برگرفته از کتاب « خاطرات سید حسن تقی زاده » در مورد به قدرت رسیدن رضا شاه :
« قرارداد 1919 منعقده فی ما بین دولت های ایران و انگلیس که به قرارداد سیاه معروف شد، سند ننگین دیگری از دوران حکومت قاجار است.
احمدشاه قاجار حسن وثوق الدوله را به رئیس الوزرائی برگزید و عازم اروپا گردید…
وثوق الدوله با همدستی صارم الدوله وزیردارائی ونصرت الدوله فیروز
(یکی از پسران شازده عبدالحسین فرمانفرما )
اقدام به عقد این قرارداد نمود که دست و پای ملک و میهن را بسته و در حد یک مستعمره و سرنوشت مملکت را تسلیم دولت فخیمه انگلیس نمود .
این قضیه داستانی طولانی بوده ومتون و حواشی زیادی دارد که شاید وقتی دیگر بدان پرداخته شود .
در این نوشتار یک بعد مالی قضیه مدنظر میباشد که بدان میپردازیم…
دولت انگلیس برای دستیابی به این قرارداد مجبور به پرداخت 400 هزار تومان رشوه گردید که 200هزار تومان آن سهم وثوق الدوله و نفری صد هزار تومان سهم هر یک از دو وزیر فوق الاشاره گردید.
خوشبختانه زمان انجام این قرارداد با وقایع وپی آمدهای کودتای سوم اسفند سال 1299 مصادف گردید.
کودتا به رهبری سیاسی سید ضیاء طباطبائی و فرماندهی نظامی سرتیب رضاخان میر پنج انجام شد.
سید ضیا برای خود حکم رئیس الوزرائی و برای رضاخان حکم وزارت جنگ از احمدشاه گرفت.
این کابینه دوام زیادی نداشت و پس از سه ماه سقوط کرد .
وقایع بعدی مسیر رسیدن رضاخان به سلطنت را هموار و بالاخره پس از حدود سه سال از کودتا مجلس شورا رای به عزل قاجار و مجلس موسسان رای به پادشاهی رضاشاه پهلوی داد.
در این فاصله قرار داد با مخالفت عمومی مواجه و فریاد اعتراض از همه جا از جمله مجلس شورا و توسط مردانی چون مستوفی الممالک و فروغی و مصدق و دیگران بلند شد و بالاخره در زمان رئیس الوزرائی والاحضرت رضاخان پهلوی با اتکاء به عزم و اراده ملی ملغی گردید.
رضا شاه این موضوع را فراموش نکرده و پرونده را باز نگهداشته و منتظر فرصتی بود.
این فرصت زمانی فراهم آمد که سید حسن تقی زاده در یکی از کابینه های دوره پهلوی وزیر مالیه بود.
وی در خاطراتش می نویسد که روزی رضاشاه به من دستورداد برو چهارصد هزار تومان را از عاقدین رشوه خوار قرارداد پس بگیر..
حسب الامر رفتم پس گرفتم و به رضاشاه تلفن زدم که قربان پول را پس گرفتم با این پول چه کنم.؟؟
فرمودند این چه سئوالیست که میکنی ؟؟؟
مگر تو وزیر مالیه نیستی؟؟؟
عرض کردم چرا هستم
فرمودند پس بریز بحساب خزانه و رسید بگیر….»
متاسفانه امروزه معلوم نیست که قرارداد های خارجی چگونه منعقد می شوند ولی آنچه مسلم هست دو طرف همدیگر را به رانت خواری و ویژه خواری متهم می کنند ، بدون اینکه کسی دادگاهی شود..
یکروز دکل نفتی گم می شود و یکروز دیگر هزاران میلیارد اختلاس…
گروهی هواداری از شرق می کند و دم از رابطه با کمونیست ها و دشمنی با غرب می زند..
گروهی دیگر هوادار رابطه با غرب و مدعی هست که مشکلات کشور حل و تحریم ها رفع خواهد شد ..
این درحالی هست که شعار اصلی و مهم انقلاب نه شرقی و نه غربی بود..
این وسط مردم ایران هستند که صدای خرد شدن استخوان های انها زیر این همه فشار فقر و تنگدستی هر روز شنیده می شود..