.
سال ۹۹ به جهت حفظ سیاست نه جنگ میکنیم و نه مذاکره و بهعلت وجود کسری بودجه فراگیر راهکاری طلایی به ذهن مسئولان کشور خطور کرد؛
فراخواندن ملت به بورس و به یغما بردن ثروت ماحصل یک عمر رنج و مشقت آنها…
این روند تا سال ۱۴۰۱ ادامه پیدا کرد. کسری بودجه دوباره فشار آورد و اینبار سامانه فروش خودروهای داخلی و خارجی راهکاری موقت بهجهت بلوکه کردن نقدینگی عمومی و عبور از این ستون به آن ستون بود.
ابتدای سال ۱۴۰۲ ورشکستگی دولتی کار را به پتروشیمیها کشاند و افزایش قیمت نرخ خوراک گاز مصرفی آنها…
تصمیمی که یک رانت بسیار بزرگ مالی در دولت مستقر نصیب عدهای خاص کرد و از آن روز تا به حالا سرمایه ملت در بازار سرمایه بهخاطر این اقدام دقیقا نصف شده است. البته با یک فریب عمومی و دستکاری در شاخص بورس…!
سال ۱۴۰۲ میانه را رد کرده است و باز کسری بودجه دارد فشار میآورد. گوشه و کنار کشور روزی نیست که شاهد تجمعات اعتراضی نباشد…
اینبار نوبت به بانکها رسیده است. دولت با شعاری عوامفریبانه دست در جیب آنها میکند!
آری جریمه چند دههزار میلیاردی بانکهای مختلف، ظاهرش عدم تامین منابع مالی مسکن ملی است اما در باطن همان تامین کسری بودجه موجود از جیب عموم (سهامداران) است.
در همه این کثافتکاریهایتان تنها بازاری که هر بار سرش بریده شد بورس بود…
نه خودرو آنچنان پایین آمد و نه سکه و دلار تکان خوردند…
خانه و زمین هم که مثل کوه قیمتش استوار است و تکان بخور نیست…
هربار در یک جنایت سازمان یافته جیب میلیونها سهامدار را زدید و هربار وقیحتر از قبل…!
خودتان هم نیک میدانید که از بابت بالا و پایین کردن جیب ملت و سهامداران، عمده پولی که بدست میآید خرج بقای خود سیستم میشود و آوردهای در اختیار ملت قرار نمیگیرد…
فلذا آنچه بر روی زمین خواهد ماند تولید دالانهای خشم و تنفر روز افزون اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی همچون همان چیزیست که خودتان در مترو تهران برای دخترکان ملت ساختهاید!
خدا میداند که همینگونه است…