهاجرانی، گفت: «معتقدم سخنان افرادی که در داخل و خارج قصد دارند این سناریوسازی حکومتی را جا بیندازند، از یک سو نشانه بیعقلی و از سوی دیگر، نشانه بیشرافتی قلم و گفتار آنان است.»
بهانهای برای سرکوب مخالفان
«لیلی پورزند»، کارشناس مسائل زنان، نیز معتقد است که جمهوری اسلامی با انتصاب این حملات به مخالفان، زمینهسازی برای سرکوب بیشتر را دارد.
او گفت: «ماشین سرکوب جمهوری اسلامی در ۴۴ سال گذشته همواره با سناریوسازیهای اطلاعاتی، دست به سرکوب و جنایت زده است. به اعتقاد من، این نوع اظهارنظرها بخشی از برنامه و در راستای هدف این حملات سیستماتیک بوده است.»
این کارشناس مسائل زنان حکومت را مسوول مسموم کردن دانشآموزان دانست و گفت: «جمهوری اسلامی با حملات زنجیرهای شیمیایی به مدارس دختران، نه تنها احساس ناامنی در جامعه و بهخصوص در مدارس دخترانه ایجاد میکند، بلکه این زمینه را نیز برای نیروهای سرکوبگر خود فراهم میکند که برای آرام کردن افکار عمومی، زندانیان سیاسی را زیر شکنجههای سنگین مجبور به اعتراف کنند که این حملات بر مبنای دستور کشورهای غربی و اپوزیسیون خارج از ایران انجام شده است.»
نکته جالب در مورد انتساب این حملهها به مخالفان، همسویی افرادی چون مهاجرانی با چهرههایی چون «حسین الله کرم» است. الله کرم که در دهه هفتاد خورشیدی با نقشاش در هدایت گروه انصار حزبالله و حمله به تجمعها و سخنرانیها شناخته میشد، حالا با عنوان استاد دانشگاه، با رسانهها گفتوگو میکند. او نیز در گفتوگویی با «خبرآنلاین»، در تشریح عوامل حملات شیمیایی به مدارس و آموزشگاهها، از دو کلید واژه «جنگ ترکیبی» و «خرابکاری شرافتمندانه» برای نسبت دادن حملات به مخالفان جمهوری اسلامی استفاده کرد.
احتمال دست داشتن گروههایی از داخل حکومت
باوجود تلاش برخی از چهرههای حکومتی برای انتصاب مسمومسازی دانشآموزان به مخالفان، محسن سازگارا، عضو شورای مدیریت گذار، به «ایرانوایر» گفت: «علاوهبر گستردگی و تداوم این اقدامات، بهکار بردن امکانات تخصصی مثلا استفاده از گازها در حدی که کشنده نباشد و فقط مسموم کند، نیاز به سازمان و امکانات و ارتباطاتی دارد که تنها در اختیار حکومت، یا کسانی در داخل حاکمیت و وابسته به آن است.»
لیلی پورزند، کارشناس مسائل زنان، یادآوری کرد که این حملات در اوایل ماه آذر در اوج خیزش «زن، زندگی، آزادی»، زمانی که حرکتهای انقلابی به مدارس دخترانه رسیده بود، آغاز شد. به گفته او، از آن زمان این حملات بهصورت فراگیر، هدفمند و یک شکل ادامه داشته و هدف آن، ناامن کردن محیط مدارس دخترانه بوده تا از این طریق، موج فراگیر انقلاب را که به مدارس رسیده بود، مهار کنند.
این کارشناس مسائل زنان گفت: «مقامات مانند همیشه، ابتدا انکار کردند، بعد به سخنان ضدونقیض روی آوردند و در ادامه، به سرکوب و ضربوجرح خانوادهها، تهدید کادر درمان و قربانیان، و اجبار به سکوت آنها روی آوردند.»
در واقع همین رفتار حکومت است که تردید را درباره صداقت آن در مقابله با مسموم کردن دانشآموزان افزایش داده است؛ بسیاری این سوال را مطرح کردهاند که اگر مقامات جمهوری اسلامی بهدنبال کشف حقیقت و رفع این بحران هستند، چرا با قربانیان برخورد سرکوبگرانه میکنند و کادر درمان را وادار به سکوت و پنهانکاری کردهاند؟