حسین قلیخان نظامالسلطنه از فرنگ برای رفیقش محمد ولیخان افشار نامهای میفرستد و
فراوان از زنان فرنگی تعریف میکند که در عقل و خط و سواد بیهمتایند،
و بیکران از زنش گلایه دارد که *چرا قسمتش زنی شبیه زنان فرنگی نیست؟
و پاسخ محمدولی خان به نامه بینظیر است
قربانت شوم ؛
عقل و شعور ذاتیست نه اکتسابی، ولی خط و سواد که مکتبی ست.
شما که اهل دودمان جلیله قجرید و تمام مقدرات ایران و ایرانی در دست ایل و اقوام و طایفه شماست !
کدام مدرسه را برای زنان ساخته اید ؟!
کدام معلم و معلمه
تعیین نمودهاید برای آموزش به زنان ؟!
عدم قابلیت زنان
را با چه معیاری اندازه گرفتهاید؟!
از کجا* پی به بیاستعدادی زنان ایران بردهاید ؟!
آخر
ارزش زن ایرانی را به سازگاری با اندرونی معیار گذاشتهاید،
نه خط و سواد …
از زن،
ضبط و ربط اولاد و خانه داری خواستهاید ،
نه خط نویسی …
زنان را در مسیر خرافه و سحر و دعا و جادو و اطاعت کور کورانه از دین رهنمود کردهاید نه علم و ترقی
زنان شجاع و آزاده را*
به جرم سرپیچی از فرامینتان کتک می زنید تا سر حد مرگ !
زنان را* کنیز و کلفت میخواهید نه موثر در پیشرفت مملکت.
زنان را نصف مردمیدانید و ضعیفه خطابشان میکنید !
تمام عزتِ نفس و خود باوری را از زنان مملکت سلب کردهاید
بعد توقع دارید
شبیه زنان فرنگ شوند.
زهی خیال باطل
برگرد رفیق ؛
برگرد به مملکت ,
و با زنت شبیه فرنگیان رفتار کن !
بعد خواهی دید زن ایرانی در عقل و هوش و درایت و کیاست و ذکاوت سرآمد جهانی است
طهران/ 15 ذی القعده ١٣٢٠ هجری قمری .