وقتی اولین خبر را در مورد زمین خواری صدیقی امام جمعه تهران و رئیس ستاد امر به معروف و نهی از منکر در کانال روزنامه نگار شجاع و فساد ستیز یاشار سلطانی دیدم، خواستم مطلبی بنویسم اما آن قدر عصبانی بودم که احساس کردم نوشته ام به ناسزاگویی آلوده شود (و لذا ترجیح دادم، چیزی ننویسم.) چند سال پیش از یک فرد مطلع و موثق شنیده بودم در کمتر پرونده ای مربوط به فسادهای کلان مالی است که صدیقی اعمال نفوذ نکرده و حق الزحمه! خود را دریافت نکرده باشد.
حدود چهار سال پیش از یکی از مقامات دادگاه انتظامی قضات در مورد وضعیت صدیقی و شنیده های پیرامونش پرسیدم، او از فرط عصبانیت و نفرت از این آدم، به خود پیچید اما جز چند کلمه چیزی نگفت و من ترجیح دادم، اصرار به پاسخ نکنم زیرا با خود گفتم شاید محذوریتی در تشریح مساله داشته باشد.
از دوران کیهان و صبح در مورد مفاسد مالی درون نظام، حساس و پی گیر بودم و وقتی بیتفاوتی نظام را در این مورد دیدم، اولین زاویههای ذهنی من با جمهوری اسلامی و ولایت فقیه باز شد و امروز که حمایت تمام قد نظام را از مفسدان می بینم، جدایی ام از نظام و روشنگری در برابر آن محقق شده است.
الان نمیخواهم بیش از این از فساد نظام و برخی سوگلی های آن چون صدیقی بگویم، چرا که برای کسانی که اندک وجدان و آگاهی داشته باشند، مساله روشن شده است. اما مایلم همچنان در ساختار ذهنی ام بگویم صدیقی گیت یک نشانه خارق العاده از به پایان رسیدن جمهوری اسلامی است.
اگر به این تحلیل آینده نگرانه باور داشته باشیم، آن گاه همه تلاشها و نگاهها را متوجه آینده و آن لحظه محتوم فروپاشی خواهیم کرد و هر ایران دوستی متناسب با جایگاه و توانایی خویش به آن لحظه و این که او چه می تواند انجام دهد، خواهد اندیشید.
اگر خواسته باشم در کوتاهترین بیان، سخنم را بگویم این است که نجات ایران و عبور از ایام صعب و دشوار و هائل عبور از یک نظام به نظام دیگر، منوط به همگرایی و اتحاد و همدلی همه جریانها و جناحهای داخل و خارج با رنگین کمانی از اختلاف نظر و سلیقه است که دوران گذار را تا روز بر پایی صندوقهای رأی مدیریت خواهند کرد و بنیاد ایران آزاد و آباد را خواهند گذاشت.
در این منظومه اتحاد و همدلی، نه تنها از تاجزاده تا شاهزاده حضور دارند بلکه حتی اصولگرایانی که تاکنون منفعتی مدافع نظام نبوده اند بلکه تعلقی معرفتی داشته و اکنون حجاب واقعیت و حقیقت از چشمانشان به کناری رفته و به اکثریت مطلق مردم پیوسته اند، جا دارند و تنها جانیان و چپاولگران بیت المال و سرکوبگران مردم از این دایره مستثنی هستند و باید در برابر دادگاههای عدالت پاسخگو باشند.
ما همگی بر میزان و فصل الخطابی به نام انتخابات و رای اکثریت توافق داریم که بدون نیاز به هر گونه ستیزه جویی ای آینده نظام سیاسی و حکمرانی ایران را رقم خواهد زد.
به نظرم هر فرد و جریانی از اپوزیسیون که با دیگران ستیزه می کند و به شکافها دامن می زند و از انتقام گیری سخن می گوید و در حذف و طرد افراد و جریانها می کوشد و سرمایه های ملی واجتماعی را به هر میزانی که باشد، تخریب می کند و یا حتی نادیده می گیرد، یا به شدت پرت و ناآگاه است و یا پروژه بگیر نظام است که تداوم خود را در پراکندگی و ستیزه گری اپوزیسیون با هم می بیند.
ما فرصت زیادی نداربم. همچنان نشانه هایی دیگر از فروپاشی در راه است. باید برای آن لحظه حتمی الوقوع عبور آماده باشیم. همگرایی و همدلی و رقابت همراه با رفاقت و تلاش برای شکل گیری یک مرکزیت منسجم و قابل ارائه به مردمِ به جان آمده از نظام موجود تنها راه آن است…..