خانه / مقالات / آیا رضاشاه سرسپرده انگلستان بود…؟!”احمد کسروی

آیا رضاشاه سرسپرده انگلستان بود…؟!”احمد کسروی

آدم وقتی‌ که با سران حزب توده صحبت می‌کند می‌بیند در نظر آنها در جهان جز دو رشته کار نیست: یک رشته کارهایی‌ که انگلیس‌ها از نظر حفظ سیاست سرمایه‌داری خود می‌کنند. رشته دیگر کارهایی که شوروی‌ها برای مبارزه با سرمایه‌داری انجام می‌دهند. دیگران هیچ کاره‌اند و دارای هیچ اختیاری نمی‌باشند.

مثلا درباره رضاشاه آنها (حزب توده) عقیده دارند که جز آلتی در دست سیاست انگلیس نبوده است و هر چه کرده به دلخواه آنها کرده، در حالی‌که چنین نیست.

همه می‌دانیم که رضاشاه لشکرکشی به خوزستان کرد و آن مخالف سیاست انگلیس‌ها، بلکه مخالف میل آنها بود و کار به اعتراض و یادداشت دادن انجامید.

در محاکمه مختاری که حزب توده در آن دخالت داشت، از پرونده شهربانی شیخ خزعل بدست افتاده دانسته گردید که در سال ۱۹۱۴ که جنگ با آلمان و عثمانی آغاز شده بود، انگلیس‌ها با خزعل پیمانی بسته بوده‌اند که بر طبق آن خزعل در تحت حمایت انگلیس باشد و با دستور آنها رفتار کند و انگلیس‌ها نیز حکومت خوزستان را در خانواده شیخ، ارثی و دائمی شناسند.

با این حال رضاشاه لشکر بر سر خزعل فرستاده ترتیب او را داد و دولت را در خوزستان دارای اقتدار گردانید، در آن قضیه، سیدحسن مدرس مخالف رضاشاه بود، که چه در مجلس و چه در بیرون، کارشکنی‌های بسیار کرده، آشکار به خزعل حمایت نشان می‌داد.

با این حال شما رضاشاه را آلت سیاست انگلیس‌ها می‌شمارید و مدرس را یکی از قهرمانان ملت به‌حساب می‌آورید، این‌ست نمونه‌ای از وارونه بودن حقایق در این کشور.

اگر رضاشاه افزار دست انگلیس‌ها بوده پس چرا برای ایران ارتش تهیه کرد؟! چرا ایلات را به تحت اقتدار دولت درآورد؟! چرا زن‌ها را از چادر و چاقچور بیرون کشید؟! چرا از قمه‌زنی و زنجیرزنی و دیگر رسوایی‌ها جلو گرفت؟!

شما از یک‌سو می‌گویید انگلیس‌ها طرفدار ارتجاعند و از یک‌سو رضاشاه را که کارهایش به ضد ارتجاع بوده آلت دست انگلیس‌ها می‌خوانید. من نمی‌دانم این دو سخن با هم چگونه سازگار است؟!

می‌دانم خواهند گفت: از رضاشاه دفاع می‌کند. ولی چنین نیست. رضاشاه اگر دفاع لازم داشته پسرش شاه ایران است. ایشان بهتر می‌توانند دفاع از پدرشان کنند.

من از حقیقت دفاع می‌کنم، از تاریخ ایران دفاع می‌کنم. در این چند سال تاریخ هم لگدمال شد و راهش را گم کردند. من عادت نکرده‌ام سخنی را بر خلاف حقیقت بشنوم و به‌دفاع قادر باشم و خودداری نشان دهم.

سرنوشت ایران چه خواهد بود؟

✍ نوشته احمد کسروی؛ صص ۱۵ و ۱۶، چاپخانه اردیبهشت، تهران، سال ۱۳۲۴ خورشیدی.

.