آقای خامنه ای اول انقلاب یادتان می آید با طاهر احمدزاده اولین استاندار خراسان؟ قبل از انقلاب آقای خامنه ای به همراه طاهر احمد زاده در خانه ی آقای شانه چی بودند که با ورود مسعود احمدزاده از سران چریکهای فدایی خلق بخاطر در نیاوردن کفش از پا برای مدتها و باقی ماندنِ رد پای مسعود بر روی ملحفه، آقای خامنه ای می گوید این رد پنجه ی شیر است که بعد از انقلاب دو فرزند آقای شانه چی توسط حکومت و یکی دیگر از فرزندان طاهر احمد زاده نیز توسط همین حکومت اعدام و خود طاهر احمدزاده بارها حتی در سن 80سالگی به زندان افتاد و بسیار شلاق به کف پاهایش خورده و اکنون در سن 96سالگی به الزایمر دچار شده است.
در مشهد ناظر یک عده تظاهر کننده بودید که شعار می دادند: حزب فقط حزب الله رهبر فقط روح الله. طاهر احمدزاده به شما می گوید اینها چی می گویند؟ شما می گویید شعار بدی نمی دهند. طاهر احمدزاده با اعتراض می گوید «شعار خطر ناکی است !» آقای خامنه ای تمام فقر و فلاکت و بدبختی ملت ایران از همین شعار شروع شد. آقای خامنه ای، از احزاب و گروه ها و سازمان هاییکه بر علیه با داشتن دفتر و روزنامه ی حزبی و … ادامه ی فعالیت بدهند؟ احزاب و سازمان هایی همچون جبهه ی ملی، حزب توده، نهضت آزادی ایران،جاما، جنبش مسلمانان مبارز، حزب ملت ایران، حزب دموکرات کردستان، حزب کومله، سازمان چریکهای فدایی خلق، سازمان مجاهدین خلق ایران، سازمان پیکار در راه ازادی طبقه ی کارگر، حزب موتلفه ی اسلامی و…؟ به غیر از حزب موتلفه که در خط آقای خمینی و شما بود و هست و تا کنون به حیاتش ادامه داده، بقیه اکثرا سران و اعضایشان اعدام، تبعید، زندانی و یا از ترس خانه نشین شده اند. (اعضائ موتلفه بارها در رژیم شاه توبه نامه نوشته که شاه آنها را ببخشد.) چطور محمد رضا شاه و پدرش رضاشاه که تمام مخالفین را سرکوب کردند دیکتاتور هستند و شما و آقای خمینی که تمام مخالفینتان را به شکلی از دور خارج کردید دیکتاتور نیستید؟ آقای خامنه پسردایی همسرم آقای سید مرتضی هاشمی نسب که بگفته ی اقوام در اطلاعات سپاه میباشد مرتب در تلگرام برای آقای رئیسی کاندیدای ریاست جمهوری تبلیغ و در خصوصی تلگرام همسرم نیز این نوع تبلیغات را میگذاشت. به همسرم گفتم نامه ای که قبلا برای آقای خامنه ای نوشته ام برایش بفرست. همسرم چنین کرد و او چنین جوابش را داد:
[با سلام خدمت سرکار خانم صدیقه مالکی فرد
در جواب پیام سراسر مشمئز کننده شما
که گویای هویت ظاهری و باطنی شماست
باید بگویم آقای سید هاشم خواستار مورد رافت نظام اسلامی قرار گرفته و دارد و خودش هم میداند.
او از ابتدای انقلاب اسلامی در چهکند منافق بود و با پیروزی انقلاب مشخص شد. ولی حیف که اطرافیانش نمیدانند.
و باید بگویم قوه محترم و با قدرت قضائیه جمهوری اسلامی ایران ایشان را عفو داده اند و الا حکم نامبرده معلوم الحال، معلوم است و کسی که منکر قرآن یا قسمتی از قرآن باشد مرتد و حکم او نیز مشخص است.
ایشان روزی منکر جن میشود و سوره مبارکه جن را قبول ندارد.
و به قول خودش در کلاس باصطلاح تفسیر آن مقامِ سابق رژیم شاه مخلوع در خراسان شرکت میکند و در رد قرآن از لسانِ پیامبر جلسه میگیرند.
انشاالله با مرحوم فروهر محشور باشید.
او مثل پشه ای مزاحم کنار درخت جمهوری اسلامی است.
اینهایی که در پیام آن مفلوک آمده اتفاقا و دقیقا و قطعا خودش در خون آنها شریک است .و قطعا ایشان آرزوی پلیدش را به گور خواهد برد. انشاالله و شما و ما آن روز را خواهیم دید و نظام اسلامی سر جایش مستحکم تر خواهد بود.
مطمئن باشید.
ثانیا ایشان شاید نماینده تعداد انگشت شمار و معدودِ باصطلاح معلم نمک نشناس و خودفروخته و مغرضی باشد.
و الا قاطبه ی معلمان و عزیزان فرهنگی منجمله برادر خودم که معلم هست از چنین افراد و تفکراتِ امثال ناسیدهاشم خواستارمبری بوده و نفرت دارند. (!!!!)
شما نان و نمک نظام اسلامی را خورده اید و نمک نشناسی میکنید.
اسلام عزیز با ارتداد شما سست نخواهد شد.
خیلی از فرزندان ائمه اطهار و فرزندان پیامبران سلف علیم السلام مثل هاشم خواستار گمراه شده و به اسفل السافلین رفته اند و باید بگویم
ایشان مایه ننگ ایران اسلامی بوده و میباشد و ما از امثال او برائت و بیزاری میجوییم.
معهذا؛
برای شما و ایشان طلب هدایت و غفران الهی را دارم و شما را به رعایت انصاف و توبه واقعی دعوت میکنم .
گرچه میدانم قلبهای شما منکدر است و بقول آیه قران بر قلبهای شما مهر زده شده و قلوب شما قفل شده است.
گر جمله کائنات کافر گردند.
بر دامن کبریا ننشیند گرد.
سایه رهبر عزیزتر از جانم مستدام و عمر بدخواهان معظم الله کوتاه باد.
کوچکترین فدایی نظام اسلامی عزیز
و رهبر عزیزم و ولایت مطلقه فقیه،
سید مرتضی هاشمی نسب.
روستای چهکند مود بیرجند خراسان جنوبی
خانم صدیقه مالکی فرد
لطفا اطلاع رسانی فرمایید
با تشکر آقای خامنه ای این نامه از درون سپاه شما و با امضای آقای سید مرتضی هاشمی نسب بیرون آمده. (خاطرات و اطلاعاتی که در این نامه از کودکی من ارائه شده باعث حیرت وشگفتی ست!!!) مثلا اینکه در زمان بچگی ام در روستا (درسن 10-12سالگی)،میگفتم: « من، جن و پری را قبول ندارم و از تاریکی نمی ترسم.»
ایشان ربط داده که بنده سوره ی جن را قبول ندارم. (برای توضیح عرض کنم که ایشان حدودا 40سال دارند. یعنی هم سن فرزند بزرگم میباشند.) یا تفسیر قبل از انقلاب که اصلا یادم نمی آید. ایشان مرا منافق نامیده در حالیکه اگر به صدر اسلام برگردیم یکی از مشهور ترین افرادِ منافق؛ عبدالله ابن ابی بود که همیشه در دلش آرزوی دوران جاهلیت را داشت. از طرفی آیت الله طالقانی در ابتدای انقلاب، «مستبد» را در یکی از سخنرانی ها تعریف کرده که منافق و آدم مستبد تعریف شده است:
(منافق، کسی ست که) با وعده ی آب و نان و مسکن و آسایش، مردم را می فریبد. در سخنرانی ها و شعارها با وعده ی آب و نان توده ها را فریفته ی خود میکند. این انسان برای رسیدن به هدف همه جور وسیله را توجیه میکند، دین را به استخدام می گیرد. شرف و انسانیت را به استخدام خود میگیرد. دروغ میگوید، فریب میدهد، خدا را شاهد میگیرد که من دلسوزترین مردم در حق شما ملتم، ولی روحیه اش لجوجترین و کینه ورزترین مردم است نسبت به خلق. تا وقتی سوار کار نشده وعده میدهد اما همینکه سوار کار شد به هیچ چیز رحم نمیکند.
از دیدگاه بنده به زبان ساده منافق کَس و منافقین کسانی هستند که زبان و عملشان یکی نیست و به قول معروف دو رو هستند. بنده بیش از 45سال است که فریاد آزادی سر میدهم و مواضعم کاملا شفاف و روشن است. حال چه کس یا کسانی منافق هستند؟ در نامه ای که برای شما فرستاده بودم در باره ی مسائل مدیریتی و اجتماعی و اقتصادی کشور از جمله فقر و فلاکت مردم نوشته و هیچگونه اشاره ای به مسائل دینی نکرده بودم چرا که در تخصص بنده نیست و بالعکس نامه ای که از درون سپاه بر علیه بنده بیرون آمده برای اینکه اصل قضیه یعنی ویرانی کشور فراموش شود تمام اتهام های دینی که در قرون وسطی به دگراندیشان میزدند بر علیه من زده شده. فقط یک چیز باقی مانده که به من، همچون قرون وسطی حکم بدهند که باید زنده، زنده سوزانده شود..! چرا؟ مگر ما انقلاب کردیم که با شعارِاسلام، اسلام و دشمن، دشمن (دشمن واهی) گوش جهانیان را کر کنیم ولی یک ملت را به فقر و ذلت بکشانیم؟ آقای خامنه ای چرا حاضر نیستید قبول کنید که دوران رعب و وحشت سپری شده و دیگر ترس مردم ریخته است؟ به قول یکی از دوستان زندان کشیده، دردهه ی شصت هر کس از زندان آزاد میشد سکوت میکرد ولی اکنون زندانی آزادشده، همیشه از خاطرات زندان میگوید و به زندان بودنش افتخار میکند. خانم فاطمه ی رجبی همسر آقای الهام ،سخنگوی اسبق شورای نگهبان و وزیر دادگستری دولت احمدی نژاد گفته بود که محمود احمدی نژاد معجزه ی هزاره ی سوم است، بنده شما را نیز معجزه ی هزاره ی سوم میدانم که با این همه ثروت خدادادی موجود در ایران یک ملت را به فقر و فلاکت کشیده اید. آقای خامنه ای در اوایل انقلاب از دکتر علی امینی از رادیو بی بی سی شنیدم که میگفت عیب شاه این بود که از اطرافیانش نمی پرسید که این ثروت ها را از کجا آورده اند. همین عیب را در شما نیز دیده که به این همه سرمایه های هزار هزار میلیاردی که وابستگان به حکومتِ شما در داخل و خارج ایران ریخت و پاش میکنند کاری ندارید و حتی به حقوق های نجومی مدیران دولتی و سپاهی نیز کاری ندارید. (بعد از افشا گفتید بررسی شود.) آیا بررسی کرده اید که فرماندهان سپاه شما چقدر ثروت، چند تا زن رسمی، چند تا زن صیغه ای، و در چه ساختمانهایی زندگی کرده و چه نوع ماشین هایی دارند و فرزندانشان کجا هستند؟ در جنگ 6روزه ی اعراب و اسرائیل که منجر به شکست اعراب شد یک افسر روس گفته بود: شکم افسران مصری چربی آورده است که منجر به شکست آنها شده است. آیا فکر کرده اید با این شرایط زندگی که سرداران شما دارند (و رئیس جمهور قبلی از آنها با عنوان برادران قاچاقچی نام برده و رئیس جمهور فعلی نیز در رابطه با قاچاق کالا از دست داشتن نیروهای امنیتی در قاچاق نام می برد و یاد آورِ طلحه و زبیر هستند که در جنگ بدر چیزی نداشتند اما بعد ها صاحب هزاران بَرده و کنیز و املاک و روستاهای زیاد شدند و دیگر توان جنگیدن نداشتند) دیگر قادر به جنگیدن نیستند؟ مگر در صدر اسلام حضرت خدیجه با تمام ثروتی که داشت در شعب ابیطالب که مسلمانان در تحریم و محاصره بودند برای رفع گرسنگی سنگ به شکم نمی بست؟ و اگر در تحریم بسر میبریم این زندگی شاهانه که در سران حکومتی وجود دارد چیست؟ شما رهبر کشور یعنی کسی که همچون پدر خانواده برای ملت هستید چرا فرزندان خودتان در ثروت های ملی غلط میزنند (به گفته ی آقای نوریزاد آقا مجتبی فرزند شما از شهرام جزایری 800میلیون تومان گرفته که ارزش آن اکنون بیش از 800میلیارد میباشد.) و….اما فرزندان ایران در فقر و فحشاء و بیکاری و تورم و اعتیاد و طلاق و کارتن خوابی و حاشیه نشینی و گور خوابی و … میسوزند و فریاد رسی ندارند؟ کشور ما ایران به رهبری شما از جهات منفی مثل تورم و فساد اداری و قضایی و نبود ِشفافیت اقتصادی و عدم آزادی بیان، مطبوعات و … از میان 200کشور جهان، جزء 10کشورِ آخر می باشد چرا؟
آقای خامنه ای داستان عُمَر که در جنگ، پارچه ای به غنیمت برده بود که برای هیچکس پیراهن نمیشد اما برای عُمَر پیراهن شده بود را حتما شنیده اید؟ که برای سپاهیانش میخواست سخنرانی کند سپاهیان گفتند به حرف هایت گوش نمیدهیم. عمر گفت چرا؟ سپاهیان گفتند چطور این پارچه برای ما پیراهن نشده اما برای تو با آن قد بلندت پیراهن شده؟ که عمر فرزندش را صدا زد که من سهمم را به پدرم داده ام. عمر رو به سپاهیانش کرد و گفت: خوشحال هستم که اگر کج بروم به راه راست هدایت می شوم. یکی از سپاهیان شمشیرش را کشید که کج بروی با این شمشیر راستت میکنیم! و باز از فرانسه فعلی بگویم که حزب کمونیست فرانسه اعلام کرد تا 6ماه دیگر بیشتر نمیتواند روزنامه ی ارگان حزبش را منتشر کند و دست راستی ترین حزب به دولت نامه نوشت که برای تداوم دموکراسی فرانسه ،دولت به حزب کمونیست کمک کند تا بتواند روزنامه اش را منتشر کند. اما بر علیه منِ معلمِ باز نشسته که بارها به زندانش انداخته اید از داخل سپاه چگونه نامه ای بیرون می آید که نشان میدهد این دوران به رهبری آقای خمینی و شما همان دوران قرون وسطیِ اروپا برای ما ایرانیان است. بنده به این نامه افتخار میکنم و هیچگونه تقاضای عفو و بخششی هم نکرده و همبندیهایم شاهد هستند که قاضی ناظر زندان از من خواست تقاضای آزادی مشروط کنم که حق هر زندانی است و حاضر نشدم و بارها مرا به زندان انداخته و کسر حقوق کرده که آخرین دریافتیم با بیش از 30سال خدمت در سال گذشته برابر حقوق سربازیم در رژیم شاه به دلار بود (!!!) آنوقت متهم به نمک نشناسی و رافت اسلامی شده ام!!! (در عجب شیر افسر وظیفه بودم که در اردیبهشت 58 با معرفی کمیته به استانداری جهت شهرداری آن شهر معرفی که بخاطر فوت فرزندم به علت پخش اعلامیه در شب های سرد زمستان با بغل بودن فرزند در آن شب های سرد زمستان عجب شیر و گمراه کردن ماموران برونشیت گرفته و فوت نمود و در اثر بیقراری همسرم به بیرجند بر گشتیم.) آقای خامنه ای آیا قبول داریدکه این نامه نشانه ی آنست که صدای هر مخالفی را به هر شکلی باید خفه کرد؟ از چنین حکومتی که صدای هر مخالفی را با اعدام و زندان و تبعید و … خفه میکند به غیر از این انتظاری هست که جزء 10کشور آخر جهان از جهات منفی و سختیِ زندگی شهروندان باشد؟ (آقای اسماعیل عبدی همکار فرهنگی و فعال صنفی درسی و دومین روز اعتصاب غذای خود در زندان بسر میبرد.) چطور یک روحانی چنین سنگدل و بیرحم شده که چشمانش را بر روی همه ی مصائب و مشکلات کشور از جمله فقر و فحشاء و بیکاری و…. میبندد و نه تنها به آن اهمیت نداده بلکه به دنبال راه هایی که تمام دنیا برای زدودن از مشکلات رفته اند و موفق شده اند هم نمی رود؟ آقای خامنه ای، قبل از انقلاب تنها در شهرهای بزرگ از جمله تهران یک “شهر نو” (فاحشه خانه) وجود داشت. اکنون در شهرهای بزرگ و کوچک و در هر خیابان یک فاحشه خانه وجود دارد. مشهد هم که برای اعراب حاشیه ی خلیج فارس، همچون تایلند شده است. مسلما وضع موجود که از اهداف انقلاب 57نبوده، آیا نتیجه ی سوء مدیریت شما نیست؟ عمق فقر و فحشا را باید از رانندگان تاکسی و سپوران شهرداری و پارکبانها پرسید که چه بلایی بر سر کشور ایران آمده است که در تاریخ سابقه نداشته است که حتی زن های شوهردار هم با اجازه ی شوهرانشان برای کسب درآمد، خود فروشی میکنند. آقای خامنه ای تعدادی از وزرای دولت سوئد به ایران آمدند و با شما ملاقات کردند در حالیکه در کتاب های درسی خود، شما را دیکتاتور نامیده و در برگشت بخاطر نقض حقوق بشر، علیه شما در سازمان ملل قطعنامه صادر کردند، چه احساسی داشته و دارید از اینکه شما را مانعِ حقوقِ حقه ی شهروندانتان خطاب میکنند؟ آقای خامنه ای 80درصد قدرت در دست شما و 20درصد قدرت متعلق به رئیس جمهور است که تلاش میکنید همین 20درصد قدرت را نیز در اختیار داشته باشید. در همین انتخابات ریاست جمهوری اردیبهشت ماه همه دیدند که روحانیون و احزاب پادگانی همچون سپاه و بسیج با میلیاردها تومان در سطح وسیع برای کاندیدای مورد نظر شما آقای رئیسی تبلیغ میکردندکه مردم از ترس اینکه اعدام کننده ی هزاران زندانی تابستان 67رئیس جمهور نشود به صحنه آمده و به روحانی رای دادند. 24میلیون رای به روحانی دادند و 16میلیون رای نداده اند. این یعنی 40میلیون با آگاهی، مخالف شما هستند.
آقای خامنه ای نه تنها مردم ایران بلکه جهانیان نیز فهمیده اند که انتخابات شما آزاد نیست. یک ایرانی و یا خارجی با خواندن تنها یک صفحه میفهمد که چه استبدادی بر ملت ایران حاکم و ملت مجبور است بجای انتخاب بین خوب و خوبتر همیشه انتخاب بین بد و بدتر داشته باشد. آقای خامنه ای در نامه ی بالا آمده که انشاء الله خداوند مرا با داریوش فروهر محشور فرماید. بنده افتخار میکنم که در کنار قبر داریوش فروهر و همسرش که بیرحمانه با 17ضربه ی کارد به وسیله ی ماموران شما به شهادت رسید دفن و حتی در قیامت با آنها محشور باشم اما وصیت کرده ام که مرا در کنار شهدای قتل عام زندانیان راه آزادیِ تابستان 67 دفن کنند، برای اینکه همچنانکه خیام پیش بینی کرد که قبر من در جایی خواهد بود که همیشه گلباران خواهد بود قبر اعدام شدگان زندانیان تابستان 67 نیز همیشه تا ابد گلباران خواهد بود و از بوی عطر گلهای آنها نسیم رایحه ای به قبر من نیز خواهد رسید. آقای خامنه ای صدای پاره شدن زنجیر استبداد را با تمام وجود حس میکنم، قبل و اول انقلاب با آمدن نام آقای خمینی 3صلوات می فرستادند، بعد از مدتی امام تنها و بدون صلوات شد و اندکی بعد امام به آیت الله و سپس به آقای خمینی تبدیل شد و اکنون در گفتگوهای معمولی بین مردم خمینی تنها آورده میشود. از این روشنتر دلیلی وجود دارد؟ آیا تا ابد میشود یک ملت را در اسارت و زنجیر نگه داشت؟
آقای خامنه ای لیس لل انسان الی ما سعی (نیست برای انسان مگر کار و تلاش) پیامبر هم کار میکرده، امام علی (ع) هم چه قنات ها که با دست خود دایر نکرد. ولی متاسفانه بر خلاف تمام کشورهای دموکراتیک و آزاد شما یک حکومت بسیار حجیمی درست کرده اید. اگر الفبای مدیریت را میدانستید رعایت میکردید که یک حکومت هرچه کوچکتر، کارایی اش بیشتر و فسادش کمتر و با حداقل آسیب های اجتماعی است. اما در حکومت شماست که “پدیده ی آقازاده ها” بوجود آمده که منجر به فقر و فلاکت ملت شده، یعنی آقایانِ بر مسند قدرت، ملت را چپاول و فرزندانشان تحت نام آقازاده، سرمایه های ملی را انگل وار در کشور و خارج از کشور حرام میکنند. جز تاسف برای این پدیده ی مفت خوری و انگلی که در کشورهای دموکراتیک حتی یک مورد آن وجود ندارد چه میشود گفت؟ آقای خامنه ای امیر کبیر تنها 3سال و 3ماه صدر اعظم شاه مستبد یعنی ناصرالدین شاه بود و مصدق 2سال و 5ماه نخست وزیر بود و در این مدت کوتاه کارهای بیادماندنی بسیار کردند اما شما در این 38 سال و اندی که از جمهوری اسلامی میگذرد 28سال رهبر یعنی نفر اول کشور و 8سال نیز نفر دوم کشور بوده اید و در این مدت روز بروز بر فقر و فلاکت کشور افزوده شده، بهتر است که استعفا و از ملت عذرخواهی کنید. اگر استعفاء نکنید با تداوم این وضع، کشور را به سمت انقلاب و حرکت های تند اجتماعی می برید.
«سید هاشم خواستار؛نماینده ی معلمان ایران» گر ما زسر بریده میترسیدیم در محفل عاشقان نمیرقصیدیم
خانه / اخبار مهم روز / ایران / «سید هاشم خواستار؛نماینده ی معلمان ایران» گر ما زسر بریده میترسیدیم در محفل عاشقان نمیرقصیدیم
برچسبها«سید هاشم خواستار؛نماینده ی معلمان ایران» گر ما زسر بریده میترسیدیم در محفل عاشقان نمیرقصیدیم