صدور حکم اعدام برای توماج صالحی و دهن کجی قوه قضاییه به حکم قبلی دیوان عالی کشور در وهله نخست،تایید دوباره این واقعیت تلخ است که قوه قضا را امنیتی نظامی ها اداره می کنند و حتی رئیس قوه و روحانیون و بروکرات ها ابزار دست امنیتی نظامی ها هستند.
دوم اینکه جمهوری اسلامی، انتقام شکست از زنان را در خیابان، در زندانها با صدور احکام بی رویه و حتی منافی با قوانین عقب مانده خودشان می گیرد.
سناریوی توماج ابتدا در کانالهای ناشناس طرح ریزی شد: صدور حکم اعدام و در وهله دوم اعلام بخشش او و تبدیل حکم به حبس ابد با ادعای همکاری گسترده. این همان سناریویی است که هم می خواهد متهم را خراب کند،هم اعدام را به حکم حبس ابد تقلیل دهد و بر همه منت بگذارد.
اما چرا جمهوری اسلامی،اینقدر هار شده؟ اول اینکه جمهوری اسلامی در وضعیت متناقضی است،هم احساس اقتدار به واسطه یکدست بودن قدرت و سیطره امنیتی نظامی ها دارد و هم در یک ترس دایمی است. نمایش قدرت، همیشه از روی اقتدار نیست، بلکه در ناخوداگاه این نمایش، ترس هم هست و به عبارتی ترس، بخش رویت ناپذیر این نمایش است. پس هجمه های وسیع اخیر علیه دانشگاه، زنان و زندانیان و …در امتداد همان حس دو گانه و متناقض اقتدار ـ ترس است که بیش ار پیش دست خالی حاکم را در حمایت مردمی نشان می دهد. برای همین به موازات مقاومت مدنی، حاکم مجبور است بیشتر از پیش به سر نیزه تکیه کند. اما اشتباه حاکم این است در صورت تداوم مقاومت مدنی،سیستم سرکوب منفعل خواهد شد و باز هم جای تاکید دوباره است که در این نبرد ماراتن وار، طرفی شکست می خورد که زودتر خسته شود و اصلا گمان نکنید حاکم سرحال و قبراق است او نیز در یک اضطراب دایمی در حال فرسوده شدن است.
جمهوری اسلامی عاشق فضای جنگی است و نه جنگ. سرزیر هر نمایش قدرت از طریق موشک باران و رجزخوانی، به سمت داخل است. برای همین سیاست موشک و سرکوب متاسفانه در تکمیل هم هستند در حالی که در یک دولت ملی،موشک باید در خدمت تامین امنیت مرزهای ملی باشد اما در جمهوری اسلامی هر نمایش قدرتی در خارج از مرزها، یک نمایشی هم در داخل مرزها دارد که قربانی آن مخالفین اند. اعدام توماج هم در تداوم همان سیاست موشک پرانی است، منتها این بار موشک، حکم دستگاه قضا به سمت یک شهروند است یا فشار بی سابقه به دانشگاه و یا مزاحمت متداوم برای زنان است.
اعتراض به حکم توماج باید به گونه ای باشد که امنیتی نظامی ها را به هدف خود نزدیک نکند: اشاعه ترس، انفعال و سرخوردگی. “امید،اعتراض، مقاومت” علیه “ترس، سرخوردگی، انفعال” است؛ اینجا جنگ کلمات و نبرد روایتهاست.