سخن سر دبیر
برای درج مطلب راجع به چنین افرادی ما باید صفحه جدیدی در سایت باز کنیم با عنوان خائنین بالفطره
این خانم قبل از دستگیری در همین رسانه های فرانسوی ظاهر می شد و ادعا میکرد حجاب اجباری در ایران وجود ندارد و زنان به اختیار و میل خودشان حجاب را انتخاب میکنند او با همین وقاحتی که امروز شکنجه را انکار میکند قبل از دستگیری از تمامیت رژیم دفاع میکرد ، در اصل هیچکدام از دو تابعیتی ها زندانی نیستند از جیسون رضائیان تا سیامک نمازی از نازنین زاغری تا فریبا عادلخواه همه طعمه های خائنی هستند که منافع کلان مردم ایران را بخاطر منافع شخصی شان بخطر انداخته اند ،این افراد قبل از عزیمت به ایران , در حین گروگان بودن و بعد از آزادیشان همواره حافظ منافع جمهوری اسلامی بوده و هستند. نکته قابل توجه این است که شرایط زندانی بودن این افراد با سایر زندانیان بسیار متفاوت است و از آزادی عمل ویژه ای برخوردارند بعنوان مثال جیسون رضائیان در تمام مدتی که در زندان و مرخصی بود هر زمان اراده میکرد با وکیلش تماس میگرفت ،نازنین زاغری بخشی از زندانش را در مرخصی بود اینها حتی یک سیلی هم از رژیم نخورده اند چون قرار بود با اینها در سطح هتل بر خورد شودسیامک نمازی از داخل زندان اوین به بعضی از دوستانش در آمریکا که جزو تحلیلگران تلویزیون ایران اینتر نشنال هستند به کاخ سفید فشار میآورد که زودتر پولهای بلوکه شده ایران را آزاد کنند تا ایشان زودتر به امریکا برگردد جان کلام اینکه دو تابعیتی ها نوع خاصی از مزدوران رژیم هستند که در هر وضعیتی چاکری خود را به رژیم اعلام میکنند ،
سر دبیر
زنان در ایران شکنجه نمی شوند: رضا اکوانیان
فریباعادلخواه در گفتوگو با خبرگزاری فرانسه گفته «در بازجوییهایم در ایران هرگز مورد ضرب و جرح قرار نگرفتم، ضرب و جرح زندانیان غالباً برای مردان اتفاق میافتد اما هرگز نشنیدم که چنین اتفاقی برای زندانیان زن بیفتد.» خانم عادلخواه، شاید شما به عنوان یک پژوهشگر ایرانی-فرانسوی مورد احترام بازجوهایتان قرار گرفتهاید اما چرا میگویید هرگز نشنیدهاید زندانیان زن ضربوشتم و شکنجه شوند؟ آیا از آنچه بر همبندیهای سابقتان در دوران بازجویی رفته و آنچه بر دیگر زندانیان زن رفته و از زبان آنها شنیدید، آگاه بودید و اینچنین حقیقت را کتمان میکنید؟ میخواهید چند نمونه را برایتان یادآوری کنم؟ مریماکبریمنفرد را که میشناسید. زن زندانی همبندتان در اتاق ۱ بند زنان زندان اوین. شما هم شنیده بودید او پس از بازداشت ۹ ماه در سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین به شدت شکنجه شد؟ نشنیدید یا شنیدید و حالا انکار میکنید؟ نیلوفربیانی را که میشناسید؟ زن فعالی محیط زیست همبندتان در اتاق ۳ بند زنان زندان اوین. اگر مدعی هستید از او هم نشنیدید، باید به شما بگویم نیلوفر بیانی خود پیشتر در نامهای به توصیف شکنجههایی پرداخته که در بند ۲-الف سپاه پاسداران متحمل شده.
سکینهپروانه را که میشناسید؟ ماهها در در اتاق ۲ بند زنان اوین همبندتان بود. تختتان هم روبروی هم بود و بارها چشم توی چشم شدید. روی یک سفره غذا خوردید؟ یادتان هست؟ سکینه هم به شما، هم به دیگر همبندیهایتان و در هم در نامهای همان زمانی در زندان بود در شرح ضربوشتم و شکنجههایش گفته بود: «در جریان بازداشتم به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و ناخنهای پایم شکسته شد. بعد در زندان قرچک ورامین با مقاومتم در برابر انتقال به بازداشتگاه انفرادی توسط نزدیک به ۲۰ تن از مأموران و پاسیاران زن و مرد زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفتم. در حالی که روی زمین کشیده شده و تحت فشار قرار داشتم با تزریق آمپول بی حسی توانایی حرکتم را از دست داده و با زنجیر بسته شده و به بیمارستان رواندرمانی امین آباد منتقل شدم. یک ماه نیز در این به اصطلاح بیمارستان (تیمارستان) سپری کردم و در تمام مدت آزار و اذیت شدم. دستها و پاهایم شبانه روز با دستبند و پابند به تخت بسته شده بود.» جدای از همبندیهایتان؛ شما که به عنوان یک پژوهشگر شناخته میشوید، به خودتان زحمت ندادید پیش از بیان چنین دروغ بزرگی یک پژوهش کوتاه حتی در حد جستوجوی گوگل انجام دهید و درباره شکنجه و ضرب و شتم #زینبجلالیان بخوانید؟ اصلاً شما نام زینب جلالیان را شنیدهاید؟ قدیمیترین زندانی سیاسی ایران. زنی که از نزدیک به ۱۷ سال پیش بدون یک دقیقه مرخصی دوران محکومیت حبس ابد خود را در زندانهای جمهوری اسلامی میگذارند و خود درباره شکنجههایش در زندان نوشته بود: «لباسهای مرا بر روی تنم پاره کردند، چشمهایم را بستند، دست و پایم را با زنجیر به تخت آهنی بستند و شکنجه وحشتناک مرا شروع کردند. با کابل به زیر پاهایم شلاق زدند، پاهایم خیلی وحشتناک متورم و کبود شده بودند. این قدر مرا شکنجه کردند که دیگر هیچی را احساس نمیکردم، تمام تنم بیحس شده بود و دیگر اختیار جسمم را نداشتم. اگر بگویم قلم از نوشتن درد و رنجم قاصر است، مبالغه نکردهام. چون من فقط قسمت کمی از شکنجههایم را برای شما بازگو کردم.»
آیا نشنیدید و در پژوهشهایتان نخواندید که در آذرماه ۱۳۹۹ در زندان قرچک ورامین چه رخ داد؟ اینجا بخشی از آنچه رخ داد را برایتان عیناً نقل میکنم: «مسئولان زندان قرچک ورامین به همراه مأموران گارد زندان متشکل از ۲۰ مرد و زن پس از ورود به بند ۸ با باتوم و شوکر برقی اقدام به ضرب و شتم زندانیان سیاسی محبوس در این بند کردند. پس از ضرب و شتم زندانیان چند تن از مأموران گارد موهای #گلرخایرایی را گرفته و او را روی زمین کشیدند و با بیان اینکه او باید به بازداشتگاه سپاه منتقل شود، وی را با خود بردند.» روایتهای سپیده قلیان را هم نخواندید؟ پیش از این هم بسیاری از زندانیان سیاسی از جمله #نرگسمحمدی درباره آزار و اذیت و ضرب و شتم زندانیان زن سخن گفتهاند. یادتان نیست یا نخواستید یادتان بیاید؟
زنان زندانی سیاسی و زندانیان جرائم عمومی در شهرهای مختلف ایران که در دوران بازداشت مورد ضرب و شتم و شکنجه مأموران جمهوری اسلامی قرار گرفتهاند بسیارند. در اینجا از هر کسی با هر اتهامی در بازداشتگاهها و زندانهای مختلف جمهوری اسلامی مورد ضربوشتم و شکنجه قرار گرفته میخواهم نگذارند این دروغهای فریبا عادلخواه در راستای سفیدسازی جمهوری اسلامی توسط او، بدون اعتراض بماند. روایتهای خود را به زبانهای مختلف منتشر کنید و صدای واقعیت آنچه بر زنان و مردان زندانی در ایران رفته را به گوش جهان برسانید.