غروب بت‌ها :دكترناصر مهدوي

فضای فرهنگی
روزی روزگاری غالب بر این سرزمین به‌گونه‌ای بود که اگر فقیهی فتوا می‌داد؛ قیامتی در درون مردم این سرزمین بپا می‌شد و کوچک و بزرگ آماده و خبردار می‌ایستادند۰ اما خوشبختانه به‌جهت رشد سرسام‌آور آگاهی و نیز عملکرد سراسر منفی حاکمانی که به‌نام دین به‌قدرت دست یافته‌اند؛ مردم به‌جایی رسیده‌اند که دیگر حاضر نیستند تشریفات مرده‌های خود را نیز به‌ برخی از روحانیون بسپارند و به‌ایشان اعتماد کنند ۰
دیروز افرادی را مانند بت می‌پرستیدیم و امروز آن بت‌ها غروب کرده‌اند و مشروعیت علمی و رفتاری خود را نزد مردم از دست داده‌اند.
به‌همین منظور اگر چه در یک سو به سبب ضعف حیرت‌انگیر زمامداران در حل مشکلات ؛؛ مردم دچار رنج‌های بزرگی هستند؛ اما از سوی دیگر همین مردم فرصت یافته‌اند تا خود را پس از قرنها از زیر سلطه افکار خرافی و اندیشه های تحقیر آمیز بیرون‌آورند و جهان و زندگی را با چشمانی باز تفسیر کنند۰ 
انتخابات اخیر به‌وضوح نشان داد که شهروندان این سرزمین؛ حاضر نیستند به‌کسانی اعتماد کنند که نه از کفایت عقلانی و نه از صلاحیت لازم اخلاقی برخوردارند۰ ما در ایران با زمامدارانی روبرو هستیم که از مردمانش می‌خواهد که به‌خودشان خیانت کنند و به‌شکلی در آیند که مطابق خواست حکمرانان باشند۰ زمامدارانی که؛ به‌طور حیرت انگیزی هیچ علاقه‌ای به دانایان ندارند و چنان میل به‌محترم شمردن افراد حقیر و کم‌سواد در آنها شدید است که اگر میزان سواد و قوت خرد دولتمردان و مجلس نشینان را باهم  جمع بزنید؛ از نیروی عقل یک دانشجوی ساده این سرزمین نیز سنگین‌تر نمی‌شود.
به‌همین دلیل علی‌رغم هیاهویی که دستگاه‌های تبلیغاتی کشور به‌راه انداختند تا مردم را به‌پای صندوق‌های رأی بکشانند؛  تلاششان بی‌ثمر شد و جهدشان بی‌توفیق ماند. چرا ؟
چون تحولی که در شخصیت این ملت رخ داده از آنها انسان‌های دانا و بالنده‌ای ساخته که دیگر حاضر نیستند به‌کسانی روی آورند و از آنها حرف بشنوند که نگاهشان به مردم نگاه گله‌های بی‌اراده و برده‌های سرسپرده است ۰ برادران روحانی از گذشته‌های دور؛ همواره از ما می‌خواستند که از آنان اطاعت کنیم و بی‌چون و چرا تسلیم افکارشان باشیم.
به همین دلیل  هرگز به ما مجال ظهور و ابراز وجود ندادند و نیروی سازنده ما را به هیچ انگاشتند ۰ اما ؛؛ امروز دیگر آن دوران تاریک رو به اتمام است و انسانهای شریف این سرزمین به‌توان تاثیرگزار روحی و عقلانی خود باور کرده‌اند و حاضر نیستند با چشمانی بسته سرنوشت خود را به‌دست دیگر افراد بسپارند۰
حکومت تا دیروز شکاف عمیقی بین ظاهر و باطن مردم افکنده بودند ۰ مردم در باطن؛ از مدیرانی که ارزان فروشی می‌کردند بیزار بودند  اما در ظاهر بخاطر ترس از مشکلات معیشتی مجبور بودند که کرنش کنند و بیزاری خود را پنهان سازند ۰ اما امروز دیگر آن شکاف از بین رفته و انتخابات اخیر نشان داد که مردم  آن ترس سابق را فرو نهاده‌اند و با صدای  بلند می‌گویند که تحمل این همه کج‌روی و جور و جفا را ندارند ۰
به همین دلیل وقت آن رسیده که زمامداران بجای خود فریبی  و پنهان‌کاری؛ بترسند از مردمی که داناتر شده‌اند و پی به حقوق انسانی خود برده‌اند.
اگر این جماعت گرامی امروز همچون دانه‌ای خاموش در دل خاک نشسته‌اند؛ گمان نکنید که از نفس افتاده‌اند۰ آنها روزی سر از خاک بیرون می‌آورند و نشان می‌دهند که نوبت کهنه فروشان سپری شده و فصل  تازگی و بالندگی همه جا را فرا  گرفته است۰
من صدای پای آن شهریاران ظلمت شکن و ستم ستیز را می‌شنوم  ۰
نوبت کهنه فروشان درگذشت
نو فروشانیم  و این بازار ماست