برای سارا سیاهپور که هر دو سپر را شکست…
حکومتهای تمامیتخواه (توتالیتر) که غالباً ایدئولوژیک هم هستند پس از مدت کوتاهی موجب رواج دو ویژگی اخلاقی ناپسند در جامعه میشوند و کم کم متوجه میشوند که بدون وجود این دو ویژگی در بین شهروندان به علت ناکارآمدی و نداشتن مشروعیت قادر به ادامه سلطه و حکومت نیستند. از اینرو تا جایی که بتوانند سعی میکنند این دو ویژگی را رواج دهند “ترس” و “دورویی”
از هر فرصت، امکان و شگردی که بتوانند برای دامن زدن به این دو ویژگی استفاده میکنند. برایشان نه تنها اصلا مهم نیست که پنهان و آشکار شما با هم متضاد باشد بلکه بسیار آنرا میپسندند و مادامیکه شما از ترس از بهخطر افتادن منافع یا هر چیز دیگری به این سبک زندگی ادامه میدهید میتوانید بهشرط وفاداری تا بالای هرم قدرت و ثروت (رانت) صعود کنید. حتی میتوانید مطمئن باشید که خودشان برایتان طناب آویزان میکنند و سرسفرههای رانت دعوتتان میکنند.
اما اگر خودت باشی و ترس را کنار بگذاری حتی اگر اعتقادات مشترک یا سابقه دوستی و همکاری با آنها داشته باشی نگرانشان میکنید حالا فرقی نمیکند “حسینعلی منتظری” باشی یا “میرحسین موسوی” یا حتی “اکبر هاشمی رفسنجانی” اگر تسلیم نشوی باید به هر شکل که شده حذف شوی…
سارا سیاهپور هم از زمره کسانی است که تصمیم گرفت بیش از پیش خودش باشد. اگر ترس و محاسبهای هم بود خواسته یا ناخواسته آنرا کنار گذاشت و این یعنی رد کردن خط قرمز اصلی نظام…
تو اگر نترسی و دورویی نکنی، بخصوص اینکه معلم باشی و بتوانی این دو ویژگی را به همکاران و شاگردانت انتقال دهی، راهی نمیماند بجز حذف…
پادزهرِ زهرِ ترس و دورویی که سالهاست به وجود مردم ریخته شده چیزی نیست بجز “شجاعت” و “خود” بودن. فقط کافی است نترسیم و خودِ خودِ خودمان باشیم، نتیجه بهتر از آن چیزی میشود که میخواهیم…
.