خانه / مقالات / گرمی بازار خرافات در بین ایرانیان و مردم جهان : زنده یاد رضا بابایی..

گرمی بازار خرافات در بین ایرانیان و مردم جهان : زنده یاد رضا بابایی..

  1. هیچ تعریفی برای خرافه وجود ندارد که به معنایی واقعی کلمه، تعریف باشد نه کلی‌گویی.. مثلا می‌گویند:
    خرافه، باور یا رفتاری است که ریشۀ علمی یا عقلی یا شرعی ندارد.
    اما کدام خرافه است که نتوان برای آن، رگ‌ و ریشۀ علمی یا عقلی یا شرعی ساخت؟ هر کدام از علم و عقل و شرع، انبوهی شاخ‌ و برگ دارد که بالاخره سایۀ یکی از آن‌ها به نحوی بر سر یکی از خرافات می‌افتد.
  2. هیچ‌کس خودش را خرافی نمی‌داند..
    چون تقریبا همۀ انسان‌ها کمابیش برای هر کاری که می‌کنند، دلیلی دارند.
    ممکن است ما «دلیل» آنان را علیل بدانیم؛ ولی نظر ما، نظر ما است.
  3. هر انسانی از نظر دیگری خرافی است.
    به قول ولتر، مسیحیت به پنج نحلۀ بزرگ تقسیم می‌شود که هر کدام، چهار نحلۀ دیگر را غرق خرافات می‌داند.
  4. مبارزۀ مستقیم با خرافات، نتیجه‌بخش نیست.
    هم به دلایل بالا و هم به این دلیل ساده که زمینه‌ها و خاستگاه‌های خرافه بسیار بیش از آن است که بتوان همۀ آنها را شناسایی و نابود کرد.
    اگر خاستگاه اجتماعی آن را هم از میان برداریم، با زمینه‌های روان‌شناختی آن چه کنیم؟
  5. یک‌یک زمینه‌های خرافات، مانند فقر و نادانی و متافیزیک‌گرایی نامعقول، به‌گونه‌ای است که ضد آن نیز زمینه‌ای جدید برای خرافه‌گرایی مدرن محسوب می‌شود.

مثلا رفاه و ثروت نیز به اندازۀ فقر، تولید خرافه می‌کند..
اگرچه نوع و کلاس و عنوانشان فرق می‌کند. یا تحصیلات علمی نیز، مانع قطعی بر سر راه خرافات نیست؛
چنان‌که اکنون شیادان بسیاری در هند و نپال، مریدانی تحصیل‌کرده در اروپا و آمریکا دارند.

  1. تقریبا اکثر کسانی که امروز پرچم مبارزه با خرافات را در دست دارند، ناخواسته خود نیز کم‌وبیش دچار خرافات‌اند.

این رطب‌خوردگان، منع رطب چون کنند؟

کسان بسیاری اکنون به مبارزه با خرافه‌گرایی در ایران شهره‌اند..
اما ذهن و قلب آنان نیز آلوده به برخی از موذی‌ترین انواع خرافات است.

  1. برخی خرافات هیج زیانی به هیچ کس نمی‌رسانند..
    مانند سیزده‌به‌در که اکنون فارغ از ریشۀ خرافی آن، در خدمت جامعه است.
    بنابراین نباید نیرو و انرژی اندک خود را در مبارزه با هر خرافه‌ای هدر بدهیم.
    در ضمن، اگر روزی برسد که هیچ‌ کس عدد سیزده را نحس نداند، باز هم کسی در روز سیزدۀ فروردین در خانه‌ نمی‌ماند.
  2. نه تعریف خرافه ممکن است و نه مبارزۀ مستقیم با آن..
    اما می‌توان از زیان‌های مرئی و نامرئی آن کاست، و شاید بهترین راه، خالص‌سازی سیاست از غیر سیاست، اقتصاد از غیر اقتصاد، مدیریت از غیر مدیریت، و دین از غیر دین و… باشد. خرافات، معمولا از منفذهای ناشناخته وارد می‌شوند.
    بنابراین اگر شما سیاست را به علم سیاست و اقتصاد را به علم اقتصاد و طب را به علوم پزشکی و دین را به علوم اصلی و متون معتبر دینی بسپارید، در واقع آنها را در برابر باورهای سست(خرافه) ایمن کرده‌اید.
    این راه نیز آسان نیست؛ اما بهتر از درگیری مستقیم با یک‌یک خرافات است.
  3. خرافه، اگر به سیاست نفوذ کند، کشوری را به خاک سیاه می‌نشاند.
    خرافه‌آمیزترین مذاهب و آیین‌ها تا آنگاه که به سیاست وارد نشده‌اند، زیانی چندان به بار نمی‌آورند؛ اما از آمیزش سیاست و خرافه، هیتلر به دنیا می‌آید.

مگر پشتوانۀ فکری هیتلر غیر از برتری نژاد ژرمن بود و مگر برتری نژادی غیر از خرافه است؟
آن‌گونه که مشهور است، مذهب شینتو یکی از خرافی‌‌ترین مذاهب جهان است؛

اما پیروان این مذهب، یعنی اکثر مردم ژاپن، کوشیده‌‌اند باورهای شینتویی خود را در تجارت و سیاست دخالت ندهند.

بنابراین از آرامش شینتویی برخوردارند و از زیان‌های آن در امان. راه نفوذ خرافات از حاشیه به متن و از پیرامون به کانون، سیاست است و اگر خرافه‌ای پا به کاخ سیاست بگذارد، افزون بر حمایت‌های مردمی، از بودجه‌های میلیاردی نیز برخوردار می‌شود.

بنابراین ضروری است که دولت‌‌مردان و سیاست‌مداران، از آوردن عقاید شخصی خود به حوزۀ سیاست منع شوند و یا دست‌کم در دنیای سیاست، به قطعیات و مسلمات و ضروریات دین خود قناعت کنند و باقی را برای خود نگه دارند.

  1. می‌دانم بعد از نُه، ده است نه سیزده؛ اما شنیده‌ام برخی از مشهورترین هتل‌های جهان، طبقۀ سیزدهم ندارند و طبقۀ چهارده را روی طبقۀ دوازده گذاشته‌اند.
    خواستم کمی مظلومیت سیزده را جبران کنم.