بیش از جهار دهه روحانیت در منصب های کلیدی حضور دارد، منبر و موعظه دارند، از تریبون های رسمی بهره می برند…. به دین فرا می خوانند، وعده می دهند بر آبادانی دنیای مردم، بهشت می فروشند، اما آنچه که عملاً در روی زمین و در واقعیت رخ داده، حقیقتی تلخ است که دنیای مردم جهنم شده و هر روز در حسرت و نداری بسر می برند، برای نسخه های بهشت تازیانه و بند و زنجیر در کار است.
این طبقه از وقتی حاکم شده است، به خود اجازه می دهند هر رایی صادر کنند، خود را برتر از دیگران می بینند، حکم قطعی می دهند، در هر امری دخالت می کنند و از هیچ امری هم سررشته ای ندارند بجز فقه که آن هم میان خودشان اختلاف ها بسیار است، اگر بحث حوزوی دارند به حجره ها برگردند و مباحث را دنبال کنند، بحث جکومت جداست، درایت و تدبیر و مدیریت و علم خاص خود را دارد نه این بحث های طلبگی دم دستی که نه تنها کشور را به ورطه نابودی کشانده بلکه شأن انسان را نیز تنزل داده است.
سوگوارانه باید گفت که روحانیت هم خود به بیراهه رفته، هم دین را به بیراهه برده و هم کشور را، با توجیه و وعده فردا و وعده بهشت شکمی سیر نمی شود، فقر از بین نمی رود و متاسفانه در این لباس دروغ هم می گویند، ریا هم می ورزند، سازمان روحانیت به خطا رفته و ملت دارد تاوان خطاهای آنان را می دهد، هر کس هم معترض بود و یا با تصمیم آنان مخالفت ورزید، هر ناروایی را به او نسبت می دهند.
باید دانست در آنچه بعضی از روحانیون کرده و می کنند، دیگرانی هم که با این گروه نادان هم صنف هستند و بی تقصیر به یک چوب رانده می شوند؛ تر و خشک با هم می سوزند، از نظر مردم فرقی نمی کند؛ کدامشان باشد، همه را با هم یعنی این صنف، این طبقه جدید را آخوند می دانند و به یک نسبت و شاید با تفاوتی اندک، مشکلات و بحران ها را از ناحیه آنان می دانند.
روحانیت توان و علم مدیریت کشور را ندارد، به تجربه ثابت شده، زمانه هم زمانه ای دیگر است، حکومت عرفی نیاز است، تحکم دینی و جولان آخوندی جواب نمی دهد.
تا دیر نشده، روحانیت از همه منصب ها استعفا دهد، برای دین و دنیای خودشان، برای دین و دنیای مردم، برای کشور….رها کنند و به حوزه ها برگردند، فرقی نمی کند کدامشان!!! همه آنان که آخوند هستند؛ بدانند که روحانیت نزد ملت متهم است.