یک روز پیش از نخستین سالگرد کشته شدن مهسا امینی و آغاز جنبش “زن، زندگی، آزادی”، روزنامه لوموند همانند اغلب جراید فرانسه مطالبی را به این دو رویداد بزرگ تاریخی ایران معاصر اختصاص داده است. روزنامه لوموند با اختصاص دادن سرمقالۀ امروز (جمعه ۲۴ شهریور) خود به این دو رویداد، رژیم ایران را “در مسیر ورشکستگی” توصیف کرده است.
مهسا امینی در ۲۲ شهریور سال ۱۴۰۱ از سوی گشت ارشاد در تهران بازداشت شد و در ۲۵ شهریور همین سال بر اثر شدت جراحات ناشی از ضربات وارده در بیمارستان کسری در پایتخت ایران جان داد.
در لوموند همچنین غزل گلشیری مطلب مفصلی به همین مناسبت منتشر کرده که در آن توضیح میدهد چگونه برغم سرکوب بیرحمانۀ این جنبش توسط جمهوری اسلامی، مقاومت مردمی، به ویژه مقاومت زنان و حمایت مردان از آن، آرام و با شکیبایی برای استقرار یک زندگی بدون سازش و تسلیم، بدون ریا و سکیزوفرنی، ادامه دارد.
غزل گلشیری نوشته است : بعد از یک سال مقاومت، مردم ایران احساس میکنند که با مرگ محزون مهسا امینی گسستی در جامعۀ ایران صورت گرفته است. رهبران جمهوری اسلامی سالگرد مرگ مهسا را بسیار جدّی گرفتهاند به این معنا که از هفتهها پیش قدرت مرکزی تمام امکانات خود را به کار گرفته تا از موج جدید اعتراضها جلوگیری کند. حکومت از نو به دستگیریهای گستردۀ فعالان و زندانیان سیاسی و همچنین خانوادههای قربانیان سرکوب روی آورده است. ساکنان تهران از تکثیر ایستهای بازرسی و قطع و کُند شدن سرعت اینترنت به ستوه آمدهاند. به گفتۀ یکی از ساکنان زاهدان، فضای این شهر به دلیل برگزاری منظم تظاهراتهای اعتراضی پس از مراسم نماز جمعه، کاملاً پلیسی شده است.
افزون بر این، یک جامعهشناس مقیم تهران که نخواسته نامش فاش شود به خبرنگار لوموند گفته است که برغم همۀ تدابیر امنیتی رژیم، مقاومت مردم با شکیبایی ادامه دارد. به گفته وی، برای اولین بار پس از تأسیس جمهوری اسلامی مسئلۀ حجاب و تبعیضهای جنسیتی علیه زنان به نماد همۀ بیعدالتیهای جمهوری اسلامی علیه مردم ایران تبدیل شده است. مطالبات تمام گروهها، سندیکاها، اقلیتهای دینی و قومی، کلیه طبقات اجتماعی و اقتصادی در سراسر کشور پژواک خود را در این جنبش زنان مییابند.
گلشیری در جای دیگری از مقالهاش توضیح داده که دامنۀ مقاومت زنان علیه حجاب اجباری تا شهرهای مذهبی نظیر قم و مشهد توسعه یافته و شامل همۀ نسلها از نوجوان و جوان گرفته تا زنان سالمند میشود.
در شهرهای کوچک و سنتی زنان بدون حجاب امروز از احترام بیشتری از سوی مردم به ویژه مردان برخوردار هستند. در این مقاومت عمومی علیه حجاب اجباری زنان و مردان ایران احساس یگانگی و آزادی و رهایی از اجبارها و هنجارهای تحمیلی حکومت میکنند. هیچکس حتا کسبهای که به دلیل بیاعتنایی به حجاب اجباری ناگزیر از تعطیل کردن کسب و کار خود شده دیگر حاضر نیست حتا به بهای فقر بیشتر از این احساس آزادی چشم پوشی کند. بسیاری حتا از مشاغل دولتی خود استعفاء میکنند تا مجبور نباشند دورویی و ریا و هنجارهای تحمیلی حکومت را بیش از این تحمل و رعایت کنند. زنان و مردان ایرانی همگی میکوشند بدون ترس و نگرانی زندگی کنند.
به نوشتۀ لوموند جنبش “زن، زندگی، آزادی” در حال فروشکستن همۀ دیوارها از جمله دیوار ترس است. این جنبش به گفتۀ یک زن جوان ساکن تهران در حال از میان برداشتن مرز میان زندگی خصوصی و زندگی عمومی است. و از میان رفتن این مرز هر روز بر شهامت زنان و مردان و قدرت و ایستادگی آنها میافزاید. در این واقعیت جدید همبستگی مردان با زنان نقش کلیدی دارد. همه احساس میکنند که پایههای قدرت مطلق دیکتاتور در حال لرزیدن است.
در حیطۀ سینما نیز که بسیار هم وابسته به رژیم اسلامی است، زیرا سپاه پاسداران به تولیدکنندۀ بزرگ فیلم در کشور تبدیل شده، زندگی بدون سازش و ترس بسیار ملموس شده است. بسیاری از بازیگران زن دیگر حاضر نیستند در فیلمهایی بازی کنند که در آن ناچارند روسری سر کنند، آنهم بعد از این همه جنایت و بیرحمی حکومت علیه جوانان و نوجوانان. یکی از همین هنرپیشهها به لوموند گفته است : “نوجوانان به ما آموختند تا کجا پذیرش احکام و تحمیلات حکومت در زمینۀ پوشش مضحک است. مقاومت علیه اجبار با مقاومت علیه حجاب آغاز میشود.”
زن جوان دیگری به لوموند گفته است که “اکنون تورم به سرکوب حکومت اضافه شده است. مردم روز به روز در حال فقیرتر شدن هستند. اما همۀ ما اطمینان داریم که مسیر دموکراسی با خیابان آغاز می شود. نه امروز بلکه در آیندهای نزدیک.”
لوموند همچنین در سرمقاله اش با عنوان “جمهوری اسلامی در مسیر ورشکستگی” نوشته است که خشونت مهارگسیختۀ رژیم اسلامی برای خاموش کردن آتش اعتراضهای یک سال گذشته تنها شکاف میان حکومت و مردم را تشدید کرده است. زیرا مردم حاضر نیستند خشونتها و بی رحمیهای حکومت را علیه جوانان و نوجوانان فراموش کنند. سرمقاله نویس لوموند سپس افزوده است که پس از تقلب انتخاباتی سال ۱۳۸۴ روی کردن رئیسی در شبه انتخابات سال ۱۴۰۰ برای همیشه فکر جمهوری در نظام اسلامی را به خاک سپرد. رژیم اسلامی دیگر حتا اصلاح طلبان درون حکومت را هم تحمل نمیکند و “اسلامیت” آن از خلال مقاومت جاری علیه حجاب در حال فروپاشیدن است، آنهم در زمانی که رقیب جمهوری اسلامی در منطقه، عربستان سعودی، آیندۀ وهابیت را به یک نوسازی مقتدر گره زده است.