انسانگرایی اکثریت ملت ایران باعث شده نسبت به کشتهشدگان فلسطینی و اسرائیلی غمگین باشند!
امید فراغت”روزنامهنگار”
ایرانیان نیز از قاعده جهانشمول انسانگرایی، دنیای امروز پیروی میکنند، بر همین اساس انسانیت را بهترین دین میدانند.
بعد از حمله حماس و انتشار تصاویر و فیلمهایی که از تحقیر کودکان، دختران و پسران، زنان و مردان و سالخوردگان زن و مرد اسرائیلی به جامعه جهانی نشر و انتشار پیدا کرد، تمام تصورات پیشین، از مسلمانان فلسطینی حماس بههم ریخت.
اگر تا قبل از حمله حماس به اسرائیل، تصورات و تصویرها با ادبیاتی مثل مظلومکُشی اسرائیلیها، همراه بود. به یکباره ذهنیت مظلومیت فلسطینیها، دچار تغییر و تبدیل شد!
چرا که خرد عمومی جامعه جهانی، انسانکشی با هر نوع نگرش و دین و آئینی را محکوم میکند.
دنیای امروز، دنیای پذیرش عقاید مختلف است.
اینکه پیروان عقیده و مذهبی، مرگِ پیروان عقیده و مذهبی دیگر را جایز بداند، مورد پذیرش بشر امروز نیست.
آیا حکمرانان درگیرِ این جنگ و مخاصمه متوجه هستند، که انسانهای بیگناهِ هر دو طرف جنگ، کشته میشوند؟
آیا در قبال کشتهشدگان، مسئولیتی برای خود، احساس نمیکنند؟
متاسفانه گاه در فضای شور و هیجان، عوام و خواصِ درگیر چنین جنگهایی، یادشان میرود که اگر انسان نبود، هیچ عقیده و دین و آئینی تولید نمیشد!
بر همین اساس عقیدهای که تابع انسان است را جابجا کرده و انسان را تابعی از عقیده به حساب میآورند.
قاعدتا در چنین فضایی که انسان و انسانیت تابعی از موضوعات ذهنی دیگر میشود، هر کشتاری توجیه میشود.
برای مثال مجری تلویزیون جمهوریاسلامی، کشتهشدگان اسرائیلی را سگان به حساب میآورد!
آیا انسان آزاده و فکوری در این دنیا وجود دارد، چنین افرادی را در دایره انسانیت به حساب آورند؟
بارها شنیده و دیدهایم، اگر حیوانی، مدتی با انسان همزیستی کند، اگر اتفاقی برای آن حیوان بیفتد، به دلیل همزیستی عادتگونه، روانِ آدمی افسرده و پریشان و غمگین خواهد شد.
پس مگر میشود نسبت به کشته شدنِ انسانهایی با هر عقیده و مذهبِ متفاوت، اینگونه ابراز شور و شعف و خوشحالی کرد؟
یادمان نرود در همین جنگ ایران و عراق، برخی از خلبانان زبده عراقی، مذهب شیعه داشتند و این به اصطلاح شیعهکشی میتواند خط بطلانی بر جنگ عقیدهها باشد، چرا که این عقیدهها نیستند که با هم میجنگند!
بلکه انسانها هستند که به بهانه عقیده و …برای منافعشان که اعم آن قدرت و ثروت است، میجنگند!
حرف پایانی اینکه قدرتمندان انسانهای بدی نیستند، اما اگر نیمه تاریک وجودشان را رام نکرده باشند، در دو نقطه، بد و البته زشت میشوند.
نخست در فضای کسب قدرت و دوم در فضای ترس از دست دادنِ قدرت، که دلیل آن نیز فقط در ذات تربیت نشده بشریشان پنهان است.
بنابراین اقدام و عملهای جنون آمیز انجام میدهند و بعد آن را با توجیهات بیرون از ذاتشان، مثل عقیده، دیدگاه، مکتب و از این دست اصطلاحات توجیه میکنند!