.
ساختار جهل و جنون و فساد ما، دکتر دارد…!
«دکتر روحانی…
دکتر قالیباف…
دکتر احمدینژاد…
دکتر ولایتی…
دکتر محسن رضایی…
دکتر دکتر دکتر…»
میخواهید دلیل این امر را بدانید…؟!
اوایل انقلاب، مسئولان، خاکی و متواضع بودند، و به هم خواهر و برادر میگفتند و عناوین «دکتر و مهندس» را متعلّق به طاغوتیها یا مذهبیهای لیبرال و غربزده میدانستند…!
یعنی عنوان دکتر، در رشتههای غیرپزشکی، چیزی مثل کت و شلوار و کراوات بود…!
مسئولان انقلابی کمی که جا افتادند، شدند حاجآقا و حاجخانم…! چون سهمیۀ حج را قُرُق کرده بودند…!
امّا بعد از جنگ، “حاجی” کمکم از مُد افتاد…!
به لطف دانشگاه آزاد و بعضی دانشگاههای وابسته به حکومت، حاجآقاها و حاجخانمهای سابق مدرک گرفتند و یک دفعه شدند دکتر…!!
همزمان، مسئولان اُورکتها را درآوردند، کت و شلوار پوشیدند و ریشهای انبوه قبلی، آنکادره و کوتاه شد…!
در تحوّلی دیگر، مسئولان از محلّات فقیرنشین و متوسطنشین شهرها، به محلّات اعیاننشین، مانند خیابان آفریقا، سعادتآباد، زعفرانیّه، فرمانیه و نیاوران کوچ کردند…!
عنوان دکتری،
حالا دیگر جزو لوازم اصلی پیشرفت در هرم سیاسی شد…!
یک عدّه با رانتِ سیاسی و بده بستان، بدون کنکور و حضور در کلاس و بدون زحمتِ درس خواندن، شدند دکتر…!
لذا وقتی صحبت میکنند طرز گویش لبوفروش و باقالیفروش و آب حوضی را میشنویم نه گویش یک دکتر…!!
ابتذال مدرک از همینجا شروع شد.
آبروی این دانشگاه معتبر را بر باد داد!
یک عدّه زرنگ، رفتند به کمک دلّالها، از دانشگاههای درِ پیتیِ آذربایجان، تاجیکستان، بلاروس، هند و فیلیپین، با چند صد دلار مدرک اصلی خریدند…!
یک عدّه هم با شعارِ «کی به کیه؟!» همینجا مدرک جعلی از اکسفورد و… با دو، سههزار دلار خریدند و از مزایای مادّی و معنوی آن برخوردار شدند…!
فعلاً عضویت در هیأت علمی دانشگاهها هم بین مسئولان تبدیل به یک ارزش سیاسی شده است، که لازمۂ آن علاوه بر مدرک دکترا و استفاده از پارتی برای ورود، «مقالهسازی و کتابسازی» به منظور ارتقاء رتبه است…!
تهیّۂ مقاله و کتابسازی، تبدیل به یک صنعت شده است…!
عدّهای هم با معادلسازیِ مدرکِ حوزوی و شش کلاس آکادمیک، آخوندِ دکتر شدند…!!
شما وزیر که باشی یا نمایندۂ مجلس، میتوانی یک عدّه را اجیر کنی تا برایت مقاله بسازند و کتاب سر همبندی کنند و مزدشان را هم از کیسۂ دستگاه خلافت بگیرند…!
چقدر رسواست که فردی با مدرک جعلی مهندسی عمران، رئیس سازمان نظام مهندسی، و نیز رئیس کمیسیون عمران مجلس میشود…!
معمولاً در دعواهای جناحی برخی از این مسائل عنوان میشوند…!
همین حالا اگر مدارک فوقلیسانس و دکترای نمایندگان مجلس «راستی آزمائی» شوند، باید انتخابات را مجدّد برگزار کرد…!!
وضع طوری شده که افراد باسواد و دارای مدرک واقعی، که با کوشش علمی بهعنوان دکترا دست یافتهاند، از اینکه به آنها «دکتر» بگویند، خجالت میکشند…!
دکترهای قلّابی و رانتی، به «آلاف و الوف» میرسند، در حالیکه دکترهای واقعی، مخصوصاً در رشتههای علوم انسانی، که اهل ریا و تظاهر نیستند، برای پیدا کردن کار به «این در و آن در» میزنند و به نتیجه هم نمیرسند… و اگر هم کاری پیدا کنند، حقوقشان تناسبی با سواد و تخصّصشان ندارد…!
حتّی برخی مجبورند که برای بقاء، خودشان را به خنگی بزنند و از تخصّصشان استفاده نکنند…!!
ما با یک طبقۂ حاکم روبرو هستیم که همۂ ارزشهای واقعی؛ از سواد و مدرک و تحقیق تا استادی دانشگاه و مقالهنویسی و تألیف کتاب را به گند کشیدهاند…!!