نویسنده, عطا محامدتبریزی
روزنامهنگار و پژوهشگر علوم سیاسی
بعد از پیروزی چندباره رجب طیب اردوغان در انتخابات ترکیه، او نام یکی از چهرههای مرموز این کشور را برای وزارت خارجه معرفی کرد: هاکان فیدان که سابقهای طولانی در فعالیتهای امنیتی دارد و به ارتباط با جمهوری اسلامی ایران متهم است.
هاکان فیدان تا امروز همواره در پس پرده سیاست کشورش قرار داشته و شهروندان ترکیه هرگز صدای او را نشنیده بودند.
ضمن اینکه حرف و حدیثها درباره فیدان بسیار است. برخی او را «عاشق ایران» و «شیفته قاسم سلیمانی» میخوانند و حتی عدهای نیز او را به همکاری با وزارت اطلاعات ایران متهم کردهاند؛ اتهاماتی که از سوی هواداران دولت ترکیه بیاساس خوانده شدهاند. آنها میگویند که این اتهامات با هدف «تخریب» او رواج داده شدهاند.
نمونه زیادی در تاریخ کشورهای مختلف نداریم که رئیس سازمان اطلاعات یک کشور، به مقام وزارت امور خارجه برسد. اما اردوغان تصمیم گرفت برای آخرین پنج سال ریاست جمهوریاش، هاکان فیدان را با ۱۳ سال کار در بالاترین ردههای سازمان اطلاعات ترکیه (میت)، به مسند وزارت امور خارجه ترکیه بنشاند.
در عین حال برخی از روزنامهنگاران نزدیک به دولت در آنکارا میگویند در سالهای اخیر، وزارت خارجه هیچ بیانیه یا تصمیم مهمی را بدون اطلاع شخص فیدان منتشر یا اعلام نکرده است.
او در رساله فوق لیسانسش، جسورانه از سازمان اطلاعات ترکیه به دلیل اینکه تنها به مسائل داخلی میپردازد و دخالت و حتی نظری در مورد مسائل خارجی ندارد، انتقاد کرده بود. او با آمدنش به راس سازمان اطلاعات ترکیه این تز خود را عملی کرد.
بعد از اینکه نام هاکان فیدان به عنوان نامزد وزارت خارجه مطرح شد، او ظرف چند ساعت، برای اولین بار با یک حساب رسمی وارد فضای توییتر شد و گفت در درون ساختار قدیم دستگاه خارجی به دنبال گسترش «سیاست ملی» خواهد بود.
فیدان و برنامه هستهای ایران
مذاکراتی که هاکان فیدان به نمایندگی از ترکیه در آن مشارکت داشت، به دیدار روسای جمهوری سه کشور ایران و ترکیه و برزیل و امضای یک «توافق هستهای» ختم شد
مذاکراتی که هاکان فیدان به نمایندگی از ترکیه در آن مشارکت داشت، به دیدار روسای جمهوری سه کشور ایران و ترکیه و برزیل و امضای یک «توافق هستهای» ختم شد
یکی از سوابق مهم هاکان فیدان در عرصه سیاست خارجی است که او در سال ۲۰۱۰ در مذاکرات هستهای ایران که بین تهران، آنکارا و برازیلیا در جریان بود، نماینده آنکارا در این گفتگوها بود. او در آن زمان، مشاور رجب طیب اردوغان بود که به عنوان نخستوزیر، اداره کشور را در دست داشت.
در آن زمان ترکیه تصمیم گرفت که در مناقشه هستهای ایران با قدرتهای غربی، نقشی فعال بر عهده بگیرد و با ترتیب دادن نشستی در آنکارا و دعوت از برزیل به عنوان یکی دیگر از کشورهای مستقل از بلوک غرب، مذاکراتی انجام شد که در نهایت به سفر رجب طیب اردوغان و همتای برزیلیاش لولا داسیلوا به تهران انجامید.
در این سفر، روسای جمهور ترکیه و برزیل، در کنار محمود احمدینژاد، رئیسجمهوری وقت ایران، با هم دست دادند و یک «توافق هستهای» امضا کردند. در آن توافق ایران پذیرفت که هزار و۲۰۰ کیلوگرم از اورانیوم غنیشده با درصد پایین خود را به ترکیه منتقل کند.
آنکارا این توافق را با تبلیغات گسترده جشن گرفت تا بتواند مساله هستهای را در مسیر حل و فصل نهایی تصویر کند و در عین حال با برعهده گرفتن نقشی مرکزی در این مذاکرات، موقعیت بینالمللی خود را چه در سطح منطقهای و چه جهانی ارتقا دهد.
اما این ابتکار عمل دیپلماتیک آنکارا که به رهبری هاکان فیدان پیش برده شده بود، از سوی قدرتهای غربی جدی گرفته نشد. حتی به گفته محمد جواد ظریف، چین و روسیه هم از این میانجیگری ترکیه ناخوشنود بودند.
دو ماه بعد از این توافق، قطعنامه چهارم شورای امنیت علیه ایران امضا شد و روشن شد که تلاشهای ترکیه برای حل مساله هستهای ایران به نتیجه نرسیده است. از آنجا ترکیه و برزیل هم خود را از این جدال دیپلماتیک کنار کشیدند.
فیدان و قاسم سلیمانی
.
آمبرین زامان روزنامهنگار ترک در مصاحبهای که سال ۲۰۲۲ با لاهوت طالبانی یکی از معاونین سازمان اطلاعات منطقه کردستان عراق انجام داده و در المانیتور منتشر شده است، از طالبانی میپرسد: «به نظر شما آیا فیدان میتواند قاسم سلیمانی جدیدی در منطقه باشد؟» طالبانی میگوید: «فیدان در منطقه بسیار تاثیرگذار است و در این راه حرکت میکند، ضمن اینکه فیدان دوستی خوبی با قاسم سلیمانی داشت و به او علاقهمند بود.»
به گفته طالبانی، فیدان به او گفته بود که اگر سلیمانی آموزش بهتری در زندگیاش دیده بود، میتوانست در ایران رهبری کند.
علاقه هاکان فیدان به ایران و برخی از چهرههای ایرانی مسئله جدیدی نیست. او حتی مدتها در برخی رسانههای ترکیه متهم بود به این که عامل جمهوری اسلامی ایران است؛ مسئلهای که آمبرین زامان در یک یادداشت دیگر در روزنامه «طاراف» در سال ۲۰۱۴ به صراحت رد کرده بود.
او در آن یادداشت نوشت که طرفداران فتحالله گولن این «وصله» را به فیدان چسباندند تا او را بدنام کنند.
او نوشته بود: «اگر هاکان فیدان عامل ایران است، چگونه است که او یکی از معماران اصلی سیاست سوریهِ ترکیه است؛ سیاستی که ایران و ترکیه را به هم دشمن کرده؟ علاوه بر این، آیا آمریکا سالها به حرفهای هاکان فیدان گوش نداد؟ اگر او واقعا یک جاسوس ایرانی است، چرا اوباما او را به آن شام بسیار ویژه که سال گذشته در کاخ سفید برپا شده بود به همراه اردوغان دعوت کرد و رئیس سیا نیز در آن حضور داشت؟ اگر ایدئولوژی ملاک باشد، تنها میتوان گفت که فیدان دشمن اسرائیل است.»
بخشی از پاسخ آمبرین زامان به مطالبی باز میگردد که در سال ۲۰۱۳ روزنامه وال استریت ژورنال نوشته بود. این روزنامه در گزارشی به سیاست ترکیه در قبال سوریه و عدم توافق آن با آمریکا در زمینه کمک به «تروریستهای القاعده» در سوریه پرداخته بود. در این گزارش ادعا شده بود که هاکان فیدان اطلاعات محرمانهای در مورد آمریکا و اسرائیل درباره ایران را با مقامات تهران در میان گذاشته است.
اندکی بعد مقاله دیگری به قلم دیوید ایگناتیوس ستون نویس روزنامه واشنگتن پست در همین رابطه منتشر شد که ادعا میکرد رئیس سازمان اطلاعات ترکیه، برخی از دادههای محرمانهای را که آمریکاییها و اسرائیلیها با او در میان گذاشته بودند، به ایران داده است. البته ایگناتیوس نوشته بود که اینها اتفاقها حوالی سال ۲۰۱۱ بود.
هیچ کدام این اتهامات از سطح رسانهها فراتر نرفت و هرگز به شکل جدی اثبات نشدند.
فیدان و آینده احتمالی خاورمیانه
.
اگرچه برای نزدیکی فیدان و ایران، مستنداتی علنی وجود ندارد، اما در مقابل درباره همکاریهای سازمان امنیتی ترکیه با اسرائیل، علیه جمهوری اسلامی ایران، وضعیت کاملا برعکس است. میت در دوران ریاست هاکان فیدان، در همکاری تناتنگ با اسرائیل، چندین بار مدعی شد که نقشههای ماموران ایرانی را که قرار بود علیه اسرائیلیها انجام شود، خنثی کرده است.
مثلا در ژوئن ۲۰۲۲ شش ایرانی در ترکیه به اتهام برنامه ریزی برای ترور شهروندان اسرائیلی در استانبول دستگیر شد. یا در سال ۲۰۲۱ سازمان اطلاعات و پلیس ترکیه در استان وان دو نفر را به اتهام «جاسوسی برای ایران» و برنامهریزی برای « ربودن یک مقام پیشین نظامی ایران» دستگیر کردند.
همزمان ترکیه در همین دوران چندین عملیت نیز علیه موساد انجام داد.
با این اوصاف گفتن اینکه هاکان فیدان در وزارت خارجه، رویکردی کاملا در حمایت از ایران یا در حمایت از اسرائیل یپش خواهد گرفت، احتمالا یک پیشبینی دقیق نخواهد بود. یا دستکم با قاطعیت میتوان گفت که برای رسیدن به چنین نتیجهای، مستندات کافی وجود ندارد.
اما در عین حال میتوان گفت ترکیه و ایران در دوران فیدان روابط نزدیکتری با یکدیگر برقرار خواهند کرد. سیگنالهای اولیه آن نیز را میتوان در گفتگوهایی که وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران با فیدان، پس از نشستن او بر صندلی وزارت خارجه ترکیه رد و بدل کرده جستجو کرد. این دو بر تعمیق روابط تاکید کرده بودند.
این نزدیکی ممکن است در سوریه نیز به نتایجی که هر دو طرف بیصبرانه به دنبالش هستند ختم شود. گفته میشود هاکان فیکان شخصا در این سالها توانسته است ارتباطات خوبی با نیروهای موجود در سوریه به دست آورد.
حتی برخی در ترکیه او را چهرهای میدانند که روابط معقولی با دولت اسد دارد. آنها برای مدعای خود نشستهای چهارجانبه ترکیه، ایران، سوریه و روسیه در مسکو را دلیل میآورند؛ نشستهایی که یکی از اهداف آن پایان دادن به جنگ داخلی سوریه و در عین حال پیدا کردن راهی برای بازگرداندن پنهاهندگان سوری مقیم ترکیه به کشور خود است. علاوه بر این فیدان بخشی از هیئت تصمیمگیری در عملیاتهای سهگانه ترکیه به شمال سوریه هم بوده است. او همچنین یکی از مسئولین اجرایی فرایند بازگشت سوریها به سوریه است.
این همه سوای نفوذی است که او در شمال عراق دارد.
در نهایت هاکان فیدان به تنهایی نمیتواند گرههای چندوجهی و پیچیده خاورمیانه را باز کند، اما حضور او در مقام وزیر خارجه به انتظار دامن زده است که دورانی جدید در سیاست خارجی ترکیه شکل بگیرد؛ دورانی که در آن آنکارا در ادامه تلاشهای چند سال اخیرش برای افزایش نقش و موقعیت خود در منطقه، به استراتژیهایی پویاتر و در عین حال جدید روی بیاورد.