واقعیت آن است که خامنهای در واکنش به اسرائیل هیچ گزینه التیام بخشی ندارد.
سخنان او تنها ژست یک بازنده است که نتایج بازی را انکار می کند.
برای مقابله با اسرائیل او باید دستکم چند گزینه قابل اتکا داشته باشد.
نخست پایگاه مردمی.
دوم اقتصاد قوی .
و سوم شرکا و همپیمانان منطقهای.
پافشاری او برای محو اسرائیل نه تنها نشانه نزدن سنگ بزرگ است، بلکه به شکل معکوسی حالا باتلاقی برای خامنهای و نظامش شده است .
حمله به محل جلسه سرداران سپاه یا به اصطلاح کنسولگری رژیم در سوریه با همدلی و همراهی و محکومیت عمدهای نشد.
این نخستین نشانه انزاوی خامنهای و رژیم است.
در داخل کشور به شکل معنا داری موجی از شادی مردمی را برانگیخت که ۴ دهه است داغ و درفش این نیروی سرکوب را چشیدهاند.
قیمت دلار افزایش یافت و بار دیگر نشان داد تا چه اندازه ساختار اقتصاد رژیم پوسیده است.
اکنون خامنهای در باتلاق خود ساختهای گرفتار شده که اگر یک قدم به پیش برود و دست به جنگ مستقیم با اسرائیل بزند دقیقا همان کاری را کرده که اسرائیل می خواهد و مهمتر از آن فرصت بزرگی به مردم برانداز داخل که مانند پلنگی در شکارگاه منتظر فرصت اند داده است.
اما اگر همچنان دست به صبر استراتژیک بزند امید یا بهتر بگوییم توهم قدرت بزرگ منطقه را از حلقه نیروهای وفادارش گرفته و ضربه روحی شدید همراه با ریزش های بعدی را به این حلقه وارد کرده است.
صفحه شطرنج بازی نشان میدهد دیکتاتور آرام آرام در حال غرق شدن در باتلاق است و در آنسو مردمی با چشمانی باز منتظر نخستین فرصت این فرصت بدست خواهد آمد و دیر نخواهد بود.