رعیت را چه به فریاد حق طلبی!؟.

برگرفته از کتاب نفیس و تاریخی: « انقلاب مشروطه»

نویسنده : « ابوالقاسم خان ناصرالملک »

ظل الله ( محمد علی شاه) خشمگین فریاد می زد:
خون جواب آزادی است!!
رعیت را چه به سرکشی!!!
رعیت را چه به استنطاق رهبر صاحب قران!!
رعیت را چه به فریاد حق طلبی!؟.

ماییم که آبرو می دهیم…
ماییم که مالک ایرانیم،
ماییم…
رعیت غلط می کند اعتراض کند!!
غلط می کند مطالبه حق کند!!
غلط می کند دیوان مظالمه بخواهد!!
غلط می کند نظارت کند!!
غلط می کند قدرت ما را محدود کند!!
غلط می کند مشروطه بخواهد!!
غلط می کند خلاف روسیه تزاری باشد!!
غلط می کند دل باخته غرب باشد!!
غلط می کند متحصن در زاویه شاه عبدالعظیم شود!!
غلط می کند متحصن به سفارت خانه اجنبی شود…
ملت غلط می کند ما را نخواهد…
سایه ماست که آرامش می دهد…
امنیت می بخشد…
نعمت ارزانی می دارد…
دفع بلا می کند..
سایه ماست، نه رعیت….

ملت را چه به آزادی!!
مشق مردم سالاری می کنند مصلحین..
فریاد قانون می زنند…
خدا لعنت کند یوسف خان مستشارالدوله بی شرف را…
که قانون قانون می کرد در این مملکت…

به جهنم که نان ندارید!!
به جهنم کار ندارید!!!
به جهنم سرپناه ندارید!!
به جهنم که آزادی ندارید!!
به جهنم که آب ندارید!!
به جهنم که جوانانمان درگیر افیون اند…
به جهنم که  زنان تن فروشی می کنید!!
به جهنم…

همین که سایه ما که سایه خدا ، بر سر شما رعیت  است کافی است…

عجب ، آخر الزمان شده !
این پدر سوخته ها پایشان را از گلیم شان دراز تر کردند…
شاه شاهان را محکوم می کنند به دروغ گویی!!
محکوم می کنند به خرافه پرستی!!
محکوم می کنند به دست اندازی به بیت المال…
محکوم می کنند به دیکتاتوری…
محکوم می کنند به زد و بند..
محکوم می کنند به چپاول..
محکوم می کنند به عیاشی…

رعیت غلط می کند مارا که نماینده خدا هستیم و زینت کشوریم محکوم کند؟!…

ما که سایه خداییم دوست داریم ظلم کنیم، به کسی چه !!
دوست  داریم ذخائر طبیعی مملکت را به اجنبی تحفه دهیم…
دوست داریم تمام امور  کشور را به بستگان مان بسپاریم …
دوست داریم  هر آن چه که به میل مان است انجام دهیم…
رعیت گوسفند و  ما شبانیم….

به خدای احد و واحد قسم…
دستور دادیم به قزاق ها و امنیتی ها هر که نافرمانی کرد امان اش ندهند…
هر که اعتراض کرد پوست اش را کنده، کاه پر کنند….
هرکس را که خواست بیاندیشد؛ محبوسش کنند…
هرکس که خواست در افکارش به ما ناسزا گوید؛ معدوم اش کند..

دستور دادیم هر که به خیابان بیاید..
هر که شعار دهد..
هر که معترض شود..
هر که قانون بخواهد..
هر که مطالبه آزادی کند..
مهمان اش کنند به گلوله…

ما رعیت سربزیر می خواهیم..
ما رعیت بله قربان گو می خواهیم..
ما رعیت کر و کور می خواهیم…

ما رعیت می خواهیم، همین بس…

این جا ممالک محصوره ایران است
و ما هم قبله عالمیم و پرچمدار عدالت و پاکی…
هر کس نمی خواهد بسم الله!!!
از این مملکت برود…
شما رعیت لیاقت سروری و رهبری  ما را ندارید…
بروید از خاک ما بروید ای بی لیاقتان مجوس….

محمد علی شاه قاجار
طهران، سال ۱۲۸۷ شمسی
استبداد صغیر

منابع :
( انقلاب مشروطه، ابوالقاسم خان ناصرالملک
علی‌اکبر دهخدا، چرند و پرند
انقلاب مشروطه ایران، ژانت آفاری )