خانه / مقالات / دانشگاه های آمریکا:پیش به سوی مه :2024صلاح الدین خدیو

دانشگاه های آمریکا:پیش به سوی مه :2024صلاح الدین خدیو

طغیان دانشجویان دانشگاه های آمریکا، یادآور جنبش ضد جنگ ویتنام و شورش های دانشجویی  دهه 60 است که در مه 1968 به اوج خود رسید.

چهار روز است که دهها هزار دانشجو در شهرهای مختلف آمریکا در اعتراض به جنگ ویرانگر غزه به تظاهرات می پردازند و از حضور در کلاس ها خودداری می کنند.

تاکنون صدها نفر بازداشت شدە اند و تهدیداتی دربارەی ورود گارد ملی به دانشگاه ها وجود دارد.

خواستەی اصلی دانشجویان آمریکایی، پایان حمایت تسلیحاتی دولت متبوعشان از اسرائیل و آتش بس فوری در غزه است.

در دهەی 60 هم درگیری خونین آمریکا در ویتنام که با بمباران گستردەی غیرنظامیان همراه بود و چشم اندازی هم برای پیروزی فوری واشنگتن در آن دیده نمی شد، افکار عمومی جهان را شوراند.

جنگ ناعادلانەی ویتنام به اخگری تبدیل شد که در خرمن سیاست و اجتماع غرب افتاد و شعلەی جنبش های اجتماعی جدید از قبیل دانشجویان، سبزها، ضد جنگ ها و مخالفان سیستم از آن زبانه کشید.

به نظر می رسد تاریخ در حال تکرار شدن است. دولت دست راستی نتانیاهو عملا روی رایش سوم را سپید کرده است.

“نسل کشی آنلاین ” و در برابر دیدگان باز میلیاردها نفر از ساکنان سیاره، پدیدەای جدید است که پرده از نظم ناعادلانەی حاکم بر جهان بر می دارد.

شورش دانشجویان آمریکایی علیه این بی عدالتی،  تداعی گر طغیان نسل 68 علیه محافظه کاری سیستم های حاکم و ارزش های پدرسالارانەی محمول در آنهاست.

جنبش های دانشجویی به مثابەی بخش آوانگارد جامعه همیشه از ظرفیت های و قابلیت های بهتری برای به زیر پرسش کشیدن هنجارهایی برخوردارند که به ضرب قدرت عادی تلقی می شوند.

زمانی کارل مارکس در دفاع از اصل تغییر جهان و سرزنش ایدەی تسلیم در برابر وضع موجود می گفت:
سانسور مانند بردگی هرگز بر حق نیست، حتی اگر هزار بار شکل قانونی پیدا کند.
بدین معنا، که ایدەی عقلانی کردن جهان موجود باید بر تز محافظه کارانەی; هر آنچه واقعی است، عقلانی است، برتری داشته باشد.

آیا کشتار جمعی بیش از دو میلیون نفر از ساکنان گرسنه و قحطی زدەی یک منطقەی کوچک، چون بر اساس برتری مطلق قدرت نظامی اسرائیل و حمایت بی چون و چرای تنها ابرقدرت موجود جهان از آن صورت می گیرد، عقلانی است؟

نسل مه 68 این شجاعت را داشت که نه بگوید و علیه عنصر اتوریته و اقتدار غیردمکراتیک از خانواده گرفته تا کشور و جهان بپاخیزد.

جنبش دانشجویی فرانسه، پویش دانشجویان آمریکا ضد جنگ ویتنام و تلاش اصلاح طلبان کمونیست چکوسلواکی برای رهایی از یوغ مسکو در بهار پراگ، جلوەهایی از تلاش برای تحقق عنصر رهایی در جهان مه 1968 بودند.

اکنون هم داستان همان است و چیزی تغییر نکرده است.

نمی توان پوتین را به جهت تجاوز به اوکراین محکوم کرد ولی از عملیات نظامی بدون تناسب اسرائیل با توجیه; دفاع از خود جانبداری نمود.
این گونه  استدلال کردن های انگیزشی واجد تناقض هایی بزرگند.

همانطور که دو سال قبل هم در ابتدای تجاوز روسیه برخی می گفتند: تقصیر خود اوکراین بود که با چرخش به سمت غرب به پوتین گزک داد!

مبنای منطقی هر دو درست مثل این است که بجای همدردی با زنی که مورد تجاوز به عنف قرار گرفته، بجای همدردی بگویی: اگر لباس مناسب تری می پوشیدی، این اتفاق نمی افتاد!

این عوض کردن جای شهید و جلاد و قربانی و متجاوز است.

از ابتدای جنگ غزه، پیمایش ها و مطالعات آماری حکایت از این داشت که میان نسل جوان غرب و پدران آنها تفاوت نگرشی محسوس دربارەی بحران خاورمیانه وجود دارد.

جوان ها بیشتر هوادار فلسطین و مسن ترها طرفدار دیدگاه های دولت اسرائیلند.
از قضا یکی از پویایی های جنبش 68 نیز، شکاف نسلی میان والدین و فرزندان بود.

بخشی از رادیکالیسم دهەی 60 ناشی از طغیان علیه پدرسالاری و محافظەکاری حاکم بر خانوادەها بود.

ظاهرا این متغیر اکنون هم موجود است. جنبش های اجتماعی در جوامع توسعه یافته مانند تب هایی گذرا هستند که اختلال و بیماری سیستم را برملا می کنند.

دولت های غربی گرچه در برابر موج انقلاب دانشجویان به طرزی موفق ایستادگی کردند، اما این به یمن پذیرش تدریجی بیشتر مطالبات آنها و جذب رادیکال ها در ساختارهای سیاسی بود.

آنها به اصطلاح صدای انقلاب جوانان را شنیدند.
پس از بیش تر از نیم قرن ظاهرا موقع یک آپدیت دیگر فرا رسیده است.

قساوت و سبعیت خارج از تصور اسرائیل، بی عدالتی نظام جهانی و سیستم های غربی را نشان داد و جوانان خالی از محافظه کاری پیران آن را فریاد کردەاند.

هنوز چند روز تا ماه مه باقی مانده است، اما سالی که نکوست از بهارش پیداست!
آیا جنگ وحشیانەی غزه یک مه 68 دیگر را در آستین دارد؟