از دیرباز، بُن مایه ذهنیت فرهنگ هند و اروپایی و به ویژه هند- ایرانی ، دیجیتالی یا بر پایه رویارویی و تقابل اضداد بوده است:
اهورا- اهریمن، خزان- بهار، شب- روز، سپیدی- سیاهی، سیاوش- سودابه، گرمی- سردی، عشق- نفرت، زبری- نرمی، شادی- غم، دوری- نزدیکی و قس علیهذا.
در واقع ما چنین آموخته ایم که پدیده ها را با دو پاره هایش ببینیم.
شیخ محمود شبستری در گلشن راز، برای اثبات این گزاره که خدا دیدنی نیست نیز به همین خصیصه فرهنگی ایرانی صحه می نهد:
ظهور جمله اشیاء به “ضد” است
ولی حق را نه ضد است و نه ند (دشمن) است.
حضرت حافظ نیز سروده است:
در خلاف آمد عادت بطلب کام که من
کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم
کوتاه آن که فهم گزاره نوروز- پیروز، نیز با این تفسیر قابل درک است.
همان گونه که می دانید در ایران باستان چهل و شش جشن و دو “غم روز” به نام سووشون یا مرگ سیاوش وجود داشت.
سرآمد همه جشن ها، نوروز، مهرگان و سده بودند.
جشن های نوروز، منظومه ای از آیین های فرارسیدن بهار و پیروزی پایانی مهر (خورشید) بر زمستان و خزان سرد وتیره بوده اند.
بنابراین در بّن مایه اندیشه ایرانی، این پیروزی نوروزی( بهار بر زمستان) نهفته است.
سعدی شاعر مسلمان متعصب در این زمینه سروده است:
دوست بازآمد و دشمن به مصیبت بنشست….
باد نوروزی علیرغم خزان بازآمد…
و یا حکیم فردوسی چنین گفته است:
همه ساله بخت تو پیروز باد….
شبان سیه بر تو نوروز باد….
از همین روست که در فرهنگ و درک ایرانی، نوروز با پیروز و پیروزی هماغوش و در پیوند با هم است….
چنانکه با رسیدن نوروز به یکدیگر می گوییم نوروزتان پیروز….
در واقع در ژرفای فرهنگ ایرانی نوروز و پیروزی دو روی یک سکه اند….
چرا که نوروز بهترین نماد چیرگی گرما، روشنی، شکوفه و سبزی، بر زمستان سرد، تیره و خشک است….
نوروزتان پیروز …