مه فشاند نور و سگ عوعو کند – علی فرهنگ

سگانتشار مقاله “چرا مجاهدین خلق انتقادات را جدی نمی گیرند؟!”(1) در تحلیل و بررسی انتقادات مطروحه در مقاله “پیام یأس یکی از سخنگویان شورای ملی مقاومت”(2) با واکنش مضحک و قابل تأمل ارتجاع اسلامی مواجه شد. “واکنش مضحک ” از آن موجود نامرئی به نام “دانشجویان ایرانی مقیم فرانسه” و “واکنش قابل تأمل” از آن سایت معلوم الحال “ایران دیدبان” است.
آنچه در ذیل، اجمالاً به آن می پردازیم به این دو واکنش “همسان” اختصاص دارد. جالب آنجا است که واکنش های فوق، هر دو بر محور بخش بسیار کوچکی از متن مقاله استوار است. به بیان دیگر “واکنش مضحک” بر محور بخش کوچکی از “بند پنجم” و “واکنش قابل تأمل” بر بخشی از “مقدمه” تکیه دارند!
“واکنش مضحک”!
پس از انتشار مقاله “چرا مجاهدین خلق انتقادات را جدی نمی گیرند؟!”، “موجود نامرئی” به نام “دانشجویان ایرانی مقیم فرانسه” که بر نگارنده مشخص نیست که آیا “انجمن” است؟، آیا “اتحاد” است؟، آیا “جبهه” است؟، آیا “کمپین” است؟ و… با نگارش مقاله ای تحت عنوان “نماینده تام الاختیار رجوی در «شورای هماهنگی راه سبز امید»”(3) علاوه بر آن که “اردشیر امیر ارجمند” را مورد عنایات از نوع “کیهان”، “رجانیوز” و “جوان آنلاین” قرار می دهد راقم این سطور را نیز با یک فقره “دریوزگی” بر طبق منطق “ولایت فقیه” به “عضو ارشد سازمان مجاهدین” ارتقا می دهد.
“موجود نامرئی” مربوطه که تا به امروز هیچ گونه “مرامنامه”، “اساسنامه”، “منشور” و یا حتی اطلاعیه “اعلام موجودیت” به افکار عمومی ارائه نکرده است، “اردشیر امیر ارجمند” را مورد پرسش قرار می دهد که “به جز افرادی که در ایران فعالیت می کنند، چه افرادی در خارج از کشور با “شورای هماهنگی راه سبز امید” همراه هستند؟ آیا اسامی افراد، شخصیت ها، و گروه های تشکیل دهنده این شورا را اعلام می کنید یا خیر؟”
“دانشجویان ایرانی مقیم فرانسه” که بنا بر ادعای خودشان “پیش از این برخی از همکاری های مشترک اردشیر امیر ارجمند و سازمان مجاهدین را اعلام کرده بودند”! پس از آنکه می بینند “اردشیر امیر ارجمند از پاسخ صریح به این سوال طفره رفته، سوال را منطقی ندانسته و حتی حضور خود را نیز به گمانه زنی ارجاع داد.” با کشف “عضو ارشد سازمان مجاهدین خلق” پاسخ خود را دریافت می کند!!!
“موجود نامرئی” که به منظور نشر افکار خود حتی از یک سایت و یا حداقل یک وبلاگِ منحصر به خود نیز بی بهره است، “کشف” خود را این چنین بیان می کند: اگر چه” اردشیر امیر ارجمند” در برابر سئوال منطقی ما سکوت اختیار کردند،اما همزمان عضو ارشد سازمان مجاهدین از جانب ایشان پاسخ دادند. در خبری که روی صفحه سایت های سازمان مجاهدین خلق منتشر شده است پاسخ سئوال گرفته شد. یکی از اعضای ارشد سازمان مجاهدین(با نام مستعار علی فرهنگ) در تشریح “نظام اندیشگی سازمان ” ذیل مقاله ای تحت عنوان “چرا «مجاهدین خلق» انتقادات را جدی نمی گیرند؟!” نوشته است؛”سازمان یافته ترین اپوزوسیون(سازمان مجاهدین خلق)” آنجایی “هست” که “اردشیر امیر ارجمند” و “مجتبی واحدی” را نیز مُسخر خود می سازد و در “شورای هماهنگی راه سبز امید” یک نماینده “تام الاختیار” دارد.”ما از هر فرصت و از هر روزنه ای بهره می بریم تا مقصود را به مقصد برسانیم. سازمان مجاهدین خلق، سازمان یافته ترین اوپوزیسیون جایی هست که “نخست وزیر امام” و همسرش به یکباره سمپات آنها می شوند!” (تاکیدات از من است.)
“علی فرهنگ” صمیمانه!!! از مزدوران وزارت بدنام اطلاعات قدردانی می کند که او را به “عضو ارشد سازمان مجاهدین” ارتقا داده اند.
هر چند در واقعیت “علی فرهنگ” نه تنها “عضو ارشد سازمان مجاهدین” نیست بلکه او متناسب با “عرف سیاسی” حتی “هوادار” ساده این سازمان نیز محسوب نمی شود. اما همین که “تضاد اصلی”، “تضاد فرعی” و “تضاد عمده” را می شناسد و لذا در درون “جبهه خلق” – که قطعاً مرز سرخ “سرنگونی کلیت رژیم آخوندی” مشخصه آن است- با آنها همسو و “متحد” است بر شرافت خود افزوده است و تیغ تیز سرنگونی طلبی اش را تیزتر کرده است.
فارغ از مطالب فوق اما “مضحکه” موجود نامرئی به عیان ترین شکل ممکن مشخص کننده شاخص های رفتاری و مهم تر از آن صحت و سقم ادعاهای جمیع مزدوران وزارت بدنام اطلاعات در رابطه با مجاهدین خلق است. آیا همان طور که “عضو ارشد سازمان مجاهدین” کشف می شود، “کرد کشی”، “شیعه کشی”، “زندان و شکنجه ناراضیان” و… نیز کشف می شود؟!
به راستی چرا “عضو ارشد سازمان مجاهدین” می بایست برای نگارش یک مقاله از نام مستعار استفاده نماید؟ آیا او در “شهر اشرف” است و خطر “استرداد” در بیخ گوش او؟! آیا او در “اروپا” است و از خشم دوستداران واقعی “جنبش سبز” به استفاده از نام مستعار مجبور شده است؟ آیا او در “آمریکا” است و ترسان و لرزان از لیست تروریستی “شیطان بزرگ”؟! آیا او در “ایران” است و دست اندرکار ارتقای “جنبش سبز” به “جنبش سرخ”؟! آیا “موجود نامرئی” می تواند با “سند” قابل استناد ثابت نماید که “علی فرهنگ” نام مستعار “عضو ارشد سازمان مجاهدین” است؟! آیا “موجود نامرئی” می تواند با “سند” قابل استناد بگوید که “علی فرهنگ” نام مستعار کدام “عضو ارشد سازمان مجاهدین” است؟!
از سوی دیگر جالب آنجاست که آنچه “علی فرهنگ” در رابطه با “اردشیر امیر ارجمند”، “مجتبی واحدی”، “شورای هماهنگی راه سبز امید” و “یک نماینده تام الاختیار” به رشته تحریر در آورده است دقیقاً آن چیزی است که رسانه های رژیم آخوندی مطرح کرده اند. “موجود نامرئی” گرچه مدعی است که “دانشجو” است و به اعتبار “مقیم فرانسه” بودن لاجرم می بایست دانشجوی یکی از دانشگاه های فرانسه باشد اما از بهره هوشی نازلی برخوردار است چرا که “علی فرهنگ” در ابتدای پاراگراف اذعان نموده است که آنچه بیان می کند با توجه به “نیم نگاهی مختصر به باغ وحش ولایت فقیه” طرح می شود. وقتی به “باغ وحش ولایت فقیه” اشاره می کنیم یعنی آنچه بیان می کنیم از مواضع رژیم آخوندی به عاریت گرفته شده است. این در حالی است که “موجود نامرئی” مدعی است: “در خبری که روی صفحه سایت های سازمان مجاهدین خلق منتشر شده است پاسخ سئوال گرفته شد.”
آیا آنچه “علی فرهنگ” بیان نموده خبر بوده است؟! آیا “دانشجویان ایرانی مقیم فرانسه” تفاوت “خبرنویسی”، “گزارش نویسی”، نگارش مقاله و ارائه تحلیل را نمی دانند؟!
به منظور اینکه ذهن “موجود نامرئی” از “تشویش” رهانیده شود و از خیر پاچه های “اردشیر امیر ارجمند” بگُذرد توجه ایشان را به خبر ذیل به نقل از “رجانیوز”(4) و “جوان آنلاین”(5) جلب می نماییم.
تقسیم کار مشاورین موسوی و کروبی با منافقین
“جدیدترین اخبار بدست آمده از اتحاد استراتژیک و تعریف شده مشاوران و نمایندگان تام الاختیارموسوی وکروبی با گروهک تروریستی منافقین در اروپا حکایت دارد.
به گزارش ندای انقلاب، اردشیر امیر ارجمند و مجتبی واحدی مشاوران و نمایندگان تام الاختیار سران ضد انقلاب داخلی که تشکلی تحت عنوان «شواری هماهنگی راه سبز امید» را راه‌اندازی کرده‌اند، ضمن برگزاری نشست‌های متعدد با مرکزیت گروهک تروریستی منافقین در اروپا به تعریف نقش برای تشکل های خود پرداخته‌اند.
این گزارش حاکی است در مجموعه این نشست ها طرفین ضمن اشاره به سابقه منافقین در جنگ های شهری و ترور، تصویب کرده‌اند که سازماندهی اغتشاشات و تلاش برای کشته سازی برعهده این گروهک بوده و نقش عملیات روانی و پروپاگاندا نیز برعهده شورای هماهنگی راه سبز امید باشد.
گفتنی است این اقدام در حالی صورت می گیرد که اولین پروژه مشترک این نشست در آشوب اسرائیلی ۲۵ بهمن کلید خورده بود.لازم به ذکر است گروهک تروریستی منافقین در داخل «شواری هماهنگی راه سبز امید» نیز دارای نماینده ای تام الاختیار است.” (تاکیدات از من است.)
آیا “موجود نامرئی” با توجه به این “سند” قابل استناد و غیر قابل تردید به خطای خود اذعان می نماید؟! آیا “موجود نامرئی” به “دروغ” خود مبنی بر خبر رسانی “عضو ارشد سازمان مجاهدین” اعتراف می کند؟! آیا “علی فرهنگ” همچنان “عضو ارشد سازمان مجاهدین” است؟!
و اما نکته آخر؛
“موجود نامرئی” یکبار “علی فرهنگ” را مورد لطف خود قرار داد!!! و او را به سِمت “عضو ارشد سازمان مجاهدین” منصوب نمود. با دیگر نیز به او تبریک گفت “که در مقایسه با آقای امیر ارجمند، حداقل از صراحت بیان برخوردار هستند.”، آیا او می تواند یکبار دیگر “علی فرهنگ” را مورد لطف قرار دهد و برای او و همسرش بلیط تهران- پاریس تهیه نماید؟! “علی فرهنگ” نیز متعهد می شود به محض خروج از آسمان ایران نام اصلی، عکس، تاریخ تولد، شماره شناسنامه، کد ملی، شغل و محل کار خود در ایران را در اختیار رسانه های جمعی قرار دهد “تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.”
“موجود نامرئی” اگر مسیر پاریس- اُورسورواز را نیز به نگارنده نشان دهد تا پایان عمر مدیون او خواهیم بود!!!
“واکنش قابل تأمل”!
سایت “ایران دیدبان” اما هوشمندتر از دست پروردگان خود عمل می کند. آنها به خوبی می دانند که آنچه “علی فرهنگ” نوشته است به نقل از رسانه های رژیم است لذا خود را “مضحکه” نمی کند.
سایت مربوطه اما با عصبانیت قابل درک و بدون اشاره به نام نویسنده مطلب مدعی می شود: ” در پاسخ به این انتقادات و در واقع انزجار از دعاوی بی سر و ته مجاهدین، بقایای رجوی با تقدیم دسته گل به خود به خاطر پرت و پلا گوئیهایشان از موضع جنت مکانی پا را فراتر از “انتقاد ممنوع ” گذاشته و اساساً پاسخ به این سئوالات را در شأن و جایگاه مجاهدین ندانسته و آن را نقطه قوت باند رجوی معرفی کرده اند.” (تاکیدات از من است.)
سایت مزبور پس از بیان این تحلیل “محکم” و شکفت انگیز تلاش می کند تا آن را با ذکر جملاتی از متن مقاله “چرا مجاهدین خلق انتقادات را جدی نمی گیرند؟!” مستند سازد. غافل از آنکه حماقت ذاتی ارباب جهل و جنون و جنایت، عقلانیت را از پایوران او ربوده و آنچه می گویند را به ضد خود مبدل می سازد.
سایت “ایران دیدبان” با تحریف واقعیت به سیاق امام گور به گور شده شان، موضوع مقاله “علی فرهنگ” را به “شأن و جایگاه مجاهدین” مربوط دانسته است. این در حالی است که هر عقل سلیمی متوجه می شود که موضوع مقاله “علی فرهنگ”، “شأن و جایگاه مجاهدین” نیست. موضوع مقاله از اساس بر پایه نوع و جنس انتقادات مطروحه توسط آقای “بهروز ریحانی” است. به عنوان مثال “علی فرهنگ” مدعی است که “اگر ایشان (آقای “بهروز ریحانی”) می دانستند که “دیالکتیک” چه نقشی در نظام اندیشگی مجاهدین خلق دارد و اگر می دانستند که “تأثیر متقابل” یکی از اصول “دیالکتیک” است با این میزان از شتاب زدگی، آقای “افشین علوی” را به ارائه “تحلیل وارونه” متهم نمی کردند. در پاسخ آقای “افشین علوی” تأثیر متقابل قیام ایران بر قیام تونس و مصر و بالعکس کاملاً مشهود است.”
آیا پاسخ مزبور به معنای این است که راقم این سطور “این سوالات را در شأن و جایگاه مجاهدین ندانسته…”؟! “علی فرهنگ” مدعی است در چارچوب نظام اندیشگی مجاهدین خلق، “تأثیر متقابل قیام ایران بر قیام تونس و مصر و بالعکس” امری کاملاً بدیهی است و اینکه کدام کشور اول و کدام کشور دوم آغاز کننده قیام بوده است موضوعی “فرعی” و حاشیه ای است. آیا این ادعا ارتباطی به “شأن و جایگاه مجاهدین” دارد؟
آیا اگر “علی فرهنگ” مدعی شود که انتقادات آقای “بهروز ریحانی” در رابطه با موضوع “جمهوری دموکراتیک اسلامی” نشأت گرفته از عدم شناخت ایشان از واقعیات منطقه و نگرش مجاهدین خلق در رابطه با نسبت دین و دولت است، “پا را فراتر از “انتقاد ممنوع” گذاشته و اساساً پاسخ به این سوالات را در شأن و جایگاه مجاهدین ندانسته و…”؟!
ضربه شگفت انگیز قیام 25 بهمن بر پیکر نیمه جان ارتجاع اسلامی، “سلامت روانی” مزدوران را با مخاطرات جدی مواجه ساخته است.
سایت وزارت بدنام اطلاعات پس از آنکه به خیال خام خود از آب گل آلودِ “تحریف”، ماهی “انتقاد ممنوع” صید می کند به سراغ “پرت و پلاگویی” بقایای رجوی می رود.
سایت مزبور می نویسد: سپس بقایای رجوی در مغالطه ای مطول به پرت و پلا گویی و به اصطلاح تفکیک قائل شدن بین “نقش ” و “عامل ” در توجیه دخیل بندانشان به آمریکا توسل جسته و ابلهانه کوشیده اند، نفرت عمومی مردم ایران به این وطن فروشان را توجیه کنند، واقعیتی که به زعم ریحانی و به دلیل قرار داشتن در جبهه اپوزیسیون به بی اعتمادی و کم بهاد دادن به مردم تعبیر شده است !”
در رابطه با “نفرت عمومی مردم ایران”، آنچه واضح است و تشت رسوایی آن از بام “ولایت فقیه” بر زمین “سرنگونی” افتاده است طنین شعارهای “مرگ بر دیکتاتور”، “مرگ بر خامنه ای” و “مرگ بر اصل ولایت فقیه” است. “نفرت عمومی مردم ایران” آنجا معنا می یابد که عکس های پیر کفتار جماران را به آتش می کشند و بر روی عکس “نائب امام زمان” پیاده روی می کنند. “نفرت عمومی مردم ایران” آنجا موضوعیت می یابد که پس از آنکه جنبش اعتراضی مردم ایران یک سال به کما رفت مجدداً 25 بهمن، 1 اسفند، 10 اسفند و… آفریده می شود. “نفرت عمومی مردم ایران” آنجایی است که در روزهای سه شنبه “پایین و بالا”ی رژیم به لرزه می افتد. “نفرت عمومی مردم ایران” آنجایی است که در ابتدای برپایی جنبش، این مردم بودند که صورت خود را می پوشاندند و پس از بیست ماه، اکنون گله های وحوش بسیجی صورت های خود را از ترس خشم مردم می پوشانند. “نفرت عمومی مردم ایران” آنجایی است که کلیپ های طنز سیمای آزادی به مانند نقل و نبات “بولوتوث” می شود و “نسل سوم” را به شادی زائدالوصف می رساند….. آیا تمام آنچه گفتیم “در مغالطه ای مطول به پرت و پلاگویی” می ماند؟
و اما در رابطه “با تفکیک قائل شدن بین نقش و عامل”؛
“عامل” مصدر “عمل” بر وزن “فاعل” است. “عامل” کسی است که “عمل” می کند. “عمل” در ذات خود معطوف به “تعیین تکلیف” است. به عنوان مثال وقتی می گوییم “من بر روی صندلی نشستم”، تکلیف “من” و “صندلی” تعیین شده است؛ “من” نشستم و “صندلی” اشغال شد. لذا وقتی می گوییم که پارامتر داخلی، تکلیف رژیم را تعیین می کند یعنی ضربه “تعیین کننده” و “نهایی” را عامل داخلی وارد می سازد. همانطور که در مثال “من بر روی صندلی نشستم”، “من” (= فاعل) ضربه “تعیین کننده” و “نهایی” را بر “صندلی” (= مفعول) وارد می سازد. از سوی دیگر وقتی می گوییم که پارامتر خارجی “نقش تعیین کننده” دارد یعنی این پارامتر به سوی ضربه “تعیین کننده” و “نهای” سوق نمی یابد بلکه به مثابه “نقش”، “پیام دهنده” و یا “تهییج کننده” است. به عنوان مثال فرض کنید “رئیس گفت: بفرمایید و من بر روی صندلی نشستم.” در اینجا “رئیس” نقش “پیام دهنده” و یا “تهییج کننده” را دارد. اما “من” که مرتکب عمل نشستن می شود “عامل” به شمار می آید.
آیا سایت مزبور می تواند “پرت و پلاگویی” بقایای رجوی را متناسب با آموزه های تئوریک بیان نماید و بدین ترتیب راقم این سطور را به “توبه” واداشته و رسالت “تواب سازی” خود را به انجام رساند؟!!! بدون تردید “جمعی از پژوهشگران” موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی می توانند “ایران دیدبان” را در این امر خطیر یاری برسانند!

پی نوشت:
(1) www.pezhvakeiran.com/page1.php?id=30840
(2) http://www.pezhvakeiran.com/page/page1.php?id=30594
(3) http://www.ariairan.com/fa/?mod=view&id=11295
(4) http://www.rajanews.com/detail.asp?id=80500

(5) http://www.javanonliner.ir/Nsite/fullstory/?id=345710

Alii_farhang@yahoo.com
17/ اسفند/1389