اسرائیل در روزهای آینده باید تصمیمات سیاسی تاریخی اتخاذ کند، تصمیماتی که می تواند سرنوشت آن و کل منطقه را برای نسل های آینده رقم بزند. متأسفانه بنیامین نتانیاهو و شرکای سیاسی او بارها ثابت کرده اند که برای اتخاذ چنین تصمیماتی مناسب نیستند. سیاست هایی که آنها سال ها دنبال کردند، اسرائیل را به مرز نابودی رساند. آنها تاکنون هیچ پشیمانی از اشتباهات گذشته خود نشان نداده اند و تمایلی به تغییر جهت نداشته اند. اگر آنها به سیاست گذاری ادامه دهند، ما و کل خاورمیانه را به سمت نابودی خواهند برد. به جای عجله در جنگ جدید با ایران، ابتدا باید از شکست های اسرائیل در شش ماه جنگ گذشته درس بگیریم.
جنگ وسیله ای نظامی برای دستیابی به اهداف سیاسی است و یک معیار کلیدی برای سنجش موفقیت در جنگ وجود دارد: آیا اهداف سیاسی محقق شد؟ پس از کشتار هولناک 7 اکتبر، اسرائیل نیاز به آزادسازی گروگان ها و خلع سلاح حماس داشت، اما اینها نباید تنها اهدافش می بود. با توجه به تهدید موجودی که ایران و عوامل هرج و مرج آن برای اسرائیل ایجاد می کند، اسرائیل همچنین نیاز به تعمیق اتحاد خود با دموکراسی های غربی، تقویت همکاری با نیروهای میانه رو عربی و تلاش برای ایجاد نظم منطقه ای باثبات داشت. با این حال، دولت نتانیاهو همه این اهداف را نادیده گرفت و در عوض بر انتقام تمرکز کرد. این کشور نتوانسته است همه گروگان ها را آزاد کند و حماس را خلع سلاح نکرده است. بدتر از آن، این یک فاجعه انسانی عمدی بر 2.3 میلیون فلسطینی در نوار غزه وارد کرد و در نتیجه پایه های اخلاقی و ژئوپلیتیکی موجودیت اسرائیل را تضعیف کرد.
فاجعه انسانی در غزه و وخامت اوضاع در کرانه باختری، هرجومرج منطقهای را شعلهور میکند، اتحاد ما با دموکراسیهای غربی را تضعیف میکند و همکاری کشورهایی مانند مصر، اردن و عربستان سعودی را با ما سختتر میکند. اکثر اسرائیلیها اکنون توجه خود را به تهران معطوف کردهاند، اما حتی قبل از حمله ایران، ما ترجیح دادیم چشم خود را بر آنچه در غزه و کرانه باختری اتفاق میافتد ببندیم. اما اگر رفتار خود را در قبال فلسطینی ها تغییر ندهیم، غرور و انتقام جویی ما یک بلای تاریخی را بر سر ما خواهد آورد.