خانه / تحریمها و سرنگونی / “نبرد آلترناتیوها” در ایستگاه “جنایت”!!! – علی فرهنگ

“نبرد آلترناتیوها” در ایستگاه “جنایت”!!! – علی فرهنگ

رضا هفت برادرانتقدیم به “بُغض”ی که نه اشک شد، نه فرو خورده؛
ماند…
تا در “نبرد آخرین”، سیلاب شود.
به “رضا هفت برادران”

یکبار دیگر گرگ های در لباس میش، پوستین دریدند و زوزه ها کشیدند و با جفتک پرانی و “عریضه نویسی” به درگاه “شیطان بزرگ” به مثابه “انفجار نور”، ابوالعجایب خلق کردند!
این بار اما “گرگ ها” دو قلو نیستند، “گله وار” هجوم آورده اند.
بی تردید “چرایی” و “علت العلل” هجوم “گله وار” گرگ های در لباس میش از “پدیده” های قابل تأمل و عبرت آموز عرصه سیاست ایران است.
آنچه در این نوشتار تقدیم می گردد به اجمال به این “پدیده” نظر می افکند.
سال 1390 با انتشار مقاله دوقلوهای متعفن سبز، تحت عنوان “خارج کردن مجاهدین خلق از لیست سازمانهای تروریستی بلائی برای جنبش سبز” به مثابه یک “شاخص” آغاز گردید. راقم این سطور در تحلیل و بررسی مقاله مزبور با نگارش مقاله ای با عنوان “نبرد آلترناتیوها در نقطه صفر مرزی!” مدعی شده بود “در شرایطی که طرح سابقاً “خشن” و خونین “خاورمیانه بزرگ” با درایت و رویکرد “عقلایی”! جناح “کبوترها” به صورت آمیزه ای از “مسالمت” و “خشونت”! در جریان است، انتشار مقاله “خارج کردن مجاهدین خلق از لیست سازمانهای تروریستی بلائی برای جنبش سبز” در سایت مرجع “جرس”، به قلم عضو ارشد “اتاق فکر” جنبش سبز و همچنین یکی از همکاران شناخته شده “نایاک”، گویای آشکارسازی(و نه آغاز) “نبرد آلترناتیوها” در نقطه “صفر مرزی” و در چارچوب تعادل قوا مابین جنبش اصلاح طلب “سبز” و جنبش سرنگونی طلب “سرخ” است.”(1)
در همان مقاله به این مورد اشاره داشته ایم که ” انتشار “سه گانه” و “هم زمان” مقاله فوق {مقاله دوقلوهای متعفن سبز}، مقاله “باربارا اسلاوین” در “ای- پی نیوز” و تحلیل “مرکز پیشرفت آمریکا” که با شاخص “هشدار” مبنی بر “تنظیم رابطه” نوین “ایالات متحده آمریکا” با “سازمان مجاهدین خلق ایران” در کادر پیام نوروزی “باراک اوباما” قابل ارزیابی است، مشخص می نماید که سال 1390 در سپهر “سیاست ایران” با آشکار سازی “نبرد آلترناتیوها” آغاز شده است.
بیفزاییم که مقالات مذکور با توجه به نسبت نویسندگان آن ها با محافل “غول ها” در عرصه “بین الملل” آشکار می سازد که “کاسه ای زیر نیم کاسه است”. به بیان دیگر مقالات فوق “واکنش”ی است به “کنش” قابل پیش بینی “شیطان بزرگ” در مواجهه با “ام القرا”ی جهان اسلام در سال 1390.”(2)
در فروردین سال 1390، چندی پس از انتشار مقاله دوقلوهای متعفن سبز، کاسه ای از زیر نیم کاسه بیرون جَست و “19 فروردین” به وقوع پیوست.(3) سکوت معنادار متولیان جنبش کذایی سبز در قبال این جنایت آشکار نیز اثبات نمود که در “بینش، روش و منش” آن ها “حقوق بشر، شله زرد نذری است” و دیگر هیچ! فی الواقع هیچ!
از انتشار مقاله دوقلوهای متعفن سبز چندین ماه می گذرد. در این چندین ماه، تعادل قوا در منطقه و در چارچوب طرح “خاورمیانه بزرگ” با یک “واقعیت” غیر مطلوب مواجه بوده است؛ حضور تعیین کننده عنصر مسلحانه در صحنه، در “لیبی” و در “سوریه”.
این مهم به مثابه “پتک هوشیاری” آشکار می سازد که در مواجهه با “اراده سرکوب” یک حاکمیت “ایدئولوژیک”، مبارزه “مسالمت آمیز” بی تردید به مبارزه “قهر آمیز” ارتقا می یابد زیرا ” انتخاب شیوه های مبارزه، امری اراده گرایانه نیست ، بلکه بر اساس خصلت و عملکرد قدرت حاکم، بر اساس شرایط و مناسبا ت سیاسی- اجتماعی – فرهنگی جامعه، و بر اساس امکانات و توانائی های نیروهای اجتماعی و تحت ستم، مشخص و تعیین میشوند.”
این “پتک هوشیاری” تا آنجا به “هدف” اصابت کرده است که حتی “حسن ماسالی” نیز پس از سال ها، خوشبختانه، در “یک گام به پس، دو گام به پیش” به “ضرورت مبارزه مسلحانه” اشراف مجدد یافته است!
از این رو به باور راقم این سطور اگر(4) “مقاله خارج کردن مجاهدین خلق از لیست سازمانهای تروریستی بلائی برای جنبش سبز” در قالب ایجاب “انقلاب مخملی” با همراهی “استکبار جهانی” قابل ارزیابی است که هست، بسیج و هجوم گله وار کارشناسان ایرانی و آمریکایی به منظور جلوگیری از خروج نام “مجاهدین خلق ایران” از لیست تروریستی همان “استکبار جهانی” در قالب سلب “حق حیات” بخش سازمانیافته و قاطع “جنبش سرخ” مد نظر قرار می گیرد.
دقیقاً در این نقطه تعیین کننده است که “نبرد آلترناتیوها” از نقطه “صفر مرزی” عبور می کند و در ایستگاه “جنایت” متوقف می شود.
اخبار موثق و گزارشات متعدد از لیبی حکایت از آن دارد که رزمندگان “ارتش آزادیبخش ملی لیبی” وارد پایتخت شده اند و کنترل بخش های وسیعی از “طرابلس” را در اختیار دارند. “سیف الاسلام قذافی” و یکی دیگر از فرزندان “معمر قذافی” نیز توسط “رزمندگان” دستگیر شده اند. در سوریه نیز مدت ها است که مبارزه “قهرآمیز” با حکومت ایدئولوژیک “بشار اسد” که “اراده سرکوب” خود را آشکارا به اثبات رسانده آغاز به به بالیدن کرده است.
بی تردید این “واقعیت” غیر قابل انکار و صد البته غیر مطلوب در سپهر طرح “خاورمیانه بزرگ” و مهم تر از آن موفقیت قریب الوقوع آن مشخصاً در “لیبی”، بازنگری در “نوع” و “شکل” اجرای “عملیات” معطوف به این طرح، در مواجهه با کشورهای “هدف” را در پی خواهد داشت. بی دلیل نیست که “مجاهدین خلق ایران” تحولات مربوط به “لیبی”(به ویژه پیش روی رزمندگان “ارتش آزادیبخش ملی لیبی”) و “سوریه” را با “شور و شوق” بازتاب می دهند.
با توجه به این “واقعیت” غیر مطلوب، “راه حل سوم” در چشم انداز است.
از این منظر، امکان تحقق این “چشم انداز”، جناح غالب و مغلوب “جمهوری اسلامی؛ نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر” را به یک اتحاد “استراتژیک” رهسپار می سازد. هر دو جناح در این اتحاد “استراتژیک”، اما
در “بیم و امید”، “بقاء” خود را جست و جو می کنند.
جناح “غالب” رژیم آخوندی که متناسب با جنگ “قدرت” در درون و مهم تر از آن تحولات منطقه خاورمیانه و به ویژه “سوریه” در سطح بین المللی، “ناقوس مرگ” خود را به نظاره نشسته است و کاملاً آگاه است که گشوده شدن گره “سیاسی” لیست تروریستی و به طبع آن ارتقاء قدرت مانور “دشمن قسم خورده” به “آلترناتیو بالقوه”، این “ناقوس مرگ” را پر طنین تر به صدا در می آورد “لابی” بی آبرو و مشمئز کننده خود را وسیعاً به صحنه آورده است.
جناح “مغلوب” و “مُعذب” رژیم آخوندی نیز با هراس قابل درک به گشوده شدن گره “سیاسی” لیست تروریستی، جذب بدنه “رادیکال” جنبش سبز در جنبش سرخ، ارتقاء “رقیب سیاسی”! به “آلترناتیو بالقوه” و فی الواقع به “بقاء” و “عدم بقاء” خود می اندیشد و می نگرد.
در این راستا اتحاد “استراتژیک” فوق شفافیت مضاعف می یابد.
“مجاهدین خلق ایران” در این میان اما یک برگ “بَرنده” و “بُرنده” در اختیار دارند؛ “جنگ صد برابر”! همان “بیا بیا” گفتن های “لجوجانه” و بی دنده و ترمز!!!
آنچه در پیام سمبل جنبش سرافراز سرخ(مجاهد شهید “صبا هفت برادران”) به فشرده ترین اما عیان ترین شکل ممکن نمود یافت؛ “تا آخرش ایستاده ایم”!!!
همین پیام خونین است که طرح “آمریکا”یی را در نطفه ساقط نمود و سفیر نابخرد و “ریاکار” شیطان بزرگ را “بور” و “آواره” ساخت.
همین پیام خونین است که “هوارد دین” ها و “جان بلتون”ها (از دو طیف سیاسی متفاوت در ایالات متحده آمریکا) را به مثابه “قمار باز” بر سر “عقل” آورده است و به “رئال پلتیک” واداشته است!
همین پیام خونین است که جرثومه هایی چون “تریتا پارسی”ها، “محسن کدیور”ها، “رامین جهانبگلو”ها، “اروند آبراهامیان”ها و … را به ایستگاه بدون بازگشت “جنایت” رساند و متوقف نمود.
بی تردید در بازی “غول”ها، “جان سخت”ها می مانند. در این بازی، “نرم تن”ها به قول “سردار کبیر”، نیروهای میرا هستند؛ بلعیده می شوند، هضم می شوند، حذف می شوند!
نکته جالب اما آنجا است که از “کنش” و “واکنش” اضداد “مجاهدین خلق ایران” می توان به چرایی “کله شقی”ها! و مهم تر از آن “خود بزرگ بینی”ها!، “خود محوربینی”ها! و “خود مرکزبینی”های آن ها اشراف یافت.
بیانیه رذیلانه کارشناسان “ایرانی – امریکایی” و مواضع اخیر لجن نامه “کلمه” یک بار دیگر به اثبات رساند که “خط امام” با تمام اصلاحات “ژنتیک” خود، همچون امام دجال شان، همچنان بر طبل “جنایت علیه بشریت” می کوبد.
“خط امام” به صفت جنبش کذایی سبز، شمشیرها را از روی بسته است، مدت ها است که آن ها شمشیرها را از “نیام” بیرون آورده اند. از این پس تهاجم “حداکثر” به تعفن سبز از “حداکثر” مشروعیت برخوردار است.
“بنگر که از کجا به کجا می رسانیم اش”!!!
*********************
پیش می رود
پیشانی برافراشته،
شال گردن سرخش، در اهتراز
پیش می رود
پیش می رود قدم به قدم
پیش می رود، آهسته، آهسته.
پیش می رود

با چشمانی چون دو تیغ آخته بر صورت
به سوی دشمن پیش می رود
می رود قدم به قدم
می رود آهسته آهسته
پیش می رود(5)

پی نوشت
(1) www.pezhvakeiran.com/page1.php?id=31568
(2) همان
(3) www.pezhvakeiran.com/pfiles/ettelaeih.pdf
(4) بی تردید این “اگر” برای “اپورتونیست های چپ نما” که سابقه تاریخی شان به رذالت و بی شرمی “پرچمدار” می رسد و از فرط “بیماری کودکانه چپ روی” به بروز زودرس “راست ارتجاعی” یاری رساندند قابل درک و “تمییز” نخواهد بود.
(5) حکمت، ناظم، “سرود نوشندگان آفتاب”، مترجم: ایرج نوبخت، نشر مینا، تهران- 1381، ص 69.
********************
بعد التحریر؛
دیکتاتور لیبی به “زباله دان تاریخ” پیوست.
31/ مرداد/ 1390