سرخورده و ناامید از آینده …
( راستی تا یادم نرفته، حال شازده هایت در پستوی بیت معظم له چطور است، جناب رهبر؟ )
ولی مطلقه فقیه، رهبر فرزانه، حضرت آیت اله و در نزد بعضی، امام و مقتدا … درست مثل اعلی حضرت همایونی، شاهنشاه آریامهر و … این القابی که داری به تو حس قشنگی می دهد. اینطور نیست؟
” تو نه چنانی که منم، من نه چنانم که تویی ” …
و افسوس که تو را چه دیر شناختم. من دیگر تو را نمی فهمم، به تو و این انقلاب با آن آرمان های تحریف شده و پوشالی ایمان ندارم. از اینهمه دروغ و دغل، اینهمه شعار بدونِ عمل، از مدینه ی فاضله، آرمان شهر و آن بهشت موعودِ خیالی … از همه ی این خُزعبلات به تنگ آمده ام.
آهای بنیان گذار استبدادِ نوینِ ولایت فقیه، چسبیده به حکومت، محو در قدرت … ای چاپلوس پرور، ای بَه بَه و چَه چَه گو در دور و بر، ای بی خیالِ ملّت که تمامِ فکر و ذکرت شده ماندگاری بر مَسندِ قدرت …
اسلامِ ناب محمدی این بود؟ حکومت بر مبنای عدلِ علی این بود؟ جمهوری اسلامی مردمی این بود؟ … اسلامی عرب سرور، همچون زمانِ صدر اسلام و پس از فتح سرزمین ایران! اسلامِ تفتیش عقاید، حکومتی دین محور و بدعت پرور. رژیمِ سرکوبگر و اختناق گستر از نوعِ قرونِ وسطایی؛ حاکمی که خود را حجّت می داند و مردم را در نادانی و غفلت. حاکمی که هیچ صدایِ مخالفی را تحمل نمی کند و مردم را در ترس و وحشت نگاه می دارد.
این اسلام، نسخه ای فاشیستی از اسلام است؛
” اسلام نابِ محمدی” که نمی دانستیم چه نسخه ای از اسلام است؛ تا اینکه با عملکرد شما حضرات، بر ما عیان شد که منظور شما
” اسلام نابِ آخوندی ” بوده.
از عدالتِ علی هم فقط در روایات و پای منبرها شنیده بودیم ... تا اینکه با روشِ حکومتی شما، امروز بر ما نمایان شد؛ نسخه ی عملی و به روز شده از حکومت بر مبنای عدالت علی!
این حکومتی که نامش را گذاشتی
” جمهوری اسلامی ” در واقع یک جمهوریِ شیطانی و ضد مردمی ست.
چرا بعد از چنبره زدن بر سریر قدرت، صحبت از حکومت بر پایه ی ولایت مطلقه فقیه کردید و گفتید: “اکثرهم لا یعقلون” … ” خواص باید حکومت کنند و
عوام تبعیت”. راز پیروزی و بقای نظام، در ایجاد رعب و وحشت. مردم را به “خودی و غیر خودی” تقسیم کردید.
آیا این استبداد نیست؟
حال آنکه تا قبل از
رسیدن به قدرت، حرف از رأی مردم بود و مردم سالاری، عدالت و جمهوریت، ادعای مشارکت آحاد مردم و همه ی گرایش ها در نوع و متنِ حکومت.
چرا هرکس از تو و حکومت تو انتقاد کند دشمن توست؟! … آنرا توهین به نظام و توهین به اسلام تلقی کرده و سرانجام خائن و مفسد فی الارض میدانی؟
مگر تو که هستی؟
ولی فقیه مسلمین عالم؟! نه شیعیان، بلکه مسلمین! نه ایران، بلکه عالم! نمایندۀ امام زمان بر روی زمین! مالک جان و مال مسلمین! یا به تعبیری نمایندۀ پیامبر و شخصِ خدا بر روی زمین!؛
بسانِ شاهان که خود را سایه ی خدا روی زمین می پنداشتند و “ظلّ اله”.
و در نهایت اینکه؛ مخالف تو، مخالف خداست و این برای تو چه زیباست! … زیرا به راحتی، مزدورانِ نظام، مخالفان و معترضان به تو و این حکومت جور و تزویر را به اتهام محاربه یا جنگ با خدا اعدام می کنند و یا ناجوانمردانه به قتل می رسانند.
تمامِ منتقدانِ خویش را به نوعی مجازات و سر به نیست می کنی یا فراری می دهی؛ توهین و تحقیر، ارعاب و تهدید، بازداشت و زندان، آزار و شکنجه، تعدّی و تجاوز، فرار و تبعید، قتل و اعدام و یا ترور …
آیا شد یکبار از خودت انتقاد کنی؟ آیا شد یکبار حق را به دیگری بدهی؟
آیا یکبار خود را به درستی در آینه دیده ای؟ آیا تا بحال آیات و سوره هایی از قرآن را خوانده ای که تأکید بر راهنما بودن پیامبر اسلام دارد نه بر حاکمیت وی. و حال اینکه تو و امثال تو، خود را حاکم و ولی مطلق فقیه می دانید و بالاتر از پیامبر. و این حکومتِ خفقان و بایکوت را به نام اسلام برپا داشتید.
هیچ تاریخ را خواندی و آیا میدانی که فاسدترین حکومتها، حکومت های دینی بوده؟ البته امیدوارم که آخرین آن، حکومتِ منحوس تو باشد و بزودی تو و همراهانت به دست مردم شهید! شوید و به آرزویِ دیرین خود برسید.
تو و مریدانِ تو، خدماتِ اسلامِ نابِتان نه از برای مردمِ بی نشان، که به سفارش شده های این و آن بوده و هست.
آیا حقوقِ همه ی اقوام در ایران یکسان است؟ حقوقِ دیگر ادیان و اقلیت ها چطور؟
آیا در این کشور شهروند درجه ی ۲ و ۳ نداریم؟ و یا بی هویت مثل بلوچ ها؟ خودی و غیر خودی نداریم؟ تا به حال متنِ قانون اساسی خودتان را کامل خوانده ای؟ برای نمونه اصل ۱۲ تا ۱۵ را … یا فصل سوم که حقوقِ ملت است … یا قانون اساسی شما، یک اصلِ پنجم دارد و یک فصل هشتم و بس؟!
حاکمانِ بسیاری از کشورها، مسلمان نیستند، و اگر هم باشند ادعای نابِ محمدی بودن ندارند … نه شیعه علی هستند و نه انقلابی … انسان هستند و مردِ راستی و عمل، اگرهم روزی خطایی کنند، خطای خویش می پذیرند. بسیاری از حاکمان انتقاد پذیرند، تو چقدر انتقاد پذیری؟
شاید گوش شنوایی داشته باشی، ولی یک گوش در است و دیگری دروازه!
مگر اینگونه نیست که تا به امروز، هر صدای اعتراضی برآمده از کارگران، معلمان، دانشجویان، جوانان و دیگر اصناف و اقشار یا گروه های اجتماعی، حتی اندک نمایندگان و مدیرانِ حامیِ مردم، به دستور شخصِ تو یا نمایندگان تام الاختیار تو در نطفه خفه شده ؟!
آیا فقط این شما آقایان عمّامه به سر بودید که انقلاب کردید و جنگیدید و سختی کشیدید و مردم هیچ نقشی نداشتند؟
چند درصد از جمعیت شما انقلابی بود، در تظاهرات بود، به جبهه رفت و جنگید؟ چند درصد از شما تخصصی غیر از ملّا مسلکی و عوام فریبی دارد؟
این قدرت و این موقعیت را وام دار که هستید؟ مردم یا خداوند؟ و خدواند چگونه به شما اعطا کرده؟!
بسیاری از جوانانِ وطن در جبهه ها به خاک و خون می غلتیدند، در حالی که بسیاری از شما آقایان و آقازاده ها! برای تبلیغِ نظام یا ادامۀ تحصیل! به اروپا می رفتید.
به کدامیک از شعارها عمل کردید؟ چه کردید که دیگر حکومت ها و حاکمان در دنیا انجام نداده اند؟ به این نوع حکومت افتخار می کنید و این برنامه های سازندگی چندساله و افق های دوردست و سراب گونه … منّت هم می گذارید!
شما فقط در آقا و آقا زاده پروری مقام اول را دارید، در فساد مالی و اداری، در پرورش جوانان بی قید، بنگی و مُفنگی … جوانان تندرو، نادان یا متحجّر ... آنهایی هم که نبوغی داشتند، اگر توانستند گریختند وگرنه سوختند و دم بر نیاوردند … جوانان آزاده را هم که به خاک و خون کشیدید. چند آقا و آقا زاده ی خودی را بازخواست کردی؟ چند نفر را مجازات کردی؟
” با خدا باش و فقیر، با خامنه ای باش و ثروتمند! “
کدامیک از مدیران به دلیلِ بی لیاقتی، ناتوانی و فساد اخراج شد یا استعفا داد و یا به سببِ خطاهایش از مردم عذرخواهی کرد؟
کدام نماینده و وزیر خاطی مجازات شد؟ …
آنها را از جایی به جای دیگر منتقل کردی و از روی کینه و عِنادی که با مردم داشتی، دست آنها را بیشتر در غارت و چپاول باز گذاشتی!
مردم را تا بحال با کوپن و یارانه نقدی محتاج خود کرده اید و حق قانونی آنها را به شکل صدقه پرداخت می کنید. درآمدها و منابع ثروت ایران را، بیش از پیش، به بهانه های گوناگون چپاول کرده یا با سوء مدیریت به هدر می دهید.
آیا اصلی ترین سرچشمه گرانی، فساد و تورّم، تو و دست نشانده هایت نیستید؟
آری، بیشتر منابعِ ثروت و درآمدهای کشور در اختیار تو و زیرِ نظر توست و بخش اندکی هم در اختیار دولت وابسته به تو …
و تمام هزینه ها را مردم متحمّل می شوند.
چند درصد از درآمدهای کشور را خرج ایرانیان کردی؟
دیگر به خمس، زکات و سهم امام و یا چنبره بر بنیادهای مالی چون بنیاد مستضعفان، ستاد اجرایی فرمان امام و … که آنهم دزدی و باج خواهی است اکتفا نکرده، از تمام درآمدهای نفت و گاز، معادن کشور، صنایع و کارخانجات، گمرکات، سودهای بانکی و مافیای قاچاق، درصد بالایی را به خزانه خود سرازیر می کنی و در مورد آن هیچ توضیحی به مردم نمی دهی.
علی خامنه ای! خوشا به حالت که تمامی سرانِ قوای مجریه، مقنّنه و قضائیه یکدست و گوش به فرمان تو شده اند و همگی تو را در این “جنایتِ وقیح ” یاری می رسانند!
پس این نمایشِ دروغینِ محاکمۀ مفسدان اقتصادی چه شد؟ آیا حضرت عالی پیشوایِ آنها و خرقه دار اعظم! نیستید؟ شفافیت فقط برای غیر خودی ها و دیگران است؟
چند نفری را هم، نمایشی و بعضا بی گناه یا فریب خورده بودند مجازات کردی … غیر خودی ها را و نه کاسه لیسان و مریدانت را … برگ ها و شاخه های انتهایی را قطع کردی و نه تنه و ریشه را … همچون هَرَس کردن درختان در انتهای زمستان!
این چگونه اسلامی ست که حاکم به هیچ وجه پاسخگوی اعمال و کردار خود در مقابل مردم نیست و چگونه جمهوریتی ست که مردم در آن
هیچگونه حق انتخاب آزاد و اعتراض را ندارند … هر چندسال یکبار هم باید از افراد مورد تأیید حاکم، یکی را برگزینند؛ که البته همه ی آنها، باید شما را به عنوان ولی مطلقۀ فقیه قبول داشته باشند! و در آخر کار هم، نتایج انتخابات از قبل پیش بینی شده و از نوع استالینی ست؛ ” مردم رأی می دهند ولی مهم نامی است که از صندوق بیرون می آید “.
رایج شدن بیداد گستری و ستمگری، خفقان و سرکوب، تفتیش عقاید اسلامی از نوع قرون وسطی و تحت عنوانِ ” ناب محمدی “
رکورد دار بوجود آوردن بیشترین فاصلۀ طبقاتی در طول تاریخ ایران و از بین برنده طبقه ی متوسط جامعه ی ایران.
ما و نسل ما، نه کودکی، نه نوجوانی و نه جوانی، هیچکدام را نفهمید و این شما آخوندها بودید که بر روح و کالبد ما بِسان مغولها تاختید و تمام اندوختۀ مادی و معنوی ما را به تاراج بردید و تباه کردید … امیدِ ما به زندگی و نیز آینده ای بهتر را به یأس و ناامیدی کشاندید.
تو و سَلَفِ تو … پدرم را گرفتید، برادرانم را گرفتید، امید و جوانی مرا گرفتید … با شعارهای دروغین و تو خالی مرا فریب دادید و زندگی مرا نابود کردید.
این دردِ مشترک من و بسیاری از مردم است؛ بسیاری از مردم ایران را داغ دار کردید؛ هم موافقان خود و هم مخالفان خود را.
آی رهبر!
دیگر پیر، فرتوت و هذیان گو شده ای … اگر ذره ای از مردانگی در وجودت باقی مانده، از قدرت کناره گیری کن و تن به خواستۀ اکثریت مردم بده. آنها خواستار تغییر اساسی و رفراندوم هستند.
?سخن پایانی: هیچ اطرافیان و حامیانت را دیده ای؟
گروهی مزدورِ نادان و متحجّر از نوع طالبانی و گروهی چاپلوس و جیره خوار از نوع آخوند و سپاهی و بازاری.
بر کسی پوشیده نیست که تو عاشق خادمانِ آستان، چاپلوسان درگاه و شاعران و مدّاحان ولایی هستی.
چشمان تو فقط گمراهان و بُت پرستانی که بر قدم گاهت بوسه می زنند را می بیند.
بدان و آگاه باش که نامت به نکویی نبرند و از تو جز به سیاهی و نکبت یاد نکنند.
و اگر روزِ رستاخیزی باشد، پس وای به حالت!
اُفّ بر تو !
تاریخ تکرار می شود و امید که سرنوشت تو بسان رضا شاه نباشد و به سرنوشتی شبیه صدام حسین و قذافی دچار شوی.
ای ولی مطلقِ فقیه، چنان نماند و چنین نیز نخواهد ماند. بدان که ظلم و ستم با هر نامی که باشد ظلم و ستم است و دوامی ندارد. و بدترین نوع ظلم و ستم، ظلم و ستم با نام خداست.
کاش میشد روزی من با تو روبرو شوم؛ تا از نزدیک میزانِ ارادتِ مرا حس میکردی!
شکایت من بسیار است و جنایات تو بی شمار …
و البته که، انسانیت، شرافت و ایرانی بودن تو نیز همراه با چند علامت سوال ؟؟؟
” شرم بر تو باد! ای نابود کنندۀ دین و دنیای مردمِ ایران زمین “
سخنی هم با حامیان رهبر و ولایت مطلقه فقیه:
هیچ تاریخ اسلام را خوانده اید و می دانید که نه پیامبر و نه امامان، هیچکدام “ولی مطلقه فقیه” نبودند … که اگر بودند و یا ادعای “حکومتِ مطلقه” را می کردند، هیچکس در پیرامون آنها باقی نمی ماند که برایش پیامبری و امامت کنند.
خاک بر سرتان!
که شعور عرب های ۱۴۰۰ سال پیش بر شما ارجح است و آزادمردی و فهم و درکشان از شما بیشتر.
شما مایه ننگ ایرانیان هستید و نمونۀ روشنی از مگسان به دورِ … فقیه.
در پایان نامه، اشاره ای کوتاه به یکی از وعده وعیدها و سخنانِ رهبر انقلاب …
روح اله خمینی :
“… از ۱۵ خرداد تا حالا که آمدیم، خون دادیم، یعنی شما خون دادید، من که نشسته ام اینجا. من هم هیچ حقی ندارم. شما خون دادید. شماها به میدان رفتید؛ شماها مبارزه کردید؛ ماها هیچ حقی نداریم. ما باید به شما خدمت کنیم. خودمان نباید استفاده کنیم. نه استفاده عنوانی … خاک بر سر من که بخواهم استفاده عنوانی از شما بکنم! خاک بر سر من که بخواهم خون شما ریخته بشود و من استفاده اش را ببرم! … ”
ای صاحب عبا و عمامه و ای مرجع عالیقدر شیعه … استفاده کردی، آنهم چه استفاده کردنی! “استفاده عنوانی”
هم خودت و هم جانشین ات و هم تمامی اَعوان و اَنصارتان … با عنوان “ولایت فقیه” … “خاک بر سر من” … واقع نشد … خاک بر سر ما شد!
غرور مردم و قشرِ ضعیف و فقیر و زحمتکش را لگدمال می کنی؛ از طرفی مردم را با تمام آنچه در توان داری به بدبختی و فلاکت سوق می دهی … و در مقابل،
گاهی ارادۀ فقیهانه گل می کند، همانند ارادۀ ملوکانۀ شاهان … و یک از میلیونِ آنچه در خزانه داری را خیرات می کنی! و منّت هم می گذاری! انگار که بیت المال و ثروتِ کشور، ارث پدری ات می باشد … صدها بار هم در خبرها اعلام می کنید که چه کردیم و چنان کردیم ..
ننگ بر تو !
که بیش از هر چیز در ایران، صندوق صدقات داریم و زندان ها دیگر گنجایش ندارند.
آهای رهبرِ فاسد پرور!
گرانی مسکن، گرانی خوراک، گرانی پوشاک، گرانی دارو بیداد می کند. مخارجِ تحصیل و خدمات درمانی بسیار بالاست و همچنین بیکاری و فساد بیداد می کند .. اما تو همچنان سرت را زیر برف کرده ای.
هر روز که از خواب بیدار می شویم، شاهد یک پدیدۀ جدید هستیم! حقوق و دستمزد ها بسیار ناچیز است، ارزش پولِ ملی و قدرت خرید مردم هر روز کمتر از روز قبل، پرداختی حکومت به عوام و نه خواص، به ریال است و دریافتی حکومت از نفت و گاز و مالیات و عوارض رنگارنگ از مردم، به دلار!
سالهاست تقصیرها را به گردن دشمن خارجی می اندازی و در کنار آن بدنبال شناسایی و شکارِ دشمن داخلی … تمام فکر و ذکرت شده دشمن … غافل از اینکه دشمنِ واقعیِ سعادت ملّت، شخصِ خودت هستی.
مردم همه دچار استرس، فشارهای روحی، افسردگی و درگیری های مختلف هستند، گرفتار در چنبره روز مره گی ها و ناامید و مایوس از آینده ای نامعلوم.
تو همه را می دانی و خوشحالی!
چرا که روشِ حکومتی تو به بار نشسته و مردم در تفرقه ی کامل هستند؛ هر کس درگیر مشکلات بی پایانِ زندگی خویش ..
تو آسوده باش!
که بیشترِ مردم به همین سبب است که می ترسند … چنان با دست پرورده ها و مزدورانت، روزگار آنها را سیاه کردی که به این زودی ها شاهد اعتراضی همه گیر نخواهیم بود. ولی، بترس از روزی که بیشتر مردمِ ترسو و عافیت طلب، و از دیدگاه تو ناتوان، به خروش آیند و دودمانِ تو و حامیان ولایتِ مطلقه ی تو را به آتش بکشند و خاکسترِ آن برباد دهند.
مهم ترین اتهام تو، مسموم کردن روح و جسم ۸۵ میلیون نفر ایرانی ست. باید به راستی افتخار کنی که در سایه ی حکومت علی وار ! تو، حرام خواری و کم فروشی، دزدی و دروغ، فساد و فحشاء، اختلاس و ربا خواری، حق حساب گیری و رشوه خواری و دیگر رذایل اخلاقی رواج دارد و عرف جامعه شده! … کمتر کسی را می توان یافت که آلوده نشده باشد.
مردم ایران را در بلا تکلیفیِ قانونی قرار داده ای و از کمترین حقوقِ انسانی و شهروندی نیز محروم کرده ای.
چند اصل از اصولِ قانون اساسی را عمل کردی و به سرانجام رساندی؟
( البته با وجود تو، دیگر قانون اساسی معنی ندارد ) آن چند اصلی هم که بدان عمل شده، حافظِ منافع شخص تو و هم پیاله های تو بوده.
چند درصد از مردم از مُفادِ اصول قانون اساسی مطّلع می باشند؟
با فریبِ مردم و تراشیدن دشمن های فرضی، آمریکا و اسراییل، آنها را مسبب تمام مشکلات می دانی و به حکومت منحوس خود ادامه می دهی.
آیا فقط چاپلوسان تو و رهروان تو، حق آزادی و آسایش را دارند؟ آیا فقط ارادتمندان و چاپلوسان و کاسه لیسانِ نظام، حق شرکت در تجمعات و تظاهرات را دارند؟ آیا شد حتی یک روز به معترضان، حق تظاهرات بدهی؟
تا کی این مردم باید این بی عدالتی ها و بی قانونی ها را تحمل کنند؟
آیا هر که با تو نیست دشمن توست؟
آیا اکثریت مردم تو را به رهبری و ولایت مطلق انتخاب کرده اند؟ وجود تو مصداق بی قانونی و نا مشروعی است.
آیا بودنت مفید به حال مردم کشور است یا نبودنت، کدامیک؟
با توجه به نتایج فلاکت بار عملکردی که تا کنون داشتی، صد البته که نبودنت … نبودنت لطف به مردم و بودنت ظلم به مردم است.
از فردی مانند تو با آن تاریخچه فلاکت بار دوران کودکی و انباشت عقده های فراوان، نباید انتظاری کمتر از هیتلر و استالین داشت؛ که پس از رسیدن به قدرت و ثروت، دست به هر جنایتی میزند و برای حفظ قدرت کثیف و نظام مافیایی خود، از نیروهای مزدور و گشتاپویی استفاده می کند.
چرا این انقلابِ مردمی که هدفش آزادی و استقلال و بر پایه ی نظامِ جمهوری بود را به مردم واگذار نکردی و آنرا به لجن کشیده و به سمتِ دیکتاتوری ولایتی سوق دادی؟
آیا دیانت تو عین سیاست توست؟!
و دخالت دین در سیاست نتیجه اش اینهمه فساد و تباهی است؟!
شرح افتخارات:
بنیان گذار مکتب و روشِ حکومتی جدید و یگانه در دنیا با ترکیبی از فاشیسم، تئو کراسی و مارکسیسم، که معجونی ست بنام ” آخوندیسم “.
معرّف اندیشه و مروّج بدعتی دروغین و یک دیکتاتوری نوین در عرصۀ دین اسلام و مذهب تشیّع با نام ” ولایت مطلق فقیه “
نمایش شخصیتی منتخب الله از خود، که به مردم پاسخگو نیست (خود شیفته، متوهّم و خودسر، بدعت گذار، سرکوبگر مخالفان و معترضان)
توجیه کننده شرعی جنایت و خیانت، کینه توزی و قساوت، ریا و ربا، دزدی و چپاول و غارت اموالِ مردم با نام ولی فقیه و ولی امر مسلمین.