فعالان حقوق بشر بارها جمهوری اسلامی را به استفاده از داروها و روانگردانها علیه زندانیان متهم کردهاند. بسیاری از زندانیان هم در سالهای اخیر درباره این اقدام مسئولان زندانها و بازجویان هشدار داده بودند؛ هرچند مسئولان جمهوری اسلامی این ادعاها را از اساس تکذیب میکنند، روایتهای مختلف از زندانیان و خانوادههای آنان، تردیدها درباره اعمال این رفتارهای غیرانسانی در زندانهای جمهوری اسلامی را بیش از پیش پررنگ میکند.
سعید افکاری، برادر نوید افکاری، یکی از قربانیان اعدام در جمهوری اسلامی، اعلام کرده بود زمانی که برادرش در اداره آگاهی بود، بعد از مدتها توانست چند ثانیه او را ببیند و متوجه شد که سر و بدن او به شدت ورم کرده است. او اضافه کرد وقتی دو سال بعد، هر سه برادر به سلولهای انفرادی کنار هم منتقل شدند، وحید از نوید دلیل آن تورم را پرسید و نوید پاسخ داد که در روزهای اول بازجویی بهاجبار و مدام، به او چای میدادند و این چایها باعث میشدند شکلی از توهم به سراغش بیاد و ورم کند. بعدها که آن روند قطع شد، ورم نوید هم تمام شد.
اصغر جهانگیر، رئیس وقت سازمان زندانها در سال ۱۳۹۶، با تکذیب خبر دارو خوراندن به زندانیان گفت: «دشمنان داخلی و خارجی تلاش میکنند ارزشهای نظام را از طریق شایعهسازی زیر سوال ببرند. اخیرا طی تهمتی ادعا کردند به اجبار به زندانیان دارو داده شده است. روابط عمومیها باید با پر کردن خلاها و اطلاعرسانی دقیق و بهموقع باب شایعهسازی را ببندند.»
لیلا حسینزاده، فعال سیاسی، که دیماه گذشته از زندان آزاد شد، هم به موضوع خوراندن قرص به بازداشتیهای خیزش سراسری در زندان عادلآباد شیراز اشاره کرد و در توییتر نوشت: «در بند زنان عادلآباد، جنایتی هولناک علیه زندانیان عادی از طریق قرصهای اعصاب و آرامبخش در جریان است. در اتاق خودمان زیاد میدیدم که فرد شاید به اندازه چهار ساعت در روز بیدار بود. حتی یک بار گویا دادن قرصهای اشتباه کار بچههای اتاق معترضان را به تشنج کشاند. زندانیها نام قرصها را نمیدانستند. با چشمان خودم دیدم که به خاطر عادیترین دعوای فیزیکی که حتی در بند سیاسی هم شاهدش بودیم، چنان قرص در دهان یکی از زندانیان ریختند که تا چند روز توان تکلم درستی نداشت. یکی از زندانیان راسخ و بهرغم فشار رئیس بند، ایستاد و قرص اعصاب را ترک کرد و لرزش دستانش قطع شد.»
یکی از موارد بارز دارو خوراندن مربوط به بهنام محجوبی، درویش زندانی در اعتراضهای موسوم به گلستان هفتم، بود. او به دلیل بیماری امکان تحمل حبس را نداشت اما بازداشت و زندانی شد و ۲۵ بهمن ۱۳۹۹ برای چندمین بار به علت مسمومیت دارویی در حالت اغما از زندان به بیمارستان منتقل شد و ۳ اسفند ۱۳۹۹ خبر رسید که جان باخته است. او اعلام کرده بود که در بازداشتگاه به او دارو خوراندهاند.
بر اساس شهادت بهنام محجوبی، در شبانهروز ۱۷ قرص به او داده میشد که این قرصها به اختلال در تکلم و فلجی بخشی از بدن او منجر شدند. در پیامی صوتی از او که از زندان ارسال شد، مشخص است که بهسختی قادر به صحبت کردن است. بدن نیمهفلج او به بیمارستان امینآباد تهران، محل نگهداری بیماران اعصاب و روان، منتقل و در کنار بیماران خطرناک به تخت بسته شد.
مسئولان جمهوری اسلامی از بستری کردن زندانیان در بیمارستانهای مخصوص بیماران اعصاب و روان به عنوان حربهای برای فشار بر زندانیان استفاده میکنند. بهنام در فایلهای صوتی خود عنوان کرده بود که مسئولان زندان قصد کشتنش را دارند.
کیانوش سنجری نیز در دوران حبس خود به بیمارستان مخصوص بیماران اعصاب و روان منتقل شد. او از تزریق آمپولی به خود خبر داد که در اثر تزریق آن، قدرت تکلمش را از دست داد. او پیش از این در کلابهاوس در مورد آن زمان گفته بود: «آمپولی به من تزریق کردند که عوارضش این بود که قدرت صحبت کردن را از دست دادم. میخواستم با پرستاران صحبت کنم و بگویم زندانی سیاسیام ولی نمیتوانستم. زبانم در دهانم نمیچرخید. دهانم خشک شده بود. بعد از ۲۴ ساعت توانستم بهسختی صحبت کنم. به روانپزشک گفتم خواهش میکنم موبایلتان را بیاورید و اسم مرا گوگل کنید. من بیمار روحی روانی نیستم. اسمم را گوگل کرد و متوجه شد زندانی سیاسیام و از خارج کشور به وطن برگشتهام. گفت باید ۲۱ روز تو را اینجا نگه دارم.»براساس روایت زندانیان، مسئولان زندانها از دارو به عنوان اهرم فشار علیه آنها استفاده میکنند. در مواردی با جلوگیری از دسترسی زندانیان به داروهای موردنیازشان و در مواردی با خوراندن داروی بدون تجویز پزشک. برخی زندانیان هم از استفاده بی رویه از داروی متادون در زندانها خبر دادهاند.
سینا قنبری که در اعتراضهای سال ۱۳۹۶ بازداشت شد، به علت تزریق بیش از اندازه متادون جان باخت. کانون حقوق بشر در ایران تایید کرد که مرگ سینا قنبری در زندان به دلیل اوردوز در اثر تزریق متادون به او بوده است. پایگاه خبری ایرانوایر نیز با بیان این مطلب که قادر به تایید جزییات ماجرا نیست، به نقل از یک منبع ساکن ایران خبر داد که به سینا قنبری متادون تزریق شده است.
محمود صادقی، نماینده وقت مجلس شورای اسلامی در حساب کاربری خود در توییتر، با اشاره به کشته شدن سینا قنبری نوشت: «طبق اعلام بستگان یکی از بازداشتشدگان که در زندان فوت کرد، او طی چند تماس با خانوادهاش اظهار داشته مسئولان او و دیگر بازداشتیها را به خوردن قرصهایی مجبور میکردند که حالشان را بد میکرد.»
متادون یک داروی اعتیادآور است که برخی مواقع مصرف آن با توهم همراه است. بر اساس گزارش بازداشتشدگان اعتراضهای سال ۱۳۹۶ و همچنین برخی از بازداشتشدگان خیزش سراسری، مسئولان زندان از قرص متادون به عنوان آرام بخش و خوابآور استفاده میکنند و آن را بدون تجویز پزشک در اختیار تمامی زندانیان بندهای عمومی قرار میدهند. در مواردی نیز گزارش شده است که این دارو در انفرادی بهاجبار به زندانیان داده میشود. از متادون به عنوان دارویی برای ترک اعتیاد استفاده میشود و برخی نیز آن را به عنوان یک مواد مخدر مصرف میکنند. خوراندن متادون بدون تجویز پزشک ممکن است عوارض بسیاری برای افراد به همراه داشته باشد؛ تورم صورت، لبها، زبان یا گلو به عنوان بخشی از جمله علائم ظاهری استفاده از متادون شناخته میشوند.
نسرین ستوده، وکیل دادگستری که وکالت چند نفر از بازداشتیهای اعتراضهای سال ۱۳۹۶ را بر عهده داشت، احتمال وجود پروژهای برای معتادانگاری معترضان با خوراندن قرص و بیاهمیت کردن مطالبات آنها را مطرح کرد و به کمپین حقوق بشر گفت: «تعدادی از معترضان بازداشتشده طی تماسهای تلفنی از زندان اوین به من گفتهاند مقامهای امنیتی پیش از دیدار متهمان با یک مسئول قضایی در زندان به آنها توصیه کردهاند برای تسریع آزادیشان، در جلسه با او داروی متادون درخواست کنند.»
مهدی محمودیان، افشاکننده فجایع کهریزک در سال ۱۳۹۰ اعلام کرده بود که حداقل سه نفر از متهمان بند ۲ الف میگویند به آنها قرصهای رنگی داده شده که آنها را از حالت عادی خارج کرده است و آثار آن در بعضی افراد در بند ۳۵۰ تا مدتها قابل مشاهده بود.
نوع قرصهایی که به زندانیان داده میشود را هنوز نمیتوان به طور دقیق تایید کرد؛ چرا که این قرصها بدون بستهبندی و به صورت باز در یک ظرف یا سینی میان زندانیان چرخانده میشوند یا در مواردی زندانبان شخصا آن را به زندانی میدهد. پیش از این و در جریان اعتراضهای سال ۸۸، همسر محمدعلی ابطحی، فعال اصلاحطلب حامی حکومت، در زمان بازداشت همسرش اعلام کرد قرصهایی به او میدهند که از دنیا بیخبر میشود.
مادر هنگامه شهیدی نیز در ملاقات با فرزندش متوجه قرصهایی شد که به او میدادند و او را از حالت عادی خارج میکرد.