‍ رهائی از ستم آخوندی “حقیقی‌ترین اوجب واجبات”

اوجب واجبات، “شریف دانستن جان آدمی‌”ست…
بدور از هر نوع تفاوت‌های طبیعی و غیرطبیعی میان آن‌ها.

اوجب واجبات، “حفاظت جان یکایک شهروندان” است….

در سراسر کشور و حتی بیرون از کشور….

اوجب واجبات، “حفظ شاٌن انسانی” و کرامت شهروندان است…

در تمامی رده‌های سنی و تمامی گروه‌ها و طبقات اجتماعی.

اوجب واجبات، مهیا ساختن زمینه‌های لازم و کافی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی یک زندگی در خور شاًن انسانی است…
برای تمامی شهروندان بدور از هر نوع تبعیض میان‌ آنان.

اوجب واجبات، کارآمدی حکومت و کاربلدی حاکمان است…
برای آماده ساختن کامل زمینه‌های زیست انسانی و تاًمین حداکثری منافع ملی.

اوجب واجبات، حفظ سیستمی‌ست که “جان می‌بخشد” به انسان و طبیعت برای تداوم زیستن …
نه حفظ سیستمی که “جان می‌ستاند” از انسان‌ها و حتی از طبیعت و …
آن‌ هم فقط و فقط برای باقی ماندن هم‌چنان خویش در قدرت از طریق “تداوم روند جان ستانی” مردمان ناراضی!!

حفظ حکومت برای حکمرانی، اوجب واجبات نیست..
گذر از حکومت بد و تلاش برای “برپایی حکمرانی خوب” مطابق قواعد زمانه، است که اوجب واجبات است تا در آن:
آبادی میهن و رفاه و آسایش مردمان تلاش اصلی حاکمان باشد
و نقطه مرکزی آن تلاش، بر مدار کرامت انسانی و حقوق شهروندی بچرخد…
که “چرخ روزگار” چنان مردمانی، بچرخد “به کام‌ شان”.    

چند دهه ناکامی کامل و مستمر در همه‌ی زمینه‌ها و در تمامی این امور بنیادینِ اساسی، اما نشان داده است که حفظ یک  نظام با مسئولینی ناکارآمد نه تنها اوجب واجبات نیست…
بلکه “تداوم آن مُضرِ مُضرات” است.