۳ احتمال دربارهی فهم «آبنوش» از «آرامش، آسایش و تفریح مردم»
▫️این آقا اسمش «سالار ولایتمدار» است. به فامیلیاش نمیخورد که تازگی و بر حسب دگرگونی اوضاع، تغییرش داده باشد؟ از قضا «آبنوش» فامیلی واقعی اوست. نمایندهی قزوین در مجلس؛ با ۶۰ هزار و ۲۹ رأی از ۹۵۸ هزار واجد شرایط؛ چیزی قریب به ۶ درصد!
▫️او در سخنرانی پیش از خطبههای نماز جمعهی شهرش با اشاره به موضوع «انتقام سخت» گفته است: «چرا عدهای دارند مسئله را کوچک میکنند و میخواهند مستقیم ما را وارد یک صحنه درگیری کنند. ما یک موشک بزنیم و اسرائیل یک موشک در پاسخ بزند در نماز جمعه ما، این میشود انتقام سخت؟»
▫️آبنوش ادامه داده که «ملت در همان ایام در نوروز ۱۴۰۳ بیشتر از ۲۶۰میلیون سفر ثبت کردند. مردم در آرامش، آسایش و تفریح دارند تمام کفر را مضمحل میکنند، این انتقام سخت نیست؟»
کاری ندارم به سیاست یکبامودو هوای او؛ که در دولت قبل شدیدترین فشارها [تا مرز سرنگونی دولت] برای «انتقام فوری» مطرح بود تا از هرجومرج احتمالی به سود منویات خویش و مرگِ دولتِ وقت، بهره ببرند [حال آنکه دستِ انتقام نظامی اساساً در ساختار دولت نبود!]
حالا اما قصه عوض شده؛ و حضرات، قائل به صبر_استراتژیک شدهاند و معتقدند نباید مسئله را به جنگ «تنزل» داد! تنزل؟ جنگ؟ اگر مدلِ متنزلِ مواجهه، «جنگ» است، رفتارِ مترقی و صعودی چیست؟ جنگ رسانهای؟ نکند منظورتان «صلح» است کَلَکها؟!
به این بخش از فرمایش گوهربارِ «آبنوش» توجه فرمایید: «ملت در نوروز ۱۴۰۳ بیشتر از ۲۶۰میلیون سفر ثبت کردند. مردم در آرامش، آسایش و تفریح دارند تمام کفر را مضمحل میکنند، این انتقام سخت نیست؟».
سُبحانالله! از کجا فهمیدی سفرهای نوروزی، به خودیِ خود «انتقام سخت» از «دشمنان» است جناب آبنوش؟ در واقع، توصیه به مردم در مواقعی چنین، «سفر است و سفر» تا «انتقام سخت» محقق شود؟
یا در جایی دیگر، جناب ولایتمدار (آبنوش سابق) میگوید: «اصلاً چه فایده که ما یک موشک بزنیم و بعد، آنها هم یک موشک بزنند!»
▫️البته این سطح از عقلانیت، چندان به «زبان و تند و تیز این جماعت در لحظهی مواجهه با مردم» نمیآید! چندان که این پرسش همواره مطرح است که چرا تئوری مُشعشعِ «صبر استراتژیک» را در برابر مردم خود، رو نمیکنید؟! و چرا بعضاً در برابر هموطنان معترض خود به «روکمکُنی فوری» اعتقاد دارید؟ پس چرا در برابر مردم، مواجههی «تند و تیز» را «تنزل» نمیدهید به چیزی شبیهِ «برخورد مؤمنانه»؟
▫️اما همهی سخنانِ «آبنوش» یکطرف و این جملهی کلیدیِ او یکسوی دیگر! که فرموده «مردم را در شرایط آرامش و آسایش و تفریح» میبیند، و در ادامه، چنین اوضاع درخشانی را را به «اضمحلال کفر» ربط میدهد!
هر چه فکر کردم که پاسخِ این سطح از تحلیل و فهم غلط را چه باید داد، نفهمیدم! پس سعی کردم -اگرچه سخت و تلخ- خود را جای او بنشانم و احتمالات را بررسی کنم؛ افکاری سنگواره و شگفتآور که تنها از همین جماعت برمیآید و علیالقاعده از این ۳ حالت، نمیتواند خارج باشد:
۱. یا مفهوم آرامش و آسایش و تفریح را نمیداند
۲. یا آرام و آسایش و تفریح خود و اطرافیانش را به عموم مردم نسبت میدهد
۳. احتمال آخری اما محتملتر به نظر میآید که اوضاع پریشان مردم را میداند و ککش هم گزیده نمیشود! و درحالیکه آسایش مردم در اولویت هزارهزارمش هم نیست، سر کج میکند به سویی که مصالح شخصی-گروهی نشسته و نه منافع ملی و مردمی!
تمام