خانه / مقالات / روسیه و‌ جزایر سه‌گانه

روسیه و‌ جزایر سه‌گانه

..غلط کردم گویی های رژیمی که یک نفر برای همه تصمیم می‌گیرد . حکو مت ها وجریان هایی که یک نفر در رآس برای همه چیز تصمیم می‌گیرد بدون هیچ استثنایی راه به خطا می روند ‌ و خود زمین رشد و کسترش را به شوره زار تبدیل مکنند این سنت تا یخ است

اشتباه کردیم که به لاوروف اعتماد کردیم.. روس‌ها می‌دانند که جمهوری اسلامی در مسیر یکطرفه به سمت شرق و کشورهای کمونیستی است..

یادداشتی از ناصر نوبری ( سفیر سابق ایران در شوروی ) …

روس‌ها نگرانی جدی ندارند…
آن‌ها در دو اجلاس سران در مسکو، از طرف ایرانی این ارزیابی را پیدا کرده اند که ایران در راه یکطرفه در قبال شرق و کشور های کمونیستی قرار گرفته است.

آن‌ها اطمینان یافته‌اند که ایران در شرایطی قرار دارد که جز هیاهو قادر به اتخاذ اقدامات جدی عملیاتی نیست.

بله روس‌ها در این حد انتظار داشته اند که هیاهو‌ها و فشار‌های رسانه‌ای از دور قبل بیشتر شده و اینچنین گسترش یابد، اما مطمئن هستند که این‌ها نمی‌تواند بطور جدی به تغییر رویکرد منجر شود، زیرا آنگاه گفتمان اصلی سیاست خارجی دولت خدشه دار می‌شود.

ایران ابزار‌های تقابلی فراوان و بسیار قوی و موثری دارد.
ایران یک قدرت بزرگ منطقه‌ای است.
حیات و ممات کمونیست ها و روس‌ها در منطقه در دست ایران است.
روس‌ها از منطقه جارو شده بودند اما سوار مرکب ایران شدند و وارد منطقه ما شدند.

دولت فعلی خودش دست خودش را بسته است.

اینگونه تجربیات تاریخی باید یک بار برای همیشه ما را به این نتیجه اساسی و استراتژیک برساند که تنها مسیر درست برای ایران، فقط و فقط نگاه به منافع ملی ایران است ..
و بر اساس آن برقراری روابط متوازن با غرب و شرق و استواری و پایداری بر سیاست غیرمتعهد واقعی و مستقل واقعی از غرب و شرق است.

اینکه گفته میشود روس‌ها خیانت کردند کاملا اشتباه است.

آقای پوتین فردی ملی برای روسهاست.
خیانت پوتین باید بر اساس منافع ملی روسیه سنجیده شود نه منافع ملی ایران.

سیاست‌های غلط ما باعث ارزیابی غلط روس‌ها شده که اکنون آن‌ها فکر می‌کنند می‌توانند روی منافع ملی ما و سه جزیره ما با شیوخ عرب معامله کنند.

اکنون هم می گوئیم اشتباه کردیم که به لاوروف اعتماد کردیم.
بنده بار‌ها تصریح و تاکید کرده ام که در روابط بین الملل امروز، چیزی بعنوان اعتماد وجود ندارد.
روابط بین الملل امروز بر اساس برقراری توازن و تعادل در منافع متقابل است.

وقتی ما طوری منفعل و منعطف رفتار کنیم که طرف مقابل طمع پیدا کند و تصور کند که می‌تواند از روی منافع ملی ما عبور کند و با رقبای ما معامله کند..
در واقع اینجا تقصیر از ماست که با نوعی رفتار انفعالی مان طرف مقابل را به این ارزیابی اشتباه انداخته ایم.

حالا بجای هیاهو و ناسزا به طرف مقابل باید خوب آسیب شناسی کنیم که کجای راه را غلط رفته ایم که کار به اینجا رسیده است.

از این ماجرا باید یک درس بزرگ دیپلماسی بیاموزیم و آن اینکه انفعال و انعطاف بیجا و زیاده از حد نه تنها موجب توسعه روابط نمی‌شود
بلکه همانطور که اکنون می‌بینیم می‌تواند موجب تنش در روابط شود.

اساسا علت اصلی وقوع جنگ جهانی دوم انعطاف نابجای طرف‌های مقابل در برابر هیتلر بود که وی را زیاده خواه و متوهم کرد.
در حالیکه طرف‌های مقابل آن انعطاف‌ها و انفعال را با هدف حفظ صلح و ثبات انجام دادند.

*گزیده گفت‌وگو‌ | سایت انتخاب